«علی احساسی» از نواده تیمورتاش، وزیر دولت جدید دولت کانادا شد

 «علی احساسی» از نواده تیمورتاش، وزیر دولت جدید دولت کانادا شد

 «علی احساسی»، نماینده ایرانی‌تبار پارلمان کانادا را به‌عنوان وزیر «تحول، خدمات عمومی و تدارکات» انتخاب شد.



علی احساسی،اخبار بین الملل،خبرهای بین الملل
«علی احساسی»، نماینده ایرانی‌تبار پارلمان کانادا را به‌عنوان وزیر «تحول، خدمات عمومی و تدارکات» انتخاب شد.

به گزارش آسیانیوز به نقل از سی‌بی‌سی، «مارک کارنی»، نخست‌وزیر جدید کانادا، «علی احساسی»، نماینده ایرانی‌تبار پارلمان کانادا را به‌عنوان وزیر «تحول، خدمات عمومی و تدارکات» انتخاب کرد. روز جمعه ۲۴ اسفند ۱۴۰۳،  پس از اتمام مراسم سوگند «مارک کارنی»، به‌عنوان نخست‌وزیر جدید کانادا، شماری از چهره‌های جدید کابینه او معرفی شدند.

 

این وزارت‌خانه به‌تازگی ایجاد شده و آقای احساسی نخستین وزیر تحول، خدمات عمومی و تدارکات خواهد بود. علی احساسی در سال ۲۰۱۵ میلادی، در حدود ۷ سال پیش، برای نخستین‌بار از حزب لیبرال کانادا از حوزه ویلو دیل در تورنتو، به عنوان نماینده مجلس عوام کانادا انتخاب شد و در سال ۲۰۲۱، بار دیگر به پارلمان این کشور راه یافت. او در ماه ژوئن امسال نیز به عنوان رئیس کمیته روابط خارجی و توسعه بین‌المللی پارلمان کانادا انتخاب شد.

 

علی احساسی کیست؟!

علی احساسی (زاده ۱۳۴۹، ژنو)، سیاستمدار ایرانی -کانادایی و وکیل تجارت بین‌الملل و مشاور سابق وزارت خارجه کانادا است. او از حزب لیبرال و نماینده مجلس عوام کانادا از حوزه ویلودل در تورنتو در ایالت انتاریو در کانادا است که در انتخابات فدرال سال ۲۰۱۵ به نمایندگی انتخاب شدوی از نوادگان دختری عبدالحسین تیمورتاش نردینی، دولتمرد دوران قاجار و پهلوی است.

 

پدرش دیپلمات وزارت خارجه بود و علی در حین مأموریت او در سوئیس به دنیا آمد. در ۳ سالگی در پی مأموریت پدر عازم نیویورک شدند و تا کلاس دوم در دبستان سازمان ملل تحصیل کرد. خانواده احساسی شش سال پیش از انقلاب ۱۳۵۷ به ایران بازگشتند و پس از انقلاب، پدرش از وزارت خارجه کناره گرفت. در ۱۴ سالگی به فرانسه رفت و سپس همراه خانواده به آمریکا مهاجرت کرد. پس از دو سال اقامت در واشینگتن و نیویورک برای اقامت دائم به تورنتو نقل مکان کردند.

 

پس از اتمام دبیرستان، برای تحصیل در رشته علوم سیاسی و تاریخ وارد دانشگاه تورنتو شد و در سال ۱۹۹۵ موفق به اخذ مدرک لیسانس شد. سپس برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و در مدرسه اقتصاد لندن در مدت یک سال، موفق به دریافت فوق لیسانس اقتصاد شد و به کانادا بازگشت. وارد دانشکده حقوق دانشگاه یورک شد و ۳ سال به تحصیل ادامه داد. در طول تحصیل همواره در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی مشارکت فعال داشت.

 

احساسی پس از فارغ‌التحصیلی در دفترهای مختلف حقوقی مشغول به کار شد و در دانشگاه‌های مختلف تدریس کرد. او همچنین سخنرانی‌های آموزشی مختلفی ارائه داده است. وی مدتی به عنوان مشاور ارشد با وزارت توسعه اقتصادی و تجارت انتاریو همکاری کرد و در فاصله سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ نیز مشاور ارشد وزارت امور خارجه کانادا در زمینه تجارت و حکمیت بین‌المللی بوده است.

