5 آموزۀ استراتژیک در مذاکرۀ ایران و آمریکا به روایت اندیشکدۀ کارنگی

توافق زمانی حاصل میشود که طرفین مذاکره به رضایت و توفیق رسیده باشند. اگر مذاکرهکنندگان مواضع تکمیلی و اهداف راهبردی روشنی داشته باشند، این وضعیت کاملاً امکانپذیر است.

دربارۀ اندیشکدۀ صلح کارنگی و نویسندۀ مقاله خالی از لطف نیست بدانیم:
«اندیشکده (موقوفه) کارنگی برای صلح بینالملل» (Carnegie Endowment for International Peace)، یکی از معتبرترین و قدیمیترین اندیشکدههای سیاست خارجی در جهان است که در سال ۱۹۱۰ به همت «اندرو کارنگی»، سرمایهدار مشهور آمریکایی تأسیس شد. هدف عمدۀ این مرکز، ارتقای صلح جهانی در پرتو تحقیق و پژوهش، تحلیل و مذاکره، دیپلماسی و سیاستگذاری است.
این مؤسسه بهعنوان اندیشکدهای جهانی، دفاتری در واشنگتندیسی، بیروت، بروکسل، دهلینو، مسکو و پکن دارد و طیف گستردهای از موضوعات، از سیاست خارجی آمریکا و روابط بینالملل تا تحولات منطقهای، دموکراسی، حکومتداری و اقتصاد جهانی را پوشش میدهد. این وسعت و جامعنگری، جایگاه ویژهای به کارنگی در میان نخبگان سیاسی و دانشگاهی جهان داده است.
تحلیلهای کارنگی، غیرحزبی و بر مبنای پژوهشهای میدانی و تخصصی است و بسیاری از گزارشها و پیشنهاداتش بهنحوی بیواسطه بر سیاستهای ایالات متحده و نهادهای بینالمللی اثرگذار است. برنامههایی مثل "کارنگی مسکو" یا "کارنگی خاورمیانه" تلاش میکنند دیدگاههای محلی را در تصمیمسازیهای جهانی لحاظ کنند. نکتۀ مهم در رویکرد کارنگی، تأکید بر تحلیل دقیق واقعیتها به جای جانبداری سیاسی است. به همین دلیل هم بهعنوان اندیشکدهای معتبر، متنفذ و قابل استناد شناخته میشود.
«کوری هیندرستاین» (Corey Hinderstein)، از چهرههای برجسته در حوزۀ امنیت هستهای، منع گسترش سلاحهای هستهای و بازرسیهای بینالمللی است. او در خلال دوران حرفهایاش در سازمانها و نهادهای مختلفی که با امنیت و کنترل تسلیحات سروکار دارند، نقشهایی کلیدی داشته و درحالحاضر، معاون ادارۀ ملی امنیت هستهای ایالات متحده (NNSA) است که بهطور ویژه بر موضوعاتی چون راستیآزمایی، شفافیت و کنترل تسلیحات تمرکز دارد. او پیشتر درNuclear Threat Initiative (NTI)، نهاد غیردولتی بینالمللی با هدف کاهش تهدیدات هستهای، فعالیت کرده است. هیندرستاین در حوزۀ دیپلماسی و سیاستهای جهانی، از چهرههای مؤثر در ارائۀ راهکارهای فنی برای راستیآزماییِ خلع سلاح و تعاملات بینالمللی در موضوعات حساس هستهای است.
ماجرای دعوت اندیشکدۀ کارنگی از وزیرخارجۀ ایران در آستانۀ مذاکرات ایران و آمریکا
در آستانۀ مذاکرات حساس ایران و آمریکا بر سر برنامۀ هستهای، اندیشکدۀ کارنگی از «سید عباس عراقچی» وزیر خارجۀ ایران و مذاکرهکنندۀ ارشد هستهای) دعوت کرد تا در یکی از نشستهای تخصصی این مؤسسه شرکت کند.
