یامینپور: درباره سید فعلا فقط باید شعر گفت

۹ روز پس از شهادت سیدحسن نصرالله راهی لبنان شد. احتمالاً در آن روزها، به هر اتفاقی فکر میکرد جز اینکه بازگردد و روایت این سفر را بتواند کتاب کند.

فرهیختگان: ۹ روز پس از شهادت سیدحسن نصرالله راهی لبنان شد. احتمالاً در آن روزها، به هر اتفاقی فکر میکرد جز اینکه بازگردد و روایت این سفر را بتواند کتاب کند. صهیونیستها زنجیر پاره کرده بودند و در سکوت و همراهی کشورهای غربی، هر شکلی از جنایت را مباح میدانستند. جبهۀ جنگ آنقدر ترسناک بود که هر کس پایش به لبنان باز میشد در نگاه اول به شهادت فکر میکرد. وحید یامینپور هم از این قاعده مستثنی نبود. او به لبنان رفت برای روایت اما این روایتهای روزانه، در نهایت تبدیل به کتابی به نام «عربیکا» شد.
بخشهایی از مصاحبه یامینپور با فرهیختگان را برایتان آوردهایم.
به نظر می رسد این جامعه غیرشیعه لبنانی، گاردی نسبت به ایرانیها دارد. آیا شما این را احساس کردید؟ این گزاره به نظر شما معتبر است یا اینکه فرصت پیش نیامده است؟
هم مشاهدات من و هم گزارشی که از لبنانیها و بچههای حزبالله و غیر حزبالله گرفتم خلاف این را به من نشان میدهد. جنگ روانی سنگینی در آن ایام روی لبنانیها بود که برای من واقعاً حیرتانگیز بود و شبیه این را هیچگاه در ایران نمیتوانم تصور کنم. نیمی از کشور شما درگیر جنگ است و نیمی از جمعیت شما زیر بمباران است و رسانههایی که متعلق به آن کشور است و فعالیت میکنند، رسماً روایتهای صهیونیستی ارائه میکنند یا هشتگهایی که روی دیوارها میدیدید و دیوارنویسیهای «نه به جنگ» و مصاحبههای «نه به جنگ» که به وفور برخی شبکههای اصلی لبنانی با کمک العربیه اینها را انجام میدادند. با این وجود من شاهد این امر در میان مردم نبودم چون مدت کوتاهی از نزدیک ضاحیه فاصله گرفتیم و اینطور نبود که من احساس کنم این رفتار خصمانهای که در رسانهها میبینیم در مردم وجود دارد بلکه برعکس این را مشاهده میکردم.
به طور مثال روایتی که از پذیرایی اهل تسنن شمال لبنان از آوارهها ارائه کردم، روایتی بود که رسماً خیلیها میگفتند و تثبیت شده بود که اردوگاهها در شمال لبنان خالی بود. چون مردم اهل تسنن از اهالی شیعه در خانههای خود پذیرایی میکردند. در تمام آن مدت هم ما حادثه درگیری مردمی یا مواجهه خصمانه یا غیردوستانه از سوی مسیحیان یا اهل تسنن با شیعیان آواره که بیرون از ضاحیه زندگی میکنند، در هیچ کجا ندیدیم و روایت نشد.
لبنان بدون شهید سید حسن نصرالله را چطور دیدید؟
نمیدانم و آدم در ضیق الفاظ گیر میکند و برخی مواقع سخت است. شاید هنوز هم نتوان جواب داد یعنی من فکر میکنم هنوز نمیتوانیم دقیق بگوییم چه اتفاقی افتاده است و خود لبنانیها هم هنوز درست متوجه نشدند که چه چیزی پیش میآید. جنگ یک صحنهای را رقم زد که خود جنگ، اخبار جنگ و مصیبتی که در جنگ وجود داشت، به نوعی ذهن و قلب را میتواند درگیر خود کند؛ ماجرا سرد نمیشد که جای زخم خود را نشان دهد. من فکر کنم بعد از تشییع فرصت شود به لبنان بعد از سید فکر کرد. تحلیلگر میتواند درست تحلیل کند که خلاء قدرت چه اتفاقی را رقم میزند؟ حزبالله ضعیف میشود یا نمیشود؟ ولی من هنوز به این فکر میکنم که به گمان من صدها شهید در جنوب لبنان است که اینها باید تفحص شوند و هنوز سرنوشتشان معلوم نیست. یکی از دوستانی که با هم همسفر در لبنان بودیم و همسر ایشان لبنانی است، به من زنگ زد. دو برادر خانمهای ایشان در جنوب شهید شده بودند و هر دو مفقودالاثر هستند. به من زنگ زد و گفت یکی با DNA پیدا شده است و حالا در تهران میخواهند مراسمی برای ایشان بگیرند. صدها خانواده در لبنان هستند که اعضای گمشده دارند. میخواهم بگویم تراکمی از موضوعات و مسائل هنوز برای حزبالله وجود دارد که درگیر آن است و نه فرصت سوگواری برای آن پیدا کرده و نه فرصت تحلیل آن را پیدا کرده است. نمیدانم چطور باید به حزبالله بعد از سید فکر کرد؟ باید درباره آن فقط شعر گفت یعنی فعلاً باید شعر بگوییم تا بعداً بتوان بیشتر درباره آن حرف زد.





مطالب مرتبط
- ادغام فناوری هوش مصنوعی و پروتکل قلاب برای تسهیل پذیرش Web3
- مؤسسه ژئوفیزیک علاوه بر انجام مأموریتهای ملی در زمینه تولید علم موفق است/ لزوم مشارکت بدنه در تدوین برنامههای دانشگاه تهران
- مجازات سخت عربستان برای متخلفان در ایام حج واجب
- آشتیکنان خداداد عزیزی و مهدی تاج در مشهد/ اختلافات به پایان رسید!+عکس
- ترفند رفع بوی بد کولر گازی؛ خیلی سریع و راحت
- استقلال با ۲+۱ غایب مقابل آلومینیوم
- ورود آتشنشانی و دادستانی به موضوع سینماهای ناایمن تهران
- داغ دل پرسپولیس تازه شد