 

همسر علی احساسی

همسر علی احساسی در سال ۱۹۹۰ به حزب لیبرال کانادا پیوست. همسر علی احساسی نیز تحصیل‌کردهٔ رشتهٔ حقوق و وکیل دادگستری است. این زوج در یک مدرسه درس خوانده و از طریق دوستان مشترک باهم آشنا شدند.

 

عضویت پارلمان

در سال ۲۰۱۵ به عنوان نماینده لیبرال از حوزه ویلودل انتخاب شد. احساسی هم در حوزه خود و هم در اتاوا فعال بوده است و عضو کمیته دائمی عدالت و حقوق بشر است. او همچنین رئیس گروه پارلمانی همه احزاب برای جلوگیری از نسل‌کشی و سایر جنایات علیه بشریت، رئیس مشترک گروه ۴۱۶، عضو کمیته دائمی شهروندی و مهاجرت، و عضو کمیته مشترک دائمی ناظر بر مقررات است. احساسی، به علاوه، عضو چندین انجمن پارلمانی و گروه‌های میان‌پارلمانی مانند انجمن پارلمانی کانادا-آفریقا، انجمن قانونگذاری کانادا-چین، گروه میان‌پارلمانی کانادا-اسرائیل، انجمن میان‌پارلمانی کانادا-بریتانیا، گروه بین‌پارلمانی کانادا-ایالات متحده آمریکا، گروه کانادایی اتحادیه میان‌پارلمانی، انجمن پارلمانی ناتو کانادا و بخش کانادایی است.

 

کمک به زلزله‌زدگان بم

بسیاری علی احساسی را، به دلیل فعالیت‌هایش در جریان جمع‌آوری کمک به زلزله‌زدگان بم می‌شناسند.

 

نظرات در مورد مسائل ایران

احساسی از مواضع حزب لیبرال کانادا و جاستین ترودو در قبال برجام پیرو بیانیه ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۵ حمایت کرد. این بیانیه شامل نکات ذیل است:

 

کانادا از مذاکرات هسته‌ای ایران استقبال می‌کند.

 

همانگونه که اوباما گفته، این توافق بر مبنای اعتماد نیست؛ بلکه بر مبنای بررسی دائم است.

 

ایران باید به‌طور عملی به تعهدات خود پایبند باشد.

 

علی احساسی؛ سیاستمداری که شناسنامه‌اش را پزشکزاد صادر کرد!

سال گذشته، یک رسانه با علی احساسی مصاحبه ای انجام داد که متن آن، در اینجا آورده شده است:

 

 آقای احساسی، ابتدا اگر موافق باشین، سری بزنیم به سوئیس که در واقع شما در سال ۱۳۴۹ در شهر ژنو به دنیا آمدید. هدف این است که بدانیم یک نماینده پارلمان کانادا که ایرانی‌تبار هم هست، چرا در ژنو چشم به دنیا گشود؟

علتی که در ژنو به دنیا آمدم این بود که پدرم قبل از انقلاب کارمند وزارت خارجه بودند و همیشه تمایل پدر به سازمان‌های بین‌المللی بود و همانطور که می‌دانید ژنو از لحاظ سازمان ملل، حائز اهمیت زیادی است. به همین منظور آنجا مأمور بودند. ولی چیزی که برای من خیلی جالب است، این است که در سالی که بنده به دنیا آمدم به خاطر اینکه جامعه ایرانی در سوئیس کوچک بود، شماره شناسنامه من شد یکِ موالید. برای مدت‌ها من این کلمه رو اصلاً نشنیده بودم، ولی بعدها همه به من می‌گفتند که شماره شناسنامه‌ات یکِ موالید است، من می‌گفتم بله بله! اتفاقاً از قرار معلوم کسی بزرگواری کردند و شناسنامه من را در ژنو امضا کردند، مرحوم جناب پزشکزاد بودند که ایشان هم در این مقطع در سوئیس تشریف داشتند.