این دعوت بخشی از تلاشهای دیپلماتیک غیررسمی، با هدف ایجاد فضایی برای شناخت متقابل دیدگاهها پیش از شروع رسمی مذاکرات بود. سخنرانی وزیر امور خارجۀ ایران قرار بود بهصورت مجازی در کنفرانس بینالمللی سیاست هستهای کارنگی ایراد گردد. کارنگی با برگزاری این نشست، قصد داشت فهم بهتری از مواضع ایران ارائه دهد و زمینۀ گفتوگو و اعتمادسازی اولیه را تسهیل کند، بدون آنکه وارد روند رسمی مذاکرات شود.
قرار بود آقای عراقچی در این جلسه، مواضع اصولی ایران دربارۀ حقوق هستهای، لغو تحریمها و اهمیت احترام متقابل را تشریح کند و کارشناسان آمریکایی و بینالمللی هم سؤالات و نگرانیهای خود را مطرح کنند. این دعوت نشاندهندۀ نقش مؤسسات پژوهشی مانند کارنگی در دیپلماسی سایه (backchannel diplomacy) و آمادهسازی فضای سیاسی برای توافقات بزرگ بینالمللی است.
سخنرانی وزیر خارجه ایران لغو شد چون ایران در آخرین لحظات درخواست کرد بخش پرسش و پاسخ از برنامه حذف شود و کارنگی تصمیم گرفت جلسه را برگزار نکند.
نمایندگی ایران در سازمان ملل اعلام کرد بنیاد کارنگی تلاش کرده قالب اصلی سخنرانی را به مناظره تغییر دهد. متن سخنرانی آقای عراقچی در رسانهها منتشر شد و وزیر خارجۀ ایران، ضمن بازنشر این متن در شبکۀ اجتماعی ایکس نوشت: "به «سؤالات سخت» عادت دارم، اما پرسش و پاسخ آزاد، باعث تبدیل این رویداد به «مذاکره در ملأعام» میشد که تمایلی به حضور در آن نداشتم." آقای عراقچی تأکید کرده بود "تمرکز مذاکرات با ایالات متحده باید صرفاً بر «لغو تحریمها» و «موضوع هستهای» باشد و ایران دربارۀ امنیت ملی خود هرگز مذاکره نخواهد کرد."
دیدگاه اندیشکدۀ کارنگی دربارۀ مذاکرات
کارنگی بر اتخاذ مواضع واقعبینانه و جامع تأکید دارد. این اندیشکده معتقد است که تعامل با ایران باید فراتر از مسائل هستهای باشد و در مذاکرات باید به موضوعاتی از قبیل سیاستهای منطقهای، الزامات حقوق بشر و سیاست داخلی ایران نیز پرداخته شود. کارنگی بر اهمیت تعامل و اعتمادسازی میان ایران و آمریکا تأکید دارد و بر این باور است که بدون اعتماد متقابل، دستیابی به توافق پایدار دشوار خواهد بود. پس لازم است هر دو طرف گامهایی برای کاهش تنش و افزایش شفافیت در رفتارهای خود بردارند.
بهرغم این رویکرد مثبت، کماکان چالشهایی در مذاکرات وجود دارد. اختلافات داخلی در آمریکا، نگرانیهای اسرائیل و سختگیریهای داخلی در ایران، روند مذاکرات را پیچیدهتر کردهاند. در مجموع، دیدگاه اندیشکدۀ صلح کارنگی دربارۀ مذاکرات هستهای ایران و آمریکا بر لزوم رویکرد جامع، تعامل مستمر و اعتمادسازی متقابل استوار است. این رویکرد میتواند دستیابی به توافق پایدار و حلوفصل مسائل مختلف میان دو کشور را هموار کند.
