داستان شهر دزدها/ شهری که همه مردمان آن از همدیگر دزدی می کردند

شهری بود که همه اهالی آن دزد بودند. شبها پس از صرف شام، هر کس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمی داشت و از خانه بیرون می زد برای دستبرد زدن به خانه یک همسایه. حوالی سحر با دست پر به خانه برمی گشت به خانه خودش، که آن را هم دزد زده بود. به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی می کردند....

انتقال به متن خبر بعد از سی ثانیه