 

بله البته شما سال‌های بعد هم ظاهراً با آقای پزشکزاد دیدارهایی داشتید که بعداً به آن می‌پردازیم. اما شما ظاهراً وقتی که سه سال داشتیم پدر و مادرتان به آمریکا و شهر نیویورک مهاجرت کردند، و به نظر می‌رسد تحصیلات مقدماتی و ابتدایی را در این شهر طی کردید. از این دوران برای ما بگویید و اصولاً تا چه سالی در آمریکا بودید؟

تا آنجایی که من به یاد دارم، تقریباً چهار سال یا چهار سال و نیم در ایام کودکی در نیویورک بودیم، مدرسه‌ای که بنده می‌رفتم مدرسه سازمان ملل بود، باز و همین جور که می‌شود انتظار داشت در سال‌های ۷۰ به غیر از به احتمال قوی دانشجویان زیادی که در شهر نیویورک بودند که اصالتاً ایرانی بودند، ولی جمعیت ایرانی، جمعیت کوچکی بود، و جزو اشخاصی که به عنوان یک بچه حداقل شاهد بودم و یک جذابیت خاصی برای بنده داشت مثلاً در این مقطع زمانی سفیر ایران در سازمان ملل مرحوم جناب فریدون هویدا بودند. در دانشگاه کلمبیا استاد بزرگ جناب آقای یارشاطر همه جا نقش پررنگی داشتند، و وزارت خارجه‌هایی که آنجا مامور بودند. شخصیت‌های جالبی در نیویورک در جمعیت ایرانی بود.

 

بله و شما چون پدرتان جزو کادر دیپلماتیک در سازمان ملل بودند، به همین خاطر در مدرسه سازمان ملل تحصیل می‌کردید و این شانس را داشتید که با این افراد و مقامات دیدارهایی داشته باشید.

دیدار که چه عرض کنم با چشم‌های کودکانه بالاخره شاهد بودم و واقعاً کسانی بودند که به قول معروف استخوان‌دار بودند و جذابیت این اشخاص هیچ وقت از یاد بنده نرفته است. ولی بعد از اون همان طور که می‌دانید مأموریت پدر در نیویورک تمام شد، تقریباً به گمانم شش ماه قبل از انقلاب به ایران برگشتیم. بعد انقلاب شد و پنج سالی را هم در ایران بعد از انقلاب هم زندگی کردیم.

 

و به همین خاطر فارسی شما آنقدر خوب شد؟ به خاطر این پنج سالی که در ایران بودید؟ از این پنج سال هم اگر ممکن است به اختصار برای بگویید که وضعیت به چه صورت بود، شما چند سالتان بود و چه کار می‌کردید؟ پدرتان چه کار می‌کردند؟

بنده که ۹ سالم بود در اون مقطع زمانی، علت اینکه ببخشید فارسی من آن طور که باید و شاید خوب نیست، این است که نهایتاً در این پنج سالی که در ایران زندگی کردم، منجر به سه کلاس مدرسه فارسی شد. چون اوایلش در یک مدرسه انگلیسی‌زبان بودم که اصلاً مدرسه سفارت انگلیس بود و در آنجا بچه‌ها ایرانی خیلی خیلی نادر بودند ولی بعد که آن مدرسه رو بستند. نهایتاً سه کلاس مدرسه فارسی رفتم که شد اول و دوم و سوم راهنمایی. از لحاظ محیط آن مقطع زمانی و همون طوری که می‌شود انتظار داشت، یک مقدار زیادی مثل هر کس دیگر بهت‌زده بودم -به عنوان یک بچه ۹ ساله- وقتی که انقلاب شد. ایام خیلی سختی بود بدون شک، برای اینکه آدم می‌دید در چهره افراد و سخت بود که آدم بتواند منطقی آن مسئله را حل و فصل کنیم، ولی از لحاظ برهه تاریخی بدون شک مقطع زمانی جالبی بود. حدوداً به گمانم ۶ماه بعد از انقلاب، پدر از وزارت خارجه استعفا کرد و بعد نهایتاً علتی که از ایران بیرون آمدم مثل خیلی از جوان های پسر آن مقطع زمانی، این بود که جمهوری اسلامی اعلام کرد هر پسری که به سن ۱۵ سالگی برسد مشمول خواهند بود، و به همین دلیل مادر و پدر مرا سوار هواپیما کردند و فرستادند به فرانسه تا اینکه مشخص شود دقیقاً چه رویه‌ای را در پیش خواهیم گرفت، و در تقریباً شش ماهی که در فرانسه بودم، ویزای آمریکا گرفتم؛ تقریباً یک سال و اندی آمریکا بودم و نهایتاً رسیدم به کانادا.