نگاهی مختصر به برجام
برجام، مخفف برنامۀ جامع اقدام مشترک (JCPOA) و توافقی هستهای است که در ژوئیۀ ۲۰۱۵ میان ایران و گروه ۱+۵ (آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه، چین و آلمان) در وین امضا شد. این توافق را مهمترین تلاش بینالمللی برای حل بحران برنامۀ هستهای ایران بهمدد دیپلماسی میدانند. هدف اصلی توافق، محدودسازی برنامۀ هستهای ایران در ازای لغو تدریجی تحریمهای بینالمللی بود. ایران پذیرفته بود غنیسازی اورانیوم را تا سطح ۳.۶۷٪ محدود کند، سانتریفیوژهایش را کاهش دهد، از ذخایر اورانیوم غنیشده بکاهد و به آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اجازۀ بازرسیهای گسترده بدهد. در مقابل، آمریکا و اتحادیۀ اروپا هم تحریمهای اقتصادی مرتبط با برنامۀ هستهای ایران را تعلیق و لغو کردند.
چرا آمریکا از برجام خارج شد؟
در مه ۲۰۱۸، «دونالد ترامپ» (رئیسجمهور وقت آمریکا)، بهطور یکجانبه از برجام خارج شد و گفت: "این توافق «بدترین توافق تاریخ» است". او مدعی شد که "برجام مانع از ساخت بمب اتمی در درازمدت نمیشود و برنامۀ موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران را پوشش نمیدهد." پس از خروج آمریکا، بار دیگر تحریمهای سختگیرانه، بهویژه در حوزۀ نفت و بانکداری بر ایران اعمال شد.
وضعیت ایران پس از خروج آمریکا از برجام
ایران با افزایش سطح غنیسازی، افزایش سانتریفیوژها و موارد دیگر، بهتدریج تعهدات برجامی خود را کاهش داد. کشورهای اروپایی تلاش کردند با سازوکارهایی مانند INSTEX (سازوکار تجارت غیردلاری) توافق را حفظ کنند، اما موفقیت محدودی داشتند. در دولت جو بایدن نیز مذاکراتی برای بازگشت به برجام آغاز شد که به نتیجه نرسید. با وجود مذاکرات غیرمستقیم در عمان و قطر، بازگشت به برجام یا توافق جدید هنوز نامشخص است. آمریکا خواهان محدودیتهای شدیدتر شده و ایران لغو کامل تحریمها را شرط اصلی میداند.
جهان با دیدگاهی مملو از امید، نگرانی و منافعِ متضاد به مذاکرات جدید ایران و آمریکا مینگرد. قدرتهای اروپایی از بازگشت به توافقی شبیه برجام حمایت میکنند و نگران افزایش غنیسازی اورانیوم و کاهش نظارتهای آژانس بر برنامه هستهای ایران هستند. آنها معتقدند توافق میتواند از تنشهای منطقهای و رقابت هستهای جلوگیری کند.
دولت بایدن بهدنبال مهار فوری فعالیتهای هستهای ایران بدون ورود به توافق بلندمدت و پرهزینۀ سیاسی بود، اما جمهوریخواهان و بسیاری از نهادهای امنیتی با هر توافقی که به ایران امتیاز دهد، مخالف بودند. اسرائیل کماکان لحن خصمانهای دارد، مخالف هرگونه توافق با ایران است و آن را تهدیدی برای امنیت خود میداند. برخی مقامهای اسرائیلی تلویحاً از احتمال اقدام نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران سخن گفتهاند. کشورهای عربی مانند عربستان سعودی و امارات، دیدگاهی دوگانه دارند؛ از سویی از محدودشدن نفوذ منطقهای ایران استقبال میکنند و از سوی دیگر خواهان کاهش تنش برای حفظ ثبات اقتصادی منطقه هستند. این کشورها در سالهای اخیر باب گفتوگوهای محتاطانهای را با ایران گشودهاند.
روسیه و چین هم از احیای توافق حمایت میکنند، اما بیشتر به دنبال منافع ژئوپلیتیک و اقتصادی خود در رقابت با غرب هستند. در مجموع، جهان توافق را فرصتی برای مدیریت بحران میداند، اما تضاد منافع، مسیر نیل به توافق را دشوار کرده است.
