فهرست محتوا
  • کشفی تازه درباره ارتباط مغز با موسیقی
  • الگوهای مغزی و حرکت بدن
  • پدیده ضرب گمشده
  • تأثیر فرهنگ بر ادراک موسیقی
  • همکاری نوازندگان و همگام‌سازی ذهن‌ها
به گزارش رکنا، مغز ما هنگامی که موسیقی را می‌شنویم، نه‌تنها از جهت ذهنی بلکه به‌صورت فیزیکی نیز به موسیقی واکنش نشان می‌دهد. تحقیقات جدید این پدیده شگفت‌انگیز را بیش از پیش آشکار کرده‌اند.

موسیقی توانایی این را دارد که بدون دخالت مستقیم ما، احساساتمان را تحریک کرده و حتی حرکاتی نظیر کوبیدن پا یا تکان دادن سرمان را نیز ایجاد کند. اکنون دانشمندان معلوم کرده‌اند که این واکنش‌ها صرفاً یک پیش‌بینی ذهنی نیست بلکه حاصل الگوهای فیزیکی است که در مدارهای عصبی مغز ایجاد می‌شوند.

کشفی تازه درباره ارتباط مغز با موسیقی

دانشمندان به رهبری ادوارد لارج از دانشگاه کنتیکت کشف کردند که سلول‌های مغز ما به شکل فیزیکی با اصوات موسیقی هماهنگ می‌شوند و الگوهایی پدید می‌آورند که بر بدن ما تأثیر می‌گذارند. این یافته‌ها به نظریه‌ای به نام "نظریه رزونانس عصبی" (NRT) منجر شده‌اند.

این تیم پیشنهاد کرده است که افراد به کمک الگوهایی دینامیک و فیزیکی که بر اساس ساختار موسیقی شکل می‌گیرد، قادر به پیش‌بینی رویدادهای موسیقی هستند. این دیدگاه می‌تواند طرز نگرش ما به پردازش موسیقی توسط مغز را به کلی دگرگون کند.

الگوهای مغزی و حرکت بدن

وقتی شما پای خود را با ریتم موسیقی تکان می‌دهید، در واقع ناشی از نوسانات عصبی مغز شماست که با موسیقی هماهنگ شده و الگوهای پایداری به وجود آورده است. این پدیده سپس به حرکات بدن منتقل می‌شود.

در این فرآیند، مغز در سرعت‌های مختلف به ریتم موسیقی واکنش نشان می‌دهد. برای مثال، ریتم‌های ضرب طبل با فرکانس‌های کندتر و نوت‌های زیر و بم موسیقی با سرعت بیشتری در گوش داخلی و ساقه مغز پردازش می‌شوند.

پدیده ضرب گمشده

یکی از یافته‌های جالب توجه محققان، شکل‌گیری ریتم‌های موسوم به ضرب گمشده است. این ریتم‌ها بدون هیچ صدای خاصی در فرکانس ضرب ایجاد می‌شوند، اما انسان‌ها به‌طور شگفت‌انگیزی می‌توانند آن را تشخیص دهند و با آن همگام شوند. این موضوع با نظریه «رزونانس غیرخطی» توضیح داده شده که بر اساس آن نوسانات مغز قادرند فرکانس‌هایی را تولید کنند که در سیگنال اصلی حضور ندارند.

همچنین این نظریه توضیح می‌دهد چرا برخی ترکیبات موسیقی خوشایند و برخی دیگر خشن به نظر می‌رسند. رابطه فرکانسی ساده‌تر الگوهای پایدارتری تولید می‌کند که به صورت دلپذیرتر شنیده می‌شود.

تأثیر فرهنگ بر ادراک موسیقی

نقش فرهنگ در تجربه موسیقی نیز بسیار مهم است. برخی ویژگی‌های ادراک موسیقی ممکن است به دلیل ساختارهای پایه‌ای مغز جهانی باشند، اما تأثیر فرهنگ و تجربه‌های خاص می‌تواند باعث شود ترجیحات موسیقیایی افراد متفاوت شود.

این پدیده به کمک فرآیند هماهنگی عصبی قابل توضیح است. یعنی مغز انسان با موسیقی‌هایی که بارها شنیده، هماهنگ می‌شود و این موضوع نه تنها تفاوت‌های فرهنگی بلکه پیچیدگی‌های ترجیحات فردی را نیز شرح می‌دهد.

همکاری نوازندگان و همگام‌سازی ذهن‌ها

این مدل همچنین قادر به توضیح چگونگی هماهنگی بی‌نقص میان نوازندگان است. طبق یافته‌ها، حلقه‌های بازخورد سامانه‌های عصبی به ایجاد همگام‌سازی و پیش‌بینی میان نوازندگان کمک می‌کند. به همین دلیل نوازندگان قادر به اجرای موسیقی هماهنگ و همزمان هستند.

محققان توضیح داده‌اند که تعامل صداهای خاص با پویایی‌های مداوم شکل‌گیری الگو، منجر به انواع مختلف فهم موسیقی و حرکات می‌شود که ما با عنوان موسیقی تجربه می‌کنیم.

این رویکرد همزمان عناصر جهانی و متنوع موسیقی را از فرهنگ‌های مختلف به هم پیوند می‌دهد.

در نهایت، وقتی ما موسیقی را با دیگران به اشتراک می‌گذاریم، چیزی فراتر از آنچه در ظاهر دیده یا شنیده می‌شود، رخ می‌دهد. مغز ما واقعاً در حال همگام‌سازی است و این تجربه مشترک میان تفاوت‌های فردی و نسل‌ها، به یکی از عمیق‌ترین شکل‌های ارتباط انسانی تبدیل می‌شود.

این یافته‌ها در مجله معتبر Nature Reviews Neuroscience به انتشار رسیده‌اند.

  • لحظه تحویل اسیر آمریکایی-اسرائیلی به صلیب سرخ جهانی در خان یونس
    • مشاهده خبر