 

پس از پایان تحصیل دانشگاهی در کانادا، مدتی هم در لندن و در مدرسه عالی اقتصاد لندن تحصیل کردید و مدرک فوق لیسانس را در لندن گرفتید؛ ظاهراً شما به سفر و زندگی در شهرها و کشورهای دیگر مختلف خیلی علاقه دارید.

نمی‌دانم علاقه است یا سیر حوادث این طور بوده، بخت این را داشتم که در شهرهای مختلف زندگی کنم. مدتی که در لندن بودم، خوب همان طور که می‌شود انتظار داشت، جذابیت‌های خودش را داشت و بعد از مدرسه عالی اقتصاد لندن برگشتم، و در کانادا به دانشکده حقوق رفتم. بعد از مدتی که در رشته تجارت بین‌الملل کار کردم، سر از واشینگتن در آوردم و برای چند سالی آنجا هم در یک شرکت حقوقی مشغول کار بودم. بله در یک شرکت حقوقی بزرگ در واشنگتن مدتی مشغول بودم، ولی بعد تصمیم گرفتم که مجدداً به کانادا برگردم، و برگشتم و به گمانم تقریباً دو سال بعد از اینکه برگشتم وارد صحنه سیاست شدم.

 

آقای احساسی پیش از آنکه بپردازیم به آغاز زندگی سیاسی شما در کانادا، این را هم اضافه کنم که شما از نوادگان عبدالحسین تیمورتاش از سیاست‌پیشگان دوران قاجار هستید که پنج دوره نماینده مجلس بودند و هم  وزیر دربار. ظاهراً خون سیاسی  در رگ  های شما جریان دارد.

نمی‌دانم به خاطر خونم باشد یا اینکه تجربیات؛ وقتی که سیر حوادث را در کشورهای مختلفی که زندگی می‌کنی، می‌بینی، بالاخره یک گرایشی پیدا می‌کنی که هر مقطع زمانی از مسائل سر دربیاوری. در هر کشوری بدون شک از کودکی مسائلی که دور و ورم اتفاق می‌افتاد که جذابیتی داشت، و برای من یک شیرینی داشت که سعی کنم از اتفاقاتی که داشت می‌افتاد سر در بیاورم. شاید یک مقدار زیادی به گمانم این بوده که وقتی در کودکی جابه‌جایی هم زیاد داشته، بالاخره هر جای جدیدی که می‌رسد اشتیاق دارد که از آن مکان جدیدی که در آن زندگی می‌کند سر دربیاورد.

 

علی احساسی،اخبار بین الملل،خبرهای بین الملل

و به نظر می‌رسد که ایرانی‌تبار بودن شما هم در تصمیم به ورود به جهان سیاست و نمایندگی پارلمان تا اندازه زیادی مؤثر بوده. آیا این استنباط درست است؟

بدون شک. مثلاً در نظر بگیریم یک بچه ۹ ساله‌ای تحولات انقلاب رو ببیند؛ خب این بدون شک تأثیر زیادی در ذهنیت این بچه دارد و همان طور که می‌شود انتظار داشت، حتی وقتی ۹ سالم بود واقعاً برای من غریب بود که سیر حوادث به چه سمتی داشت می‌رفت و به گمان من انقلاب ایران واقعاً از لحاظ اجتماعی و بر اساس هر چیز دیگری، واقعاً یک اتفاق سخت و بدی بود که متأسفانه تا به امروز نتایج تلخش را همگی ما تجربه کرده‌ایم.

 

آقای احساسی، در اینجا می‌رسیم به سال ۲۰۱۴، زمانی که شما به عنوان داوطلب نمایندگی در پارلمان کانادا از حزب لیبرال وارد کارزار انتخاباتی شدید و به پارلمان راه یافتید. از آن روزها برای ما بگویید. اصولاً چه موضوعی باعث شد یا چه عاملی بیشتر شما را تشویق کرد که خودتان را داوطلب نمایندگی پارلمان کانادا کنید.