وضعیت مذاکرات در حال حاضر
مذاکرات هستهای ایران و آمریکا در مرحلهای حساس و در مجموع موفقیتآمیز قرار دارد. پس از 3 دور گفتوگوی غیرمستقیم، دو طرف به پیشرفتهایی در زمینههای فنی دست یافتهاند. این مذاکرات با میانجیگری عمان و با حضور نمایندگان ایران و آمریکا یعنی عباس عراقچی و «استیو ویتکاف» (سرمایهدارآمریکایی، دوست قدیمی ترامپ و نمایندۀ او در امور خاورمیانه) برگزار میشود.
مباحث اصلی مذاکرات شامل محدودسازی برنامه هستهای ایران، لغو تحریمهای آمریکا و نظارتهای بینالمللی است. ایران بر ادامۀ غنیسازی اورانیوم تأکید دارد و توقف کامل آن را خط قرمز میداند. آمریکا خواهان توقف کامل غنیسازی و واردات اورانیوم برای مصارف غیرنظامی است. همچنین پیشنهادهایی برای محدودسازی برنامۀ موشکی ایران مطرح کرده که تهران آن را رد کرده است.
در جریان مذاکرات، انفجاری در بندر شهید رجایی بندرعباس رخ داد که منجر به کشته و زخمیشدن بسیاری از هموطنان شد. این حادثه به گمانهزنیهایی دربارۀ احتمال خرابکاری برای تأثیرگذاری بر روند مذاکرات دامن زده است.
دور بعدی مذاکرات، ۳ مه (۱۳ اردیبهشت) برگزار میشود. هر دو طرف بر تمایلِ دستیابی به توافق تأکید دارند. اختلافات اساسی همچنان باقی است، دولت ترامپ با تعیین ضربالاجلهایی، فشارها را بر ایران افزایش داده و گزینههای نظامی را در صورت عدم توافق رد نکرده است. در مجموع، مذاکره در مسیر پیشرفت قرار دارد، اما دستیابی به توافق نهایی نیازمند حل اختلافات باقیمانده و اعتمادسازی بیشتر است.
برنامۀ هستهای ایران در موقعیتی بسیار متفاوت از یک دهۀ گذشته قرار دارد. نویسندۀ مقاله معتقد است که جنبههای کلیدیِ «مذاکراتِ برجام» کماکان اهمیت دارند و میتوانند در مذاکراتِ پیشرو راهگشا باشند. روایت هیندرستاین از ماجرا خواندنی است. توضیحات او نشان از دشواریها و پیچیدگیهای مذاکرۀ منتهی به برجام دارد. ظاهراً حالا کار سادهتر است. ببینیم دیدگاه یکی از نویسندگان شاخصِ اندیشکدۀ صلح کارنگی درخصوص مذاکرات ایران و آمریکا چیست؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
سیاست هستهایِ مؤسسۀ ما بر هدف بنیادینِ «کاستن از خطر جنگ هستهای» استوار است. کارشناسان ما، خطرات حادِ ناشی از تحولات فنی و ژئوپولیتیکی را شناسایی میکنند، راهکارهای عملگرایانهای ارائه میدهند و دوشادوش هم، در شبکهای جهانی برای پیشبرد سیاستهای کاهش خطر تلاش میکنند. حوزۀ کاری ما شامل بازدارندگی، خلع سلاح، کنترل تسلیحات، عدم اشاعه و انرژی هستهای است.
دولت دونالد ترامپ، آخر هفته گذشته در عمان، گامهای نخست را به سوی مذاکرهای هستهای با ایران برداشت. گفتوگوهای غیرمستقیم چنان موفقیتآمیز بود که راه را برای برگزاری دور دوم مذاکرات هموار کرد. نظر به تمایل طرفین به مذاکرات محتوایی پیرامون آیندۀ برنامه هستهای تهران، لازم است به مذاکراتِ منتهی به توافق و اجرای برنامۀ جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۵ نظر بیفکنند و راهبردهای کلیدی در پیمودن چنین فرآیندی را به خاطر آورند. در این مقاله به 5 راهبرد حیاتی و آموزۀ استراتژیک برای توفیق در مذاکرۀ ایران و آمریکا میپردازیم.
