داستان ویندوز ۱٫۰: پنجرهای به میراث ماندگار مایکروسافت
داستان ویندوز ۱٫۰: پنجرهای به میراث ماندگار مایکروسافت

سیستمعامل ویندوز که امروزه بهعنوان محبوبترین پلتفرم دسکتاپ در دنیا شناخته میشود، مسیر تحول خود را از دههی ۱۹۸۰ آغاز کرد؛ زمانی که مفهوم رابط کاربری گرافیکی هنوز در مراحل ابتدایی خود به سر میبرد و مایکروسافت درمقایسه با رقبا، شرکت کوچکی بهشمار میرفت.
ظهور ویندوز، نقطهی عطفی در تاریخ صنعت کامپیوتر به شمار میرود، چراکه تعامل کاربر با دستگاههای دیجیتال را برای همیشه تغییر داد. بسیاری از نوآوریهای دنیای فناوری بهدلیل سرعت بالای پیشرفت در این حوزه، پس از مدتی به فراموشی سپرده میشوند، اما ویندوز از این قاعده مستثنی است.
مایکروسافت در سپتامبر ۱۹۸۳ اولین نسخه از نرمافزار مدیریت پنجرهی خود را به رسانهها نمایش داد. این نسخه دارای یک رابط کاربری مشابه نرمافزارهای قدیمی مایکروسافت مانند Multiplan بود و از یک نوار فرمان در پایین صفحه استفاده میکرد. همچنین، پنجرههای چندگانهی برنامهها را به صورت همپوشانی و یا کاشی نمایش میداد.
با رونمایی اولیه از نرمافزار مدیریت پنجره، مایکروسافت وعدهی رونمایی زودهنگام از سیستم گرافیکی مبتنی بر ماوس را داد و به لیگ سیستمعاملهای گرافیکی پیوست؛ وعدهای که بیل گیتس میدانست برای دستیابی به آن، راهی طولانی در پیش دارد.
با این مقاله همراه شوید تا با هم به بررسی مسیر توسعهی ویندوز، از الهام از سیستمهای گرافیکی رقیب، تا چالشهای متعدد در مسیر انتشار و تثبیت آن، بپردازیم. همچنین، نقش افرادی چون بیل گیتس، چارلز سیمونی و تَندی ترووِر را در شکلگیری این میراث ماندگار تحلیل خواهیم کرد؛ میراثی که نهتنها دنیای فناوری، بلکه زندگی روزمرهی میلیونها نفر را متحول کرده است.
همیشه یک رقیب قوی وجود دارد
کنگرهی کامدکس (COMDEX) یکی از نمایشگاههای بزرگ صنعت کامپیوتر بود که توسط شلدون ادلسون و ریچارد کاتزف از گروه اینترفیس برگزار میشد. در نوامبر ۱۹۸۲، بیل گیتس به کامدکس در لاسوگاس رفت و برای اولین بار با محصولی آشنا شد که انتظار دیدنش را نداشت: رابط کاربری گرافیکی Visi On از شرکت نرمافزاری VisiCorp که برای کامپیوترهای IBM طراحی شده بود.
Visi On، یکی از اولین رابطهای گرافیکی برای کامپیوترهای IBM مبتنیبر DOS
شاید در نگاه اول، رابط گرافیکی Visi On پیشرفته به نظر نمیرسید، اما چند ویژگی جذاب داشت؛ ازجمله اینکه مبتنی بر ماوس بود، رابط کاربری ثابتی داشت، از چندوظیفگی (Multitasking) پشتیبانی میکرد و از همه جالبتر، برنامهها میتوانستند دادهها را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. جالبتر اینکه توسعهدهندگان حتی یک فرایند منظم و آسان نصب (Installer) نیز برایش ترتیب داده بودند.
البته محدودیتهایی نیز وجود داشت؛ مثلا اینکه فقط از نمایشگر CGA با وضوح ۶۴۰ در ۲۰۰ پیکسل تکرنگ پشتیبانی میکرد، آیکون نداشت و بیشتر متنمحور بود. علاوهبراین، منوها و پنجرهها، اسکرولبار نداشتند و کاربر برای اسکرولکردن باید دکمهی راست ماوس را نگه میداشت و به سمت پایین یا بالا میکشید، مانند تاچپد!
بااینحال، تمام ویژگیهای Visi On، تحتالشعاع این ماشین مجازی بود، زیرا از هستهای به نام Visi Host استفاده میکرد که حداقل به ۵۱۲ کیلوبایت رم و ۵ مگابایت فضای دیسک سخت نیاز داشت؛ ملزوماتی که در آن زمان بسیار پرهزینه بودند.
وقتی بیل گیتس از کامدکس بازگشت، توسعهی یک رابط کاربری گرافیکی برای کامپیوترهای IBM را فقط یک اولویت نمیدید، بلکه برای مایکروسافت یک الزام بود. مایکروسافت محصولی مشابه Visi On میخواست تا دوباره با دست پر به صحنهی رقابت بازگردد.
