پرورش جوجه / تجربه ی مادر شدن برای جوجه ها!

در کودکی آرزو داشتم جوجه پرورش دهم، اما مخالفت پدرم مانع از تحقق این آرزو شد. این بار، جوجهها را در روستا جوجهکشی و بزرگ کردم و جوجهها را در خانه و جدا از دوستانم جوجهکشی کردم.

یکی از سه تخم مرغ نتوانست از تخم بیرون بیاید، اما دو جوجه به نام های گری و مانگو به دنیا آمدند. به نظر می رسد گری و مانگو وقتی برای اولین بار من را می بینند، فکر می کنند من مادرشان هستم. من هر روز با این بچه ها وقت می گذرانم و از آنها مراقبت می کنم. وقتی انبه کمی بیشتر رشد کند، فکر می کنم بتوانم دوستانم را در روستا ببینم.





مطالب مرتبط
- ۲ مشکل پرسپولیس برای برپایی اردوی ترکیه
- استوری رئیس قوه قضاییه برای هواداران «امیرتتلو» خبرساز شد
- وقتی به همه چیز مُهر محرمانه میزنیم، دیگر شفافیتی باقی نمیماند + ویدئو
- طرز تهیه یه سالاد جذاب که میتونه یه وعده کامل باشه + فیلم
- 6000 نفر از کارمندان مایکروسافت اخراج میشوند
- تایید حکم سارقان قاتل دانشجوی دانشگاه تهران
- پرسپولیس با یک ستاره محبوب خداحافظی میکند
- ۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۸ در ایران چه خبر بود؟