۱- راستیآزمایی، شرط اعتماد است
جدال بر سر برنامه هستهای به پرسشی بنیادین بازمیگردد: «ایران در صورت تصمیم به ساخت سلاح هستهای، چه میزان اورانیوم غنیشده در سطح تسلیحاتی میتواند تولید کند و با چه شتابی به این هدف نایل میشود؟» برنامه هستهای ایران اکنون در موقعیتی بسیار متفاوت از یک دهۀ گذشته قرار دارد. اکنون ایران مواد هستهای بیشتری دارد، سانتریفیوژهای بیشتری برای تولید مواد اولیه احداث کرده و سازوکارهای پیشرفتهتری بهکار گرفته است. علاوه بر این، تجربۀ خوبی در طراحی، ساخت و بهرهبرداری از سانتریفیوژها کسب کرده است. این تحولات فرضی و موهومی نیستند. این اطلاعات از گزارشهای منظم آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) استخراج شدهاند؛ گزارشهایی که حتی پس از خروجِ دولت ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ نیز کماکان ارائه شدهاند.
در نتیجۀ این پیشرفت فنی، هیچ توافق هستهای جدیدی نمیتواند توانمندیهای ایران را به سطحِ پیش از برجام بازگرداند. دانشی که دانشمندان ایرانی به دست آوردهاند زوالپذیر نیست و حتی اگر ماشینها، مواد و تأسیسات را از بین ببرند، باقی خواهد ماند. این واقعیت با توافق و مذاکره، یا حملۀ نظامی تغییر نخواهد کرد. حتی اگر ایران با برچیدن کاملِ برنامۀ فعلیاش موافقت کند، که بسیار بعید به نظر میرسد، دانش فنی در آن سرزمین باقی خواهد ماند. از این رو، راستیآزمایی و نظارت اهمیت بیشتری نسبت به دوران منتهی به برجام خواهد داشت، هرچند آن زمان نیز رکنی محوری در بررسی برنامۀ هستهای ایران بود.
برپاییِ موانعی خللناپذیر برای جلوگیری از بازسازی برنامه ناممکن است و از این رو، اطلاعرسانی زودهنگام و صریح دربارۀ کمترین انحراف از مفاد توافق، ضرورت دارد. راستیآزمایی باید سوءاستفاده از توانمندیهای اعلامشده و فعالیتهای اعلامنشده را پوشش دهد. خوشبختانه ایالاتمتحده سرمایهگذاریهای قابلتوجهی در این حوزه کرده است و باید توجه داشت که این برنامهها در معرض خطر کاهش بودجه قرار دارند.
ادغام ابزارها و تکنیکهای پیشرفته، طی سالها بازرسی و نظارت در ایران، نقشی محوری در افزایش آگاهیِ آژانس بینالمللی انرژی اتمی دارد. تداوم سرمایهگذاریهای داخلی در تولید ابزارهای جدید و دخالت کارشناسان فنی در مراحل اولیۀ مذاکرات، برای تعریف سازوکارهای نظارت، راستیآزمایی و اعتمادسازی در منطقه و جهان، برای انعقاد هر توافقی در آینده ضرورت دارد.
گزارش ارزیابی سالانۀ ایالات متحده کماکان بر این نکته تأکید دارد که ایران در حال ساخت سلاح هستهای نیست، اما این گزارش و گزارشهای مشابه، حکایت از افزایش مباحث داخلی در ایران دارند و ساخت تسلیحات در آینده را منتفی نمیکنند. گزارشهای رسانهای نشان میدهند که ایالات متحده و اسرائیل نگران گامهای مقدماتی ایران هستند که میتواند مسیر تولید بمب هستهای را در صورت تصمیم رهبران این کشور کوتاهتر کند.
