دیدار بعدی عراقچی و ویتکاف به قیامت موکول شد!

  دیدار بعدی عراقچی و ویتکاف به قیامت موکول شد!

  در روزهایی که سایه مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا دوباره بر میز عمان افتاده، حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی، از لایه‌های پنهان این گفت‌وگوها پرده برمی‌دارد.

نسترن فراهانی در عصر ایران نوشت: در روزهایی که سایه مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا دوباره بر میز عمان افتاده، حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی، از لایه‌های پنهان این گفت‌وگوها پرده برمی‌دارد.

2134293_447

این صاحب نظر مسایل بین‌الملل و منطقه در این گفت‌وگوی صریح، از پیام محرمانه وزیر خارجه عمان به رئیس‌جمهور پزشکیان، اشتباهات گذشته در برجام، افول افراطیون، و فرصت‌های از دست‌رفته برای صلح در منطقه گفته است.

مشروح گفت و گو با عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی که در توییتی نوشته بود" با این روند دیدار بعدی عراقچی و ویتکاف در قیامت خواهد بود " - ( یعنی با روند کنونی مذاکرات به شکست می‌انجامد)- از این قرار است:

چهارمین دور مذاکرات ایران و آمریکا هم در عمان وارد برگزار شد و در انتظار دور پنجم هستیم. ارزیابی شما از روند این مذاکرات چیست؟ آیا نشانه‌ای از پیشرفت ملموس وجود دارد؟

بعد از آنکه آقای ویتکاف مواضعی بسیار تند از جمله لزوم تعطیلی کامل تأسیسات هسته‌ای ایران را مطرح کرد و موارد دیگری به میز مذاکرات افزود، من توئیتی منتشر کردم با این مضمون که اگر این مواضع قطعی آمریکاست، پس دیدار پنجم عراقچی و ویتکاف به قیامت خواهد افتاد. یعنی مذاکرات شکست خواهد خورد. ولی دیدیم که چنین نشد و مذاکرات در مسیری پیش رفت که طرفین اعلام رضایت کردند. این یعنی آمریکا دو سیاست موازی دارد: یکی دیپلماسی رسمی در میز مذاکرات، و دیگری دیپلماسی عمومی برای مدیریت افکار عمومی داخلی و متحدینش مانند اسرائیل و آژانس یهود.

این رفتار می‌تواند دلایل تاکتیکی داشته باشد؛ مثلاً ترامپ نمی‌خواست پیش از سفربه منطقه مذاکرات به بن‌بست برسد. اگر این فرض درست باشد، احتمال بازگشت به مواضع تند پس از سفر ترامپ وجود دارد. ولی اگر در عین گرفتن مواضع تند، آمریکا همچنان میز مذاکرات را باز نگه دارد، می‌توان امیدوار بود که طرفین از پیچ خطرناک عبور کرده‌اند.

وزیر خارجه عمان اخیراً با پیام مهمی به دیدار رئیس‌جمهور پزشکیان آمد. این پیام چه تأثیری بر تصمیم‌گیری‌های ایران در مسیر مذاکرات داشت؟

عمان به دلایل تاریخی و روابط کم‌تنش با ایران، همیشه گزینه مناسبی برای میانجی‌گری بوده است. من شش سال پیش هم پیشنهاد میز عمان را داده بودم. عمان برخلاف دیگر اعضای گذشته برجام که منافع خاصی تعریف کرده بودند و بعضاً مانع مذاکرات شدند، تنها به دنبال ایفای نقش میانجی‌گرانه است.

هر وقت مقام عمانی به ایران می‌آید، مطمئن باشید پیامی میانجی‌گرانه همراه دارد، و این‌بار نیز چنین بوده. پیامی که به نظر می‌رسد نتیجه‌بخش بوده و مذاکرات را از مسیر انفعال خارج کرده است.

با توجه به تأکید دولت پزشکیان بر صلح و امنیت منطقه‌ای، این رویکرد چگونه با ادامه مذاکرات با آمریکا قابل هم‌راستاسازی است؟

من معتقدم نزدیکی ایران به کشورهای عربی منطقه، نه یک تاکتیک بلکه یک راهبرد بلندمدت است. جریان‌هایی که به دنبال جنگ شیعه و سنی بودند، دیگر در رأس نیستند و حتی کلیت نظام به این نتیجه رسیده که این افراطی‌گری‌ها هزینه‌زا بوده. اگر کشورهای عربی مطمئن شوند که رفتار ایران دیگر افراطی نخواهد بود، لبخندهای ظاهری جای خود را به همکاری‌های امنیتی، اقتصادی و سیاسی می‌دهد.

