سیر تا پیاز ماجرای مرگ تلخ آوا قهرمانی کودک ۴ ساله

آوا قهرمانی کودک 4 ساله ای که بر اثر شکنجه های نامادری اش جان خود را از دست داد.

آوا قهرمانی کودک 4 ساله که قربانی نامادری شد
دلگرم به نقل از باشگاه خبرنگاران: دختر ۴ سال ارومیهای که هفته گذشته خبر آزار و اذیت هولناک وی توسط نامادری اش منتشر شده بود، بعد از اینکه براثر شدت جراحات به کما رفته بود، درگذشت
حسین مجیدی دادستان مرکز آذربایجانغربی هفته پیش به ماجرای اقدام غیرانسانی نامادری در ارومیه واکنش نشان داد و بلافاصله دستور دستگیری این نامادری سنگدل را صادر کرد و نامادری آوا به اتهام ضرب و جرح عمدی و شروع به قتل روانه به بند نسوان زندان مرکزی ارومیه منتقل شد.
جام جم نوشت: آوا قهرمانی حالا دیگر درد نمیکشد، دیگرکسی او را با سیخ داغ نمیسوزاند، هیولای ترسناک نامادری را بالای سرش نمیبیند، گرسنگی نمیکشد، نمیترسد و گریه نمیکند. خورشید زندگی آوا کوچولو دیروز بعد از ظهر برای همیشه غروبکرد و او پس از تحمل ۱۴روز درد و رنج ناشی از شکنجههای نامادری، جانش را از دست داد.
قبل از مرگ آوا، بسیاری از کسانیکه سرگذشت دردناک این دختر چهارساله ارومیهای را خوانده بودند، امیدوار بودند او بالاخره چشمهایش را بازکند و به دنیا لبخند بزند. در تمام این ۱۴روز، پدر در گوشهای از بیمارستان انتظار میکشید و خالهاش هم درگوشهای دیگر، اما تن نحیف و رنجور آوا، طاقت تحمل آن همه درد و رنج را نداشت و به آسمان پرکشید. خاله به ما گفته بود آراز و آوا را از بچگی بزرگ کرده و عاشقشان بود.
یکی ازبستگان آوا که در بیمارستان حضور دارد، به جامجم میگوید، دیروز صبح آوا یکبار ایست قلبیکرد که پزشکان با شوک و احیا او را برگرداندند، اما حوالی ساعت یک و نیم بعدازظهر، دوباره این اتفاق افتاد و باوجود تلاش پزشکان، خط ضربان قلب او برای همیشه صاف شد و آوا فوت کرد.»
نامادری آوا قهرمانی و شکنجه های بیرحمانه
حرف و حدیثها در مورد آوا و خانوادهاش در فضای مجازی زیاد است و راست و دروغ ادعاهای مردم مشخص نیست. تنها راه صحتسنجی این حرفها، صحبت با خانواده آواست تا آنها بگویند چه اتفاقی برای دخترک افتاده است.
یکی ازبستگان بسیار نزدیک آوا میگوید: «پدر و مادر آوا، ۱۵سال پیش ازدواج کردند و تا شش، هفت سال بچهدار نشدند، بعد از مدتی، خدا به آنها یک دختر و پسر داد. آراز هشت ساله است و آوا هم چهار ساله.
آنها تا مدتی زندگی خوبی داشتند اما بعد به خاطر اختلافاتی که داشتند، مادر آوا جدا شد و با مرد دیگری ازدواج کرد. تابستان امسال پدر آوا با یکی از فامیلهای خودش ازدواج کرد. شوهر این زن فوت شده بود و خودش هم دو بچه داشت اما بعد از فوت او، پدرشوهرش بچهها را گرفته بود.
به این زن گفتم آوا و آراز بچه هستند و به محبت احتیاج دارند، خودت مادری و محبتت را دریغ نکن. او هم به دروغ قبول کرد. او هیچ مشکلی در رفتارش نداشت و به همسایهها گفته بود مگر خودم بچه ندارمکه بخواهم بچه مردم را اذیت کنم! یک روز آوا مریض شد. او را به درمانگاه بردند و دکتر با دیدن زخمهای بدن آوا از او پرسید چرا بدن بچه اینطور است؟ نامادری هم گفت چه میدانم و بعد با دکتر دعوا کرد و بدون گرفتن داروهای بچه برگشت.»