با توجه به پیشرفتهای اخیر ایران در زمینۀ غنیسازی اورانیوم، هر توافق جدید باید ناظر به محدودیتهای راستیآزمایانه بر فعالیتهایی باشد که نشانه یا بارقهای از تولید سلاح هستهای نشان میدهند. «هشدار زودهنگام»، ابزار اصلیِ ایالات متحده و همپیمانانش برای اطمینان از توان واکنش (خواه نظامی یا غیرنظامی) به اقدام احتمالی ایران است. اطمینان از این هشدار، بازدارندۀ ارزشمندی در برابر تغییر رویکرد ایران محسوب میشود.
۲- قدرت از دانش برمیخیزد
بخشهای هستهایِ هر توافقی با ایران باید بر پایۀ درکی دقیق از تولید مواد هستهای، فناوری تسلیحات اتمی و چرخۀ سوخت هستهایِ غیرنظامی استوار باشد. به نظر میرسد ایالات متحده علاوه بر برخورداری از دانش عمومی در این زمینهها، اطلاعات دقیقی از برنامههای خاص ایران دارد. از سوی دیگر، ایران با گروه کارکشتۀ کارشناسان هستهای به میدان خواهد آمد و تیم آمریکایی هم باید به همان اندازه مجهز باشد.
مؤلفههای هستهایِ «برجام» بر مفهومِ «زمانگریزی» (Breakout Time) استوار بودند. این مفهوم، اشاره به زمان تخمینی برای ساخت تسلیحات هستهای دارد؛ زمان لازم برای این که ایران بتواند با منابع و فناوریهای داخلی، مواد کافی و لازم برای ساخت سلاح هستهای را فراهم آورد.
البته با توجه به افزایش تجربۀ عملیاتی ایران، ممکن است مفهوم زمانگریز، دیگر برای مذاکرات فعلی مناسب نباشد. با این حال، تیم آمریکایی باید ابزارهای فنی لازم برای پایش و ارزیابی توافقات احتمالی را در اختیار داشته باشد تا اطمینان حاصل شود که محدودیتهای مذاکرهشده، معنای واقعی دارند.
مهمترین عامل در این بین، دانش و تخصص فنی است. شناخت واقعبینانه از توانمندیها و عملکرد برنامۀ غنیسازی اورانیوم ایران، کلید تصمیمگیری دربارۀ قابلیتهایی است که در چارچوب توافق به ایران واگذار میشود.
پاسخ یکتایی در بین نیست، اما میتوان ترتیبی داد که قابلیتهای باقیمانده، تخمین زمان هشدار و گریز را میسر سازند. درک این موضوع که ایران با قابلیتهای کنونیاش چه کارهایی میتواند انجام دهد، مبنایی است برای پاسخ به این پرسش که «آیا این توافق به نفع ایالات متحده، همپیمانانش و منطقه خواهد بود یا خیر؟»
مدلسازیِ پیچیدۀ این راهکارهای احتمالی در میز مذاکره انجام نخواهد شد، بلکه در خاک آمریکا و به همت کارشناسانِ آزمایشگاههای ملی صورت میگیرد. ایالات متحده طی بیش از یک دهه و در دورههای مختلف ریاستجمهوری، ظرفیت انجام این مدلسازیهای پیچیده را پرورانده و پشتوانهای حیاتی و دانشبنیان برای توفیق دیپلماتیک پدید آورده است.
تیم مذاکرهکننده باید مجهز به کارشناسات تسلیحات هستهای باشد تا طراحی مفاد توافق را در دست بگیرد. حضور کارشناسان فنی در مذاکرات و نه صرفاً مشورت از راه دور، برای اعتباربخشی به هر توافق لازم است و باید به تخصص آنها توجه جدی شود. در جریان مذاکراتِ ترامپ با «کیم جونگ اون» (رهبر کرۀ شمالی)، در دورۀ نخست ریاست جمهوریاش، تیم آمریکا متشکل از کارشناسان فنی بود. این رویۀ درست باید در مذاکرات با ایران هم تکرار شود؛ بهویژه در شرایطی که ایالات متحده برخلاف گذشته، فاقد فیزیکدان هستهای سرشناس در مقام مذاکرهکنندۀ اصلی است.