من به همه می‌گویم که مقداری زیادی فکر می‌کنم از بچگی بچه فضولی بودم. وقتی که رسیدیم به کانادا خیلی برای من جالب بود که روزنامه‌ها را بخوانم، در مورد کانادا کتاب بخوانم. بعد از چند سالی که کانادا بودیم، فکر کنم ۱۹ سالم بود که برای دفعه اول به یک کنفرانس حزب لیبرال رفتم که در شهر کلگری بود و برای من خیلی جذابیت داشت. همان طور که می‌شود انتظار داشت، از اقصی نقاط کانادا افراد مختلفی آمده بودند، این گردهمایی‌ها را به خصوص در اون زمان در قالب حزب لیبرال، دنبال می‌کردم و در سال ۲۰۱۴ فکر کردم که شاید پختگی لازم را داشته باشم که قدری در صحنه سیاست کانادا خدمت کنم.

 

و شما در همان سال ۲۰۱۴ زمانی که کارزار انتخاباتی برای نمایندگی پارلمان کانادا را آغاز کردید، از زنده‌یاد ایرج پزشکزاد که برای سفری به کانادا آمده بود، تقاضا کردید که نمایندگی شما را تأیید و از آن حمایت کند که ایشان هم این کار را انجام داد. چرا به سراغ ایرج پزشکزاد رفتید؟

خیلی سؤال خوبی است. در وهله اول در ۲۰۱۴ یک رقابت درون‌حزبی داشتیم، در حوزه انتخاباتی که در آن ساکن هستم. در اون مقطع زمانی، اشخاص مختلفی از هر یک از ما چهار نفر حمایت کردند. من مقدار زیادی فکر کردم خب در میان ایرانیان چه کسی است که همه اتفاق نظر دارند که ایشون انسان شریف و خوبی است. هر چقدر که با خودم فکر کردم، حساب کتاب هایی که کردم، دیدم هر کسی رو که گیر بیارم، ممکن است کسی دوستش داشته باشد و سه نفر ممکن است از او خوش‌شان نیاید. برای همین راجع به این مسئله خیلی فکر کردم که خوشبختانه خبردار شدم جناب پزشک‌زاد تشریف می‌آوردند تورنتو. خدمت‌شان زنگ زدم و صحبت کردم و ایشان واقعاً نظر لطف و بزرگواری که داشتند گفتن البته علی جان که من تو تأیید می‌کنم. واقعاً تا آخر عمر همیشه مدیون بزرگواری ایشون خواهم بود و اینکه تنها ایرانی بودم که خیلی از وکلای کانادایی تأیید کرده بودند. ولی در میان ایرانیان ایشان تنها کسی بودند که صحبت کردم و این بزرگواری را کردند.

 

  

آقای احساسی در این لحظات پایانی گفت‌وگو آیا موضوعی هست که تابه‌حال مطرح نکرده‌اید و مایلید برای نخستین بار در میان بگذارید؟

من راجع به خیلی از مسائل فکر می‌کنم. حداقل سعی‌ام بر این است که فکر بکنم. برای همین، اینکه شما بفرمایید یه موضوع خاص، مقداری سخت است. ولی امیدوارم که اشخاص و شخصیت‌ها همگی بتوانند که به پتانسیل خودشان برسند، یعنی حالا این شامل حال کشورها می‌شود شامل حال هر شخصی می‌شود. امیدوارم که ممانعت‌ها از اینکه مردم بتوانند به پتانسیل خودشان برسند، رفته رفته از بین برود و شاهد خوشبختی و سعادت آدمها باشیم.

 

و سؤال آخر... در این زمان خاص علی احساسی چه آرزویی دارد؟

آرزوی من این است که همگی ما بتوانیم مقداری در حد و حدود خودمون کارهای مثبت انجام بدهیم که مورد استفاده بقیه باشد. یعنی بتوانیم که تأثیری داشته باشیم که کمکی به همگان باشد. 

 

 

 برچسب
اخبار بین الملل
 

 منبع خبر