از مذاکرات بولر در دوحه تا طرح سه مرحلهای مصر؛ آیا جنگ از سرگرفته خواهد شد؟

ترس از سقوط کابینه و در عین حال جاهطلبیهای نتانیاهو برای ماندگار شدن نام وی در تاریخ اسرائیل سبب شده است تا بار دیگر احتمال از سرگیری جنگ در باریکه غزه افزایش یابد. در حالی که تمام کارشناسان و ناظران بیرونی منتظر آغاز دور جدید مذاکرات آتشبس و اجرایی شدن آن بودند، نتانیاهو با انتخاب ران درمر به عنوان مسئول جدید تیم مذاکره کننده در دوحه- قاهره و انتصاب ایال ضمیر به عنوان رئیس ستاد ارتش اسرائیل نشان داد که دیگر قصد ندارد به حرفهای روسای نهادهای امنیتی و بخش سنتی در ارتش رژیم گوش دهد. به عبارت دیگر «بی بی» قصد دارد تا با دنبال کردن سیاست «جنگ دائمی» به بهانه وجود تهدید حیاتی علیه اسرائیل، جلوی مرگ سیاسی خود را بگیرد.

به گزارش اقتصاد آنلاین، محمد بیات: با گذشت قریب به یک هفته از زمان پایان مرحله اول آتشبس در غزه، همچنان اخبار امیدوارکنندهای در خصوص آینده جنگ در غزه به گوش نمیرسد. استیو ویتکاف نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه پیش از پایان یافتن مرحله اول آتشبس به طرفین منازعه پیشنهاد آتشبس موقتی را داده بود که در روز اول اجرای آن قریب به نیمی از اسرای اسرائیلی زنده در نزد حماس آزاد خواهند شد! مقاومت اسلامی فلسطین با رد این پیشنهاد اعلام کرد که آماده است براساس مذاکرات قبلی با بازیگران میانجی، مذاکره بر سر کموکیف اجرای مرحله دوم آتشبس را دنبال کند!
در این میان دونالد ترامپ بار دیگر لب به تهدید نیروهای مقاومت گشود و اعلام کرد که اگر حماسیها با طرح وی موافقت نکنند، دروازههای جهنم در این منطقه گشوده خواهد شد! ورای این لفاظیهای رسانهای، اما ترامپ پس از دادن وعده آزادی اسرای آمریکایی در کنگره به شدت نگران مرگ آنها به قیمت آغاز جنگ در باریکه غزه است. برهمین اساس هفته گذشته منابع عبری اعلام کردند که ترامپ «چراغ سبز» مذاکره مستقیم آدام بولر نماینده ویژه آمریکا در امور اسرا وارد مذاکره مستقیم با نماینده حماس در دوحه شده است. این موضوع بر خلاف سیاست سنتی واشنگتن در خصوص مذاکره با گروههای موجود در لیست «F.T.O» بوده و زمینه اعتراض صهیونیستها به ویژه ران درمر را فراهم کرده است.
در حالی که همچنان وضعیت «بن بست» در مذاکرات میان حماس- اسرائیل حاکم است، اما کشورهای عربی تحت تاثیر ایده ترامپ برای انتقال جمعیت غیرنظامی غزه و تبدیل آن به مکان تفریحی برای ثروتمندان، از طرح ۲۰ میلیارد دلاری مصری برای بازسازی غزه رونمایی کردند. در این طرح قرار است تا یک کمیته مستقل تنکوکرات به مدت شش ماه اداره غزه را برعهده بگیرد و سپس کنترل این باریکه به تشکیلات خودگردان واگذار خواهد شد. همچنین در این طرح پیشبینی شده است که «آنروا» بار دیگر به عنوان بازوی سازمان ملل اقدام به انتقال کمکهای بشردوستانه به باریکه غزه خواهد کرد. ایده مطرح شده از سوی سرویس امنیتی مصر هیچ اشاره به انتقال اجباری ساکنان غزه ندارد و تقریباً مسئولیت بازسازی ۷۰ درصد غزه را برعهده گرفته است. در سوی مقابل، اما رژیم صهیونیستی و آمریکا با اشاره به مفاد فوق اعلام کردند که این طرح را قبول نداشته، اما منتظر دریافت پیشنهادات جدید از سوی کشورهای عربی هستند.