۳- عدد، زبان و میزانِ قدرت است
ایالات متحده در مذاکرات منتهی به برجام تنها نبود. ترکیب همدلانۀ سه کشور اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا)، با همراهی روسیه، چین و ایالات متحده، اهرم فشار قدرتمند و عزمی مشترک در دستیابی به توافق پدید آورده بود. هر کشور اولویتهای استراتژیکی و تاکتیکی خاص خود را داشت و این وضعیت گاه به «مذاکره قبل از مذاکره» میانجامید؛ اما در نهایت، اجماعی قدرتمند برای توافق شکل گرفت.
ائتلاف متشکل از آمریکا، اروپا، روسیه و چین، اهرم فشار قابلتوجهی بر مذاکرات بود و با نظر به عاملیتِ تحریم و تجارت اهمیت داشت. کماکان حضور اروپا برای ایران مهم است، زیرا تحریمهای آمریکا که موضوع مذاکره هستند، بیشترین محدودیت را بر تجارت ایران با اروپا تحمیل میکنند. اگر اروپاییها در میز مذاکره نباشند، ارزیابی دستاوردهای ایران از توافق، دشوار خواهد شد.
همپیمانان ایالاتمتحده به دانش هستهای مجهز بودند که میتوانست نتیجۀ مذاکره و اجرای توافق را آشکار کند. اگر خاطرتان باشد، روسیه اورانیوم غنیشدۀ نزدیک به ۲۰ درصد را از ایران خارج کرد تا آن را به سطحی پایینتر از درجۀ تسلیحاتی برساند. چین هم نقشی کلیدی در تغییر رآکتور تحقیقاتی ایران داشت که اگر تکمیل میشد، پلوتونیوم کافی برای ساخت تسلیحات هستهای مهیا میشد.
در آن دوره، ایجاد جبههای چندملیتی و متحد، بهویژه در مرحلۀ اجرای توافق، از اهمیت فراوان برخوردار بود. اختلافات هم تقریباً بهصورت روزانه مطرح میشد و همفکری، نظرات حقوقی، مذاکرات انضمامی و نظارت مداوم را طلب میکرد.
آن زمان،«کمیسیون مشترک»ی در کار بود که طبق توافق، برای نظارت بر اجرا و حل اختلافات احتمالی تشکیل شده بود. حُسنِ هماهنگی با اعضای کمیسیون این بود که هنگام تلاش ایران در «بازنگری» مفاد توافق، شرکا در جبهۀ واحدی قرار میگرفتند و هر کشوری در این فرایند، (بهطور ضمنی) حق داشت. در این دوره نیز، برای افزایش احتمال موفقیت و پایداریِ توافق، حضور یکپارچۀ کارشناسان، همپیمانان و چه بسا رقبای احتمالی ضرورت دارد.
افزون بر این، باید به دایرۀ بسیط کشورهایی اشاره کرد که حامی مذاکره و اجرای توافق بودند. آن زمان هم، عمان (همانند امروز) تسهیلکنندۀ گفتگوها بود. نروژ، قزاقستان، کرۀ جنوبی و ژاپن خدمات ارزشمند و حمایتهای مهمی دادند و بسیاری از کشورها هم به لحاظ مالی و فنی، به آژانس بینالمللی انرژی اتمی یاری رساندند تا مأموریت پرهزینۀ نظارت و راستیآزمایی به انجام برسد.
۴- به اصل «همه یا هیچ» تکیه نکنید (دوگانهنگری، دام انتخاب است)
در مذاکرات این عبارت را نقل میکنند که «هیچ توافقی حاصل نمیشود مگر آنکه بر همۀ جوانب توافق شود»، اما در مذاکرات هستهای با ایران، این اصل میتواند آسیبزا باشد. بیاعتمادی طرفین مذاکره در سال ۲۰۱۵، کار را به جایی کشاند که مذاکرهکنندگان به فرآیند دو مرحلهای روی آوردند. اجرای موفق «برنامۀ اقدام مشترک» (JPOA)، زمینهای شد تا طرفین مذاکره گامهای نخست را بردارند و بستری شایستهتر برای تحقق دستاوردهای چشمگیر برجام فراهم شود. آنها احتمال اقدامات خُردتر و گامهای فنیِ قابل بازگشت را نیز درنظر داشتند. این موضوع، حسن نیت طرفین را نشان میداد.
