پلیس بازی دولت ترامپ درباره مذاکره با ایران

 پلیس بازی دولت ترامپ درباره مذاکره با ایران

  مقام‌های دولت دونالد ترامپ با ارسال سیگنال‌های متناقض درباره مذاکره با ایران در حال اجرای سناریوی «پلیس بد-پلیس خوب» هستند.

«موضع دونالد ترامپ درباره برنامه هسته‌ای ایران برچیدن کامل این برنامه است. ایران باید از برنامه هسته‌ای خود، به گونه‌ای که کل دنیا بتواند ببیند، دست بکشد».

این اظهاراتی است که مشاور امنیت ملی کاخ سفید «مایک والتز» امروز یکشنبه درباره موضع ترامپ در خصوص برنامه هسته‌ای ایران مطرح کرده، آن هم تنها دو روز بعد از آنکه دیگر مشاور ترامپ، «استیو ویتکاف»، سیگنالی کاملاً متناقض و متفاوت در این خصوص ارسال کرده بود.

ویتکاف روز جمعه در مصاحبه‌ای گفته بود که آمریکا به دنبال رفع «سوءتفاهم‌ها» بر سر برنامه هسته‌ای ایران و ایجاد یک «برنامه قابل راستی‌آزمایی» است تا اطمینان حاصل شود که مواد هسته‌ای این کشور به سمت تسلیحاتی شدن حرکت نمی‌کند.

بیشتر دیگر سخنانی که ویتکاف در آن مصاحبه ابراز کرد به گونه‌ای بود که گویا ترامپ از برخی مواضع غیرمعقول خود در قبال برنامه هسته‌ای ایران عقب نشسته و آماده مذاکره‌ است.

هر چند عده‌ای این اظهارات ویتکاف را بیشتر حاصل ناکارآزمودگی او در حوزه دیپلماسی و سیاست تعبیر کرده‌اند اما حتی با یک تحلیل کلامی ساده هم می‌توان متوجه شد که کلمات مورد استفاده او در آن مصاحبه به گونه‌ای است که برای ارسال یک پیام معنادار گزینش شده‌اند.

این را از تحلیلی که خبرنگار باسابقه وال‌استریت‌ژورنال، «لارنس نورمن» از سخنان ویتکاف کرده نیز می‌توان استنباط کرد.

نورمن که بیش از یک دهه سابقه در زمینه برنامه هسته‌ای ایران دارد شب گذشته در پیامی در حساب کاربری خود در ایکس نوشته بود که انتخاب عبارت «مواد هسته‌ای» از سوی ویتکاف برای ارسال این پیام است که ایران نه تنها می‌تواند به غنی‌سازی اورانیوم ادامه دهد بلکه حق نگه داشتن مواد هسته‌ای را هم خواهد داشت.

تصویری که در اینجا وجود دارد دو مقام دولت ترامپ است که در حال ارسال دو پیام کاملاً متناقض درباره مذاکره با ایران هستند: یکی با گفتن اینکه برنامه هسته‌ای ایران باید کاملاً برچیده شود تیشه به ریشه هر گفت‌وگو می‌زند و دیگری با ارسال سیگنال حفظ زیرساخت‌های هسته‌ای در باغ سبز نشان می‌دهد.

آیا این تفاوت ۱۸۰ درجه‌ای اختلاف نظر دو مقام در یک دولت است؟ اگر مفهوم مذاکره از نگاه آمریکایی‌ها را بدانیم پاسخ این سوال یک «خیر قاطع» است.

ویتکاف و والتز در واقع دو بال تاکتیک «پلیس خوب-پلیس بد» هستند که آمریکایی‌ها همواره از آن در مذاکرات برای وارد کردن فشار بر طرف مقابل استفاده می‌کنند.

در این سناریو، نقش افرادی مانند والتز که چهره اصطلاحاً سخت و نفوذناپذیر حاکمیت را نمایندگی می‌کنند این است که عواقب عدم مذاکره را به طرف مقابل گوشزد کرده و از این طریق او را برای ورود به میدان بازی طراحی‌شده توسط آمریکایی‌ها تحت فشار می‌دهند.

در سوی دیگر، درب باغ سبز از سوی «ویتکاف» با این هدف طراحی شده که اولاً مسئولیت رد دیپلماسی را از روی دوش آمریکا بردارد و آن را روی دوش طرف مقابل بگذارد، ثانیاً باعث شرطی شدن اقتصاد ایران به مذاکره شود و ثالثاً باعث ایجاد فضای دو قطبی در داخل ایران شده و فشار افکار عمومی را برای تن دادن به گفت‌وگو را به حاکمیت منتقل کند.

یکی از نکات مهمی که از کتاب «هنر تحریم‌ها» نوشته «ریچارد نفیو» از معماران اصلی تحریم‌های آمریکا می‌توان استنباط کرد این است که پیشنهاد مذاکره خودش بخشی از فشار تحریم است و باید از آن استفاده کرد.

از نگاه او، تحمیل درد تحریم بدون پیشنهاد مذاکره یا راه‌هایی برای رفع تحریم نه تنها اثرات مطلوب واشنگتن را نخواهد داشت بلکه اتفاقاً به عکس عمل خواهد کرد زیرا بیشتر از آنکه خشم مردم کشور هدف را متوجه مسئولیت حکومت خود برای رفع تحریم کند آن را معطوف انگیزه‌های خصمانه طرف تحریم‌کننده خواهد کرد.

با این حال، آنچه نفیو هم به آن معترف است این است که تحریم‌ها در جاهایی که به سد «عزم و استقامت» کشور هدف برخورد کنند نتایج مطلوب واشنگتن را به بار نمی‌آورند و به مرور اثرشان را از دست می‌دهند.

منبع: فارس
 

 منبع خبر