در شرایط کنونی، رابطه با آمریکا از مسیر کشورهای عربی می‌گذرد. حتی برای ترامپ، کشورهای عربی از اسرائیل مهم‌ترند، چون سودآورند. اسرائیل برای آمریکا هزینه دارد. ترامپ نیز سیاست امنیتی نتانیاهو را نپذیرفت و عملاً آن را نادیده گرفت.

برخی منابع از تمایل دولت به مذاکره مستقیم با آمریکا خبر داده‌اند. چه عواملی می‌تواند زمینه‌ساز این تغییر رویکرد باشد؟

اگر ایران و آمریکا بتوانند مرحله «جلوگیری از تصاعد بحران» را با موفقیت پشت سر بگذرانند، آن‌گاه می‌توان وارد مرحله تنش‌زدایی شد. هنوز مذاکرات به این مرحله نرسیده است. ولی اگر گروه‌های فنی شکل بگیرند و متن‌های قابل امضا روی میز بیاید، می‌توان گفت وارد تنش‌زدایی شده‌ایم. مذاکره مستقیم مرحله‌ای فراتر است و هنوز زود است درباره آن صحبت کنیم، اما غیرممکن نیست، اگر شرایط مهیا شود.

از نظر شما، چگونه می‌توان از ظرفیت‌های عمان برای پیش‌برد اهداف دیپلماتیک ایران استفاده مؤثرتری کرد؟

عمان کشوری است که بازیگری در مذاکرات را بدون سهم‌خواهی انجام می‌دهد. این فرصت بی‌نظیری برای ایران است. عمان به عنوان کشوری بی‌طرف که در مناسبات جهانی چهره‌ای متعادل دارد، می‌تواند بستر گفت‌وگوهای جدی‌تری را فراهم کند، به‌ویژه در شرایطی که بازیگران دیگر یا سیاست‌های خودشان را دنبال می‌کنند یا قابل اعتماد نیستند.

در صورت دست نیافتن به توافق، چه سناریوهایی برای آینده روابط ایران و آمریکا محتمل است؟

انجام نشدن توافق، ضرری دوجانبه و حتی چند جانبه برای ایران، آمریکا و کشورهای منطقه به همراه دارد. طرفین دریافته‌اند هزینه نرسیدن به توافق بیشتر از توافق است.

احتمال وقوع جنگ اگرچه اندک است، ولی وجود دارد و در صورت وقوع، محدود به ایران و آمریکا نخواهد بود و کل منطقه را در بر خواهد گرفت. حتی برنامه‌های دولت ترامپ هم می‌تواند مختل شود. بنابراین، حتی اگر توافق حاصل نشود، معنایش جنگ نیست؛ بلکه به سمت شرایطی می‌رویم که روز به روز بحران‌های کوچک‌تری شکل بگیرد. امیدوارم مذاکرات در همان مرحله مهار بحران باقی نماند و به سمت توافق حرکت کند.

با توجه به تحولات منطقه‌ای از جمله در سوریه و یمن، مذاکرات با آمریکا را چگونه می‌توان در چارچوب یک استراتژی منطقه‌ای تحلیل کرد؟

اسرائیل از شکست مذاکرات ایران و آمریکا سود می‌برد و بلافاصله بعد از دور چهارم مذاکرات به یمن حمله کرد تا ایران را دوباره در معرض فشار قرار دهد. ولی وقتی مذاکرات شکست نخورد، به گزینه نظامی در یمن روی آوردند.

در این شرایط، ایران باید نقش منطقه‌ای خود را با هدف جلوگیری از گسترش جنگ در یمن ایفا کند. این اقدام به سود ایران، صلح منطقه‌ای و انزوای اسرائیل خواهد بود.

جریان‌های تندرو داخلی همچنان روند مذاکرات را به‌مثابه عقب‌نشینی تعبیر می‌کنند. شما به‌عنوان عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی، این مخالفت‌ها را چطور ارزیابی می‌کنید؟

در سال‌های آخر دولت روحانی و آغاز دولت مرحوم رئیسی، این جریان‌های افراطی توانستند مانع یک توافق خوب شوند. اما اکنون هزینه‌های تحمیلی آنان آشکار شده و در افکار عمومی زیر سؤال رفته‌اند. این جریانات باید پاسخگو باشند و حتی محاکمه شوند. کشور دیگر تاب بحران‌سازی آن‌ها را ندارد. امروز مجموعه نظام هم به این نتیجه رسیده که افراطی‌ها باید به حاشیه رانده شوند.

تجربه نشان داد پشت شعارهای تند، منافع شخصی پنهان بود، نه منافع ملی. مردم آسیب دیدند و آنان سفره خود را رنگین کردند. این واقعیت را نمی‌توان انکار کرد.

 

 منبع خبر

از بین اخبار