داستان کودکانه توپ قرمز

خرگوش های کوچک در جنگل با یک توپ قرمز عجیب روبرو می شوند و ماجرایی جذاب را تجربه می کنند.

قصه کوتاه توپ قرمز برای کودکان
خرگوشا روی علفای جنگل بازی می کردن، که ناگهان یکی از اونا با صدای بلند گفت: بچه ها اونجا رو نگاه کنید، یک چیز گرد و قرمز اونجاست.
خرگوش دومی نگاه کرد و گفت: خیلی دلم می خواد اونو از نزدیک ببینم. خرگوش سوم گفت: نه، جلو نری خطر داره، ممکنه یک جونور درنده باشه.
خرگوشا با ترس و لرز جلو رفتن، از پشت بوته با دقت اون چیز عجیبو نگاه کردن، و بعد همگی زدن زیر خنده. یکی از خرگوشا گفت: اون که فقط یک توپه…
دانلود قصه صوتی توپ قرمز
مطالب مرتبط
- ناینگولان: از یک مجرم 100 هزار یورو قرض گرفتم
- سفر به تاریخ؛ «سهراب سپهری» نوجوان در حال نقاشی؛ دهۀ 1320/ عکس
- مس با انگیزه برای نبرد حساس
- اوضاع وخیم ترامپ در نظرسنجیهای رسانهای / افزایش نارضایتی مردم این کشور از وضعیت اقتصادی
- طرز تهیه یک خوراک خوشمزه مراکشی با بادمجان
- قهرمانی دختر کرمانشاهی در مسابقات انتخابی تیم ملی نوجوانان تنیس روی میز
- افسوس بزرگ رونالدینیو در دنیای فوتبال
- وزیر کشور: موضوع پدافند غیرعامل برای همه سطوح خدماتی و زیرساختی لازم است