به گزارش رکنا، عصر غمانگیز روز سهشنبه دکتر زهرا میرزایی ، به طرز فجیعی به قتل رسید.
زهرا میرزایی که در مقام روانشناس برجسته و کارشناس برنامه های شبکه افق نیز شناخته میشد، قربانی جنایتی شد که عامل آن، پسرخاله اش بود. وی با عنوان دروغین درخواست مشاوره برای حل مشکلات خانوادگی اش، وارد منزل خانم میرزایی شد اما هدف واقعی اش سرقت طلاهای وی بود. زهرا میرزایی، در خانهاش و با ضربات سنگین چکش و چاقو جان باخت؛ جان داد.
دکتر میرزایی، منتقد صریح عقب نشینی ها از حقوق قانونی زنان بود و به شدت نسبت به پس گرفتن لایحه ی امنیت زنان از سوی مجلس اعتراض کرده بود. دغدغه ی امنیت زنان همواره در سخنانش موج میزد و نیز در شبکه های اجتماعی اش نیز انتقاد خود را بیان می کرد.
جزئیات حادثه
ظهر روز سه شنبه ، آرامش شهرک گلستان تهران با تماس تلفنی لرزان زنی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰، شکسته شد؛ تماسی که از وقوع قتلی هولناک در طبقه دوم یک ساختمان سهطبقه حکایت داشت. «خواهرم را کشتهاند، جسدش خونآلود است، خانهاش هم بوی آتشسوخته میدهد... کمک کنید!» صدای لرزان زن، پلیس را به سرعت به محل حادثه کشاند.
مأموران کلانتری ۱۴۱ شهرک ولیعصر نخستین نیروهایی بودند که خود را به ساختمان رساندند. جسد در اتاق خواب طبقه دوم بود؛ متعلق به دکتر زهرا میرزایی، روانشناس برجسته، فعال اجتماعی و کارشناس برنامههای شبکه افق. بدن بیجان او با جمجمهای خرد شده و بریدگی عمیق در ناحیه گردن پیدا شد. کارشناسان پزشکی قانونی اعلام کردند که چند ساعت از مرگ گذشته است و علت فوت، ضربات سنگین چکش و بریدگی مرگبار گردن بوده است.
کشف جنایت از سوی خواهر
خواهر مقتول که در طبقه سوم ساختمان زندگی میکرد، ساعتی پیش از تماس با پلیس، از پاسخ ندادن زهرا به تماسهای تلفنیاش نگران شده بود. زمانی که وارد خانه خواهرش شد، نه تنها سکوت سنگینی فضای خانه را فرا گرفته بود، بلکه بوی سوختگی عجیبی نیز به مشام میرسید. وارد اتاق خواب که شد، با صحنهای کابوسوار روبهرو شد: پیکر بیجان خواهرش در خون غلتیده بود و بخشهایی از پتو و فرش خانه سوخته بودند.
جزییات صحنه جرم و شناسایی مظنون
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، به همراه بازپرس جنایی محمدجواد شفیعی، تحقیقات خود را آغاز کردند. بررسیهای اولیه نشان داد قتل در فاصلهای نزدیک از زمان کشف جسد رخ داده و آثار حریق عمدی در خانه دیده میشد؛ اما آتش بهدلایلی شعلهور نشده و خاموش شده بود.
در میان شهادتها، گفتههای خواهر مقتول کلید اصلی معما را در اختیار پلیس گذاشت. او به مأموران گفت که زهرا قرار بوده همان روز با یکی از بستگانشان، به نام «مسعود»، ملاقات داشته باشد. ظاهراً او به بهانه مشاوره خانوادگی به خانه زهرا آمده بود و تأکید کرده بود کسی از این دیدار خبردار نشود.
بازداشت سریع قاتل در شرق تهران
تحقیقات فنی و ردگیری مخابراتی نشان داد مسعود پس از وقوع قتل، ساعتها در خانه مقتول حضور داشته و سپس به خانهاش در منطقه تهرانپارس بازگشته است. مأموران با نظارت دقیق و عملیات تعقیب و مراقبت، شامگاه همان روز او را غافلگیرانه بازداشت کردند. طلاهای سرقتشده از زهرا نیز از جیب شلوار او کشف شد.
اعترافات تکاندهنده قاتل
مسعود در بازجوییهای اولیه منکر هرگونه جرم شد، اما در برابر شواهد انکارناپذیر، لب به اعتراف گشود. او گفت: «راننده بودم، اما چند وقت پیش ماشینم را فروختم. بیکار شدم و با یک بچه ۷ ماهه، زندگیمان به هم ریخته بود. در یکی از مهمانیها شنیدم که به خانه دخترخالهام (زهرا) دزدی شده، اما طلاهای اصلی باقی ماندهاند. همین حرف وسوسهام کرد.»
او نقشه قتل را چند روز قبل طراحی کرده بود. چکش و چاقو را از دستفروشی در خیابان قزوین خرید و صبح همان روز، با یک بطری بنزین به خانه زهرا رفت. در بازجویی گفت: «به زهرا گفتم همسرم هم میآید و به بهانه مشاوره وارد خانهاش شدم. وقتی برایم چای آورد، با چکش به سرش زدم. او تلاش میکرد فرار کند، اما با ضربات چاقو او را کشتم. جسد را به اتاق خواب کشاندم، طلاها را گشتم و مقداری پیدا کردم. سپس بنزین را پاشیدم و خانه را آتش زدم، ولی آتش کامل نگرفت.»
ادامه رسیدگی قضایی
جسد برای بررسیهای تخصصی به پزشکی قانونی منتقل شد و متهم با دستور بازپرس شفیعی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. رسیدگی به این پرونده همچنان در شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران ادامه دارد.
- سونیک در دستان هنرمند: تبدیل به شاهکار + فیلم
- مشاهده خبر