حلقه آتشین واشنگتن علیه چین؛ چگونه زنجیره تولید آمریکا راه نفس اژدهای زرد را بسته است؟

اقتصادنیوز: چین هم به لحاظ تولید ناخالص ملی و هم به در عرصه سود تولید از ایالات متحده عقب تر است، این در حالی که در ظاهر اینگونه جلوه داده می شود که این کشور در حوزه تولید پیشتاز می باشد، اما در عمل تولید حقیقی توسط شرکت های آمریکایی با وابسته به متحدان آمریکا محقق شده و چین در این میان سود اندکی را به دست می آورد. با این همه استراتژی احتمالی آمریکا برای پایان دادن به همین سود اندک نیز پرهزینه خواهد بود.

به گزارش اقتصادنیوز، رقابت جغرافیایی-سیاسی بین چین و ایالات متحده، مسئلهای تعیینکننده در سیاستهای بینالمللی است. این رقابت بین بزرگترین اقتصادهای جهان است و دو سیستم سیاسی کاملاً متفاوت — یکی دموکراتیک و دیگری اقتدارگرا — را در مقابل هم قرار میدهد. این رقابت در تقریباً همهی مناطق جهان در حال رخ دادن است.این عبارت یادداشتی است که در فارن افرز ترجمه شده و اقتصادنیوز آن را در چهار بخش ترجمه کرده که بخش نخست با عنوان «جنگ جغرافیایی- سیاسی چین و آمریکا؛ تنها اهرم واشنگتن برای شکستن کمر اژدهای زرد/ بزرگ نمایی به سبک چینی؛ چگونه پکن با استراتژی دروغ بازدارندگی اش را افزایش داد؟» منتشر شد و در ادامه بخش دوم آمده است.
وقتی چین سود تولید را به آمریکا و متحدانش باخت
حتی اگر برآوردهای تولید ناخالص داخلی چین معتبر بودند، همچنان قدرت اقتصادی چین را بیش از حد نمایش میدهند. بسیاری از تحلیلگران از تولید انبوه چین در صنایع مختلف به ویژه در حوزه تولیدات کارخانهای تحت تأثیر قرار میگیرند، اما اگر به عمق این تولیدات نگاه کنیم، بسیاری از این تولیدات ساده یا اصلاً تحت کنترل چین نیستند. تولید در دنیای امروز بسیار پیچیدهتر و جهانیتر از دورههای قبلی است، به ویژه در صنایعی مانند نیمههادیها و هواپیماهای جت. به همین دلیل، شرکتهای بزرگ چندملیتی که در رأس زنجیرههای تولید جهانی قرار دارند، تأثیر چشمگیری در اقتصاد جهانی دارند و این شرکتها عمدتاً در ایالات متحده و کشورهای متحد آن مستقر هستند، نه در چین.این موضوع با نگاه به سود حاصل از دو هزار شرکت برتر سال 2022 فوربز بیشتر روشن میشود. سود به عنوان معیاری از قدرت اقتصادی شناخته میشود، زیرا اگر شرکتی در یک صنعت سودآوری داشته باشد، احتمالاً به این معنی است که موانعی برای ورود رقبا به بازار وجود دارد که نمیگذارند حاشیه سود آن شرکت کاهش یابد. این امر بهترین نمایانگر نقاط حساس و حیاتی اقتصاد جهانی است. شرکتهای ایالات متحده 38 درصد از سود جهانی را تولید کردهاند، در حالی که شرکتهای مستقر در کشورهای متحد، 35 درصد از سودها را به خود اختصاص دادهاند. شرکتهای چینی، از جمله آنهایی که در هنگ کنگ مستقر هستند، تنها 16 درصد از سود جهانی را تولید کردهاند.