این ادعا در حالی از سوی اسرائیل مطرح میشود که تقریباً اکثر اهل سیاست نسبت به ترس نتانیاهو از خروج حزب «صهیونیسم مذهبی» به رهبری بتصلائیل اصموطریچ از کابینه آگاه هستند! وزیر دارایی اسرائیل پس از خروج بن گویر و اعضای حزب «قدرت یهودی» از کابینه اعلام کرد که اگر پس از پایان مرحله اول یا تبادل کامل اسرا، دولت نتانیاهو جنگ در غزه را از سرنگیرد، آنها نیز اتحاد به رهبر حزب لیکود را کنار خواهند گذاشت. در چنین شرایطی بنیامین نتانیاهو با حمایت ترامپ قصد دارد به بهانه دست یابی به «پیروزی کامل» بار دیگر به میدان غزه بازگردد. ایال ضمیر رئیس جدید ستاد ارتش اسرائیل نیز اعلام کرده است که وی در دوران فرماندهی خود قصد دارد تا بر دو پرونده «ایران» و «غزه» تمرکز کند!
در میدان مذاکرات سیاسی نیز طرف اسرائیلی با آنکه مدعی است که با طرح ویتکاف موافقت کرده و حاضر به اجرای آن است، اما به نظر میرسد در عمل میل زیادی برای رسیدن به وضعیت صلح پایدار با حماس ندارد. رژه پیروزی نیروهای حماس در هنگام تبادل اسرا آنچنان تاثیر منفی بر روی ذهنیت رهبران اسرائیل و افکار عمومی این رژیم گذاشته که هرگونه نرمش نتانیاهو در برابر مقاومت، میتواند به قیمت کنار رفتن وی از قدرت تمام شود. با پذیرش گذارههای فوق، آنگاه طرح ادعاهایی همچون مسئله اسرائیل به تداوم حضور امنیتی –نظامی حماس در غزه یا میزان حضور نیروهای اسرائیلی در محور فیلادلفیا مسائل حاشیهای است که برای فریب جامعه جهانی مطرح میشود.
اسرائیل قصد دارد با کمک متحدان غربی خود ژئوپلیتیک باریکه غزه را تغییر داده و در بلندمدت زمینه الحاق این منطقه به همراه کرانه باختری را فراهم کند. برای رژیم صهیونیستی که از ابتدای تاسیس قلمرو خود را به وسیله انواع جنگ گسترش داده است؛ هرگونه نبرد یا تشدید تنش ژئوپلیتیکی به عنوان فرصتی برای کشورگشایی نگریسته میشود. نکته کلیدی آن است که اگر امروز ارتش اسرائیل بتواند از سدهای محکمی همچون حماس و حزب الله عبور کند، امنیت سایر کشورهای عربی مانند اردن، عربستان سعودی و عراق دیگر تضمین شده نیست. اشغال جنوب سوریه از سوی ارتش اسرائیل و حمایت علنی تلآویو از اقلیت دروزی احتمال تجزیه این کشور عربی را افزایش داده است. برهمین اساس علاوه بر محور مقاومت به نظر میرسد کشورهای عرب سنی به همراه ترکیه نیز باید نگران «ترک تازی» نتانیاهو در منطقه بوده و برنامهای امنیتی-دیپلماتیک- اقتصادی برای مهار آن تنظیم کنند. تجربه تاریخی نشان داده است که هرگونه عقبنشینی در برابر جنگطلبان صهیونیست میتواند عواقب جبران ناپذیری برای امنیت کشورهای عربی داشته باشد. به عنوان مثال هرگونه حمله هوایی اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران سبب ایجاد آلودگی رادیوآکتیو در سطح منطقه شده و میتواند زیست انسانی را در منطقه غرب آسیا با خطر جدی مواجه سازد.