با بغض ادامه میدهد: «برادرزن یکی از همسایهها میگفت نامادری هرروز آوا را در اتاق انتهای خانه، زندانی کرده و با سیخ داغ بدنش را میسوزاند. ۱۰بار به خانه این زن رفتم اما چون دوربین مداربسته داشت، وقتی مرا میدید، در را باز نمیکرد. آراز و آوا هر دو کتک میخوردند اما چون آراز به مدرسه میرفت، کمتر کتک میخورد اما آوا چون دائم در خانه بود، کتکش میزد.
نامادری به پلیس گفته بود به بچهها میگفتم فلانکار را انجام بده یا دستت را بشوی، انجام نمیدادند من هم کتک میزدم. به پدر بچهها پیشنهاد دادم دوربین مداربسته در خانه نصب کند و بچهها را با زنی که نمیشناسیم تنها نگذارد که این اتفاق تلخ افتاد. دکتر آوا میگفت یک کلیه آوا دارد از دست میرود و داروهایی برای جلوگیری از خونریزی مغزی تزریق کردهایم. فقط میخواهیم دستگاهها به آوا وصل باشد تا شاید بههوش بیاید. به دولت التماس میکنم نامادری را مجازات کند. پدرش خیلی گریه میکند و میگوید ایکاش زودتر همه چیز را میفهمیدم.»
اولین حرفیکه پدر آوا به ما میزند، مجازات نامادری است. بعد میگوید باید همه بدانند چه بلایی سرم آمدهاست. اگر قانون از من حمایت نکند، خودم آن را اجرا میکنم. پدر آوا ۳۸ ساله و کارگر است.
قبل از فوت آوا، بعضی صفحات اینستاگرامی بحث اهدای عضو او را مطرح کرده بودند که واکنش تند عمر قهرمانی و بستگان آوا را به همراه داشت و پدر آوا در گفتوگو با جامجم گفته بود در روزنامهتان از قول من بنویسید؛ هرکسی چه پزشک و چه غیر پزشک از طرف ما در مورد اهدای عضو دخترم صحبتکند، بسیار کار غلط و اشتباهی میکند و من هرگز رضایت نمیدهم چنین اتفاقی بیفتد.
بایراملو، یکی از اعضای خانواده آوا هم این موضوع را تایید میکند:« پزشکان بحث اهدای عضو را مطرح کرده بودند، اما ما اصلا موافق نبودیم. اگر آوا تصادفی بود، یا از جایی سقوط میکرد یا حادثهای دیگر رخ میداد، رضایتمان را اعلام میکردیم و کار خداپسندانهای هم بود، اما این بچه به قدری شکنجه شده بود که دیگر دلمان نمیآمد با اهدای عضو، تن و بدن زخمیاش دوباره درد بکشد. برای همین از پزشکان خواستیم تا شرایط به طور طبیعی پیش برود.»
پدر آوا قهرمانی چه گفت ؟
پدر آوا در ادامه در مورد آخرین وضعیت نامادری توضیح میدهد:«هیچ خبری از این زن ندارم و پلیس هم هنوز با من در این باره تماس نگرفته است. این زن در اختیار قانون است و قانون در مورد او تصمیم میگیرد. مادر آوا تازه یادش افتاده که آوا بچهاش است و با من دعوا میکند. تمام عمرم کارکردم تا با پولش خانوادهام در رفاه باشند، اما زن اولم زندگیام را نابود کرد.»
بر اساس اعلام دادستانی مرکز استان آذربایجان غربی، نامادری سنگدل به اتهام ضرب و جرح عمدی و شروع به قتل در بند نسوان زندان مرکزی ارومیه به سر میبرد. پدر آوا در این باره به ما گفته بود اگر قانون از من حمایت نکند، خودم آن را اجرا میکنم. من قصاص قاتل دخترم را میخواهم و اگر حکم این زن اعدام باشد، خودم میخواهم چهارپایه را از زیر پایش بکشم.»
مطالب مرتبط
- افسوس بزرگ رونالدینیو در دنیای فوتبال
- شاه ماهی نقل و انتقالات مشتری جدید پیدا کرد!
- وزیر کشور: موضوع پدافند غیرعامل برای همه سطوح خدماتی و زیرساختی لازم است
- مس با انگیزه برای نبرد حساس
- تماس بارسلونا با مدیربرنامه مهاجم نیجریهای
- مسکن در آستانه سقوط آزاد
- طرز تهیه یک خوراک خوشمزه مراکشی با بادمجان
- اوضاع وخیم ترامپ در نظرسنجیهای رسانهای / افزایش نارضایتی مردم این کشور از وضعیت اقتصادی