حالا خبری از اعتماد و حسننیت گذشته نیست و به نظر میرسد تمرین «خزیدن، راهرفتن، دویدن» (اشاره به فرایند بنیادین تکامل نوزاد انسان) منطقیتر باشد. میتوان ترتیبات فنی را هم به زمان دیگری موکول کرد، بیآنکه اختلالی در اجرای مؤلفههای راهبردی توافق ایجاد شود. در مذاکرات برجام نیز، مضامین کلی را مطرح کردند و بحث بر سر جزئیات به آینده موکول شد. البته همین باعث شد که برخی موارد، همچنان لاینحل باقی ماند.
مثلاً بند ۵۹ از ضمیمۀ ۱ توافق، تصریح میکرد که بخشی از سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتیِ در حال ساخت ایران میتواند در داخل کشور تولید شود. اما باید ویژگیهایی داشته باشد که به کار تولید تسلیحات هستهای نیاید و از سقف اورانیوم غنیشدۀ مجاز نیز فراتر نرود. تشریح این ویژگیها، باب بحثهای بسیار تخصصی بین کارشناسان سوخت راکتور را میگشود.
طرفین مذاکره به جای ترک مذاکرات، توافق کردند روندی برای بررسی این مسئله ایجاد کنند که در آن، ایالات متحده حق وتو داشته باشد. البته این پرسش فنی منحصربهفرد، مانع دستیابی به توافق نشد. همه بر سر دستیابی به توافق به اجماع رسیده بودند. پس میتوان به اهداف راهبردی دست یافت، حتی اگر برخی جزئیات، نیازمند زمان بیشتر برای توجیه و تبیین باشند. توجه به این واقعیت در مذاکرات کنونی حائز اهمیت است.
۵- توافق پایدار در گرو توفیقِ جمعی است
توافق زمانی حاصل میشود که طرفین مذاکره به رضایت و توفیق رسیده باشند. اگر مذاکرهکنندگان مواضع تکمیلی و اهداف راهبردی روشنی داشته باشند، این وضعیت کاملاً امکانپذیر است. هدف ایالاتمتحده، اجتناب از وقوعِ رقابت تسلیحاتیِ بیثباتکننده و مخاطرهآمیز هستهای در خاورمیانه است و از این رو، دستیابی به توافق باید ممکن شود.
همانند هر مذاکرۀ موفق دیگر، توافق دربارۀ برنامه هستهای ایران باید برای همۀ طرفها سودمند جلوه کند. ترامپ در کتاب هنر معاملهگری(1987) میگوید: «زمانی بهترین نتایج از مذاکرات عاید میشود که طرفین، هرچه میخواهند از یکدیگر گرفته باشند.» در گذشته توافقی هستهای حاصل شده است وگرچه کامل و بینقص نبوده، اما بار دیگر هم میتواند ممکن شود.
[م. شایان ذکر است که آثار و مقالات ارائهشده در بخش ترجمه، بازتاب دیدگاه نویسنده/ نشریه و در راستای بررسی مطبوعات جهان است.]





مطالب مرتبط
- سرمربی پرسپولیس: این سه امتیاز حق ما بود +فیلم
- رفتار زشت سروش رفیعی پرسپولیسیها را ناراحت کرد
- روحانیون به دیدار مهدی کروبی رفتند
- زمان دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا مشخص شد
- خلاقیت باورنکردنی هنرمند سوییسی در خلق آثار خیره کننده روی دشت و تپهها/ نبوغ اگر آدم بود!
- زمان دور بعدی مذاکرات ایران و آمریکا مشخص شد
- عراقچی: بیش از هر زمان دیگری مصمم به دستیابی به یک توافق عادلانه و متوازن هستیم
- خبر رسمی کاخ سفید درباره دور بعدی مذاکرات ایران و آمریکا