با دقت بیشتر به 27 صنعت موجود در لیست فوربز، برتری ایالات متحده نسبت به چین به وضوح بیشتر مشخص میشود. چین در سه صنعت از این مجموعه پیشتاز است. در مقابل، ایالات متحده در 20 صنعت از این مجموعه معمولاً با فاصلههای دو رقمی پیشتاز است. در سه صنعت از هفت صنعتی که ایالات متحده پیشتاز نیست، یکی از متحدان آمریکایی پیشتاز است. به طور کلی، ایالات متحده و متحدانش در تمام پنج صنعت برتر از لحاظ سهم سود در صنایع هوافضا و دفاع، داروسازی و بیوتکنولوژی، رسانهها، نیمههادیها و خدمات عمومی، پیشتاز هستند.برتری ایالات متحده به ویژه در بخشهای فناوری پیشرفته مانند هوافضا و دفاع، داروسازی و بیوتکنولوژی، و نیمههادیها بارز است، به طوری که شرکتهای آمریکایی 55 درصد از سودهای جهانی را تولید کردهاند و شرکتهای متحد ایالات متحده نیز 29 درصد از این سودها را تولید کردهاند. شرکتهای فناوری پیشرفته چینی، در مقابل، تنها 6 درصد از سودهای جهانی را تولید کردهاند که تنها کمی بیشتر از سهم سود شرکتهای کرهجنوبی است. سود شرکتهای چینی عمدتاً در بخشهایی متمرکز است که به طور عمده محلی هستند و از نظر ژئوپولیتیکی در حوزه بانکداری، ساختوساز و بیمه اهمیت چندانی ندارند.البته شرکتهای ایالات متحده و کشورهای متحد این بازیگر، بسیاری از محصولات خود را در چین تولید میکنند. اما برای پکن، این گزاره مشکل ساز است: بخش زیادی از تولیدات پیشرفته چین شامل محصولاتی است که توسط شرکتهای خارجی طراحی و ساخته میشود، از جمله اپل، بوش، پاناسونیک، سامسونگ و فولکسواگن. زمانی که این شرکتها کارخانههای خود را در چین تأسیس نمیکنند، اغلب از دیگر شرکتهای خارجی مانند فاکسکان تایوانی برای انجام این کار به نمایندگی از خود استفاده میکنند. و فارغ از اینکه مالک تولیدات پیشرفته در چین چه شرکتی است، تولیدات این کشور معمولاً به شدت به فناوریها، تخصصها و قطعاتی که از ایالات متحده و متحدان آن تأمین میشود، وابسته است.
وابستگی چین به تولیدات خارجی
برای مشاهده این وابستگی در عمل، تولید آیفون ۱۴ را در نظر بگیرید که اکنون دادههای جامع تولید آن در دسترس است. آیفون در چین مونتاژ میشود، بنابراین در آمار رسمی بهعنوان صادرات چین شمارش میشود و در نتیجه هر سال میلیاردها دلار به کسری تجاری ایالات متحده اضافه میکند (حدود ۱۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۸). اما منطقی نیست که آیفون را بهعنوان صادرات چین حساب کنیم، زیرا شرکتهای چینی سهم نسبتاً ناچیزی از تولید آن را به دست می آورند. این گوشی در کالیفرنیا طراحی میشود، در کارخانههای متعلق به یک شرکت تایوانی مونتاژ میشود و شرکتهای چینی تنها چهار درصد از ارزش اجزای آن را تأمین میکنند. پیش از سهم چین، کره جنوبی (۲۵ درصد)، ژاپن (۱۱ درصد) و تایوان (۷ درصد) قرار دارند. اما شماره یک ایالات متحده است که ۳۲ درصد از ارزش اجزای آیفون را تأمین میکند.از دیدگاه رفاه اقتصادی، مهم نیست که تولید چین تحت مالکیت یا کنترل شرکتهای خارجی باشد. تا زمانی که این تولید در چین انجام شود، به رشد اقتصاد چین و رفاه شهروندان آن کمک میکند. اما از دیدگاه ژئوپولیتیک، این تفاوت بسیار مهم است. شرکتهای خارجی مجبور نیستند در چین فعالیت کنند، اگر دیگر این کار برایشان بهصرفه نباشد یا اگر دولتهای مبدأ آنها آنها را مجبور یا تشویق کنند که از چین خارج شوند. این موضوع برای تأمینکنندگان خارجی قطعات نیز صادق است. آنها نیز نمیتوانند مجبور شوند که به فروش کالاهای خود در چین ادامه دهند بالاخص اگر این کار را برای خود زیانآور ببینند یا اگر دولتهایشان مانع از آن شوند.تا کنون، تلاشهای واشنگتن برای قطع ارتباط با چین عمدتاً هدفمند بوده و بر محدودیتهای فناوری متمرکز شده است. اما برای تعیین اینکه اگر ایالات متحده و متحدانش قطع ارتباط اقتصادی گسترده را تحمیل کنند، چه اتفاقی خواهد افتاد، ما هزینههای جداسازی را بهدقت مدلسازی کردهایم و ۱۲ سناریو فرضی طراحی کردهایم که در آنها سه پارامتر متغیر است: آیا تایوان هنوز بخشی از اقتصاد جهانی است یا از طریق تسخیر، محاصره یا بمباران چین از این مدار خارج میشود؛ میزان قطع تجارت چین با ایالات متحده و متحدانش؛ و میزان آسیبی که این اختلالات تجاری به زنجیرههای تأمین جهانی وارد میکنند نیز جای تامل دارد.