البته پیش از نمایشگاه کامدکس ۱۹۸۲، مایکروسافت در حال کار روی دو پروژهی مشابه بود: یک سیستم متنی به نام نرمافزار مدیریت پنجره (Interface Manager) و یک سیستم گرافیکی به نام GDI (رابط دستگاه گرافیکی)، که توسعهی هر دو به طور موازی از سال ۱۹۸۱ شروع شده بود؛ اما هیچکدام از این پروژهها تا آن روز پیشرفت قابل توجهی نداشتند.
مایکروسافت خیلی زود دریافت که توسعهی نرمافزارهای گرافیکی بهمراتب پیچیدهتر از آن چیزی است که در ابتدا تصور میکرد. حتی متخصصان این شرکت هم احتمالاً پیش از شروع کار، به چالشهای عظیم توسعهی یک رابط گرافیکی روی سیستمعامل DOS واقف نبودند.
بدینترتیب، چارلز سیمونی در سال ۱۹۸۱ و اسکات مکگرگور نیز در سال ۱۹۸۲ از زیراکس PARC به مایکروسافت آمدند. سیمونی یکی از توسعهدهندگان برجستهی نرمافزار Word بود و از همان ابتدا هدف داشت این نرمافزار را برای یک رابط کاربری گرافیکی طراحی کند. او همچنین ظاهرا در توسعهی MultiPlan نقش مهمی داشت و قطعاً یکی از طرفداران اولیهی ایجاد یک رابط گرافیکی برای مایکروسافت بود. نقشههای سیمونی و مکگرگور در یک راستا بود و آیندهی ویندوز را شکل میدادند، اما هنوز کسی نمیتوانست تضمین کند که همهی برنامهریزیهایشان قابل پیادهسازی باشد.
کار آنقدر نامرتب جلو میرفت که پروژههای رابط گرافیکی با نامهای مختلفی دنبال میشد: مدیریت پنجره، سیستم مدیریت ظاهر و Microsoft WM. اما بعد از اصرار بیل گیتس در توسعهی سریعتر پروژه، به پیشنهاد رولند هانسون، همهی پروژهها تحت یک نام ادغام شدند: «ویندوز». گیتس باور داشت که نام ویندوز برای مشتریان جذابتر خواهد بود.
نویسنده و تحلیلگر باسابقهی تکنولوژی، فیل لمونز، در مورد پروژههای مایکروسافت مینویسد:
مایکروسافت بارها دشواری وعدههایی را که داده بود، دستکم گرفته است. این پروژهها به طور کلی کار میکردند، اما نه به اندازهی کافی خوب و نه در محدودهی حافظهای که وعده داده شده بود. مایکروسافت هنوز روشی کارآمد برای تقسیم وظایف بین برنامهنویسان سیستمعامل و توسعهدهندگان برنامهها پیدا نکرده بود. این مسئله باعث میشد تصمیمات این دو گروه، روی یکدیگر تأثیر گذاشته و نیاز به بازنگری مداوم به وجود بیاید.- فیل لمونز، نویسنده مجلات تکنولوژی
مشکل اما بیشتر از نامگذاری بود. توسعهی ویندوز بسیار کند پیش میرفت و پروژه چندین بار نتوانست به تاریخ انتشارش برسد. بین سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۴، ویندوز چهار مدیر پروژه عوض کرد و حتی در داخل شرکت هم تردیدهایی وجود داشت که آیا ویندوز اصلاً منتشر خواهد شد یا نه.
با ظهور ویندوز و رابطهای کاربری پیشرفتهتر، DeskMate به تدریج کنار گذاشته شد، اما در زمان خود یک تجربه d کاربری ساده و کارآمد برای کاربران DOS فراهم میکرد.
اگرچه Visi On در نهایت مرگ آهسته و دردناکی را تجربه کرد، تب استفاده از ماوس و رابط کاربری، صنعت نوپای نرمافزار را فرا گرفت و کمتر از یک سال بعد، کامپیوتر شخصی اپل با نام لیزا معرفی شد که یکی از اولین کامپیوترهای مجهز به رابط کاربری گرافیکی بود. اوضاع برای آیندهی مایکروسافت، خوب نبود. مایکروسافت نیاز به تغییری داشت که با یک تماس شروع شد.
تَندی ترووِر: فرشته نجات ویندوز
تَندی ترووِر (Tandy Trower) برنامهنویسی را بهصورت خودآموز با استفاده از زبان بیسیک (BASIC) بر روی کامپیوتر TRS-80 یاد گرفته بود. علاقهی او به برنامهنویسی در سال ۱۹۷۹ سبب شد از مهندسی الکترونیک و طراحی تراشه، به توسعهی نرمافزار تغییر رویکرد دهد. ترووِر ابتدا روی محصولات آموزشی و برنامههای درسی مدارس کار میکرد و سپس در آوریل ۱۹۸۰ در شرکت آتاری در بخش کامپیوترهای شخصی استخدام شد. شغل اصلی او در آن زمان، ارزیابی محصولات نرمافزاری شرکتهای ثالث برای انتشار یا خرید بود. با موفقیتهای پیدرپی در اواخر همان سال، موقعیت او به مدیریت محصول برای نرمافزارهای آموزشی و سرگرمی تغییر کرد.
در سال ۱۹۸۱، تروور به مدیریت اجرایی آتاری پیشنهاد کرد که مجوز زبان برنامهنویسی بیسیک مایکروسافت را برای کامپیوترهای آتاری ۴۰۰ و ۸۰۰ بخرد. نسخهی بیسیک آتاری بهطور کامل با بیسیک کامپیوترهای اپل ۲ یا کومودور PET سازگار نبود و فاقد دستوراتی بود که رقبا داشتند. قرارداد خرید مجوز برای مایکروسافت تا حدی مهم بود که بیل گیتس شخصاً برای مذاکره در اینباره به سانیویل سفر کرد.
دیدار با گیتس، تأثیر عمیقی بر تروور گذاشت. در اواخر سال ۱۹۸۱، او با مایکروسافت دوباره تماس گرفت و دربارهی موقعیتهای شغلی موجود پرسوجو کرد. استیو بالمر به او پیشنهاد داد تا به تیم مدیریت محصولات زبان برنامهنویسی بیسیک بپیوندد. تروور بدون هیچ تعللی، از فرصت استفاده کرد و به مایکروسافت پیوست.
دیری نپایید که موفقیت تروور در این موقعیت باعث شد مسئولیتهای او به زبانهای برنامهنویسی دیگری مانند پاسکال، کوبول، فورترن و C گسترش یابد. همچنین او در طول سالهای بعد روی شبیهساز پرواز و کامپایلر و مفسر بیسیک برای مکینتاش کار کرد.
بازخورد منفی گیتس از عملکرد تروور سبب شد تا او به جایگاه خود در شرکت شک کند. او علاقهی زیادی به بیسیک داشت و معتقد بود محصولی عالی است، اما احساس میکرد فرد مناسبی برای این کار نیست. بنابراین، تصمیم گرفت دوباره با بالمر صحبت کند.
به نظر میرسد قبل از اینکه بالمر این شغل را به من پیشنهاد دهد، تلاش کرده بود راب گلیزر را که در آن زمان بهعنوان یک استعداد درخشان و آیندهدار شناخته میشد، متقاعد کند که مسئولیت این پروژه را بپذیرد. اما گلیزر این پیشنهاد را رد کرد. وقتی گلیزر متوجه شد که این پیشنهاد به من داده شده، حتی پیش من آمد تا به من مشاوره دهد و بگوید این تصمیم میتواند یک اشتباه بزرگ در مسیر شغلیام باشد.- تندی تروور، مایکروسافت
بنابراین، تروور تصمیم گرفت این موضوع را مستقیماً با گیتس و بالمر مطرح کند. آنها با شنیدن نگرانیهای او خندیدند و اطمینان دادند که پیشنهاد کاملاً واقعی است و به تواناییهای او برای موفقیت ایمان دارند. در ژانویهی ۱۹۸۵، تروور مدیریت محصول ویندوز را بر عهده گرفت.
با اولین اقدام تروور در نقش جدیدش، مدیر توسعه و معمار اصلی پروژه، مکگرگور، استعفا داد. بالمر بهطور موقت مسئولیت توسعه را بر عهده گرفت. تروور شروع به ارزیابی وضعیت پروژه کرد تا بفهمد چه بخشهایی تکمیل شده و چه چیزهایی باقی مانده است. سه جزء اصلی ویندوز شامل هستهی سیستم (Kernel)، رابط کاربری (UI) و رابط گرافیکی دستگاه آماده بودند، اما هنوز کارهای زیادی باقی مانده بود و بالمر تصمیم داشت تاریخ انتشار سیستمعامل را شش ماه بعد تعیین کند.
زمان زیادی برای ایجاد تغییرات وجود نداشت. بالمر به شدت اصرار داشت که نیازی نیست طراحی انجام شده تغییر یابد؛ حتی با اینکه مکگرگور طراحی ویندوز را از مدل اولیهای که دارای پنجرههای همپوشان بود به یک مدل با پنجرههای کاشیمانند تغییر داده بود. لازم به ذکر است که در آن زمان تقریباً تمام سیستمهای پنجرهای موجود یا در حال توسعه از طراحی پنجرههای همپوشان استفاده میکردند.
همچنین فرصت کافی وجود نداشت تا فونت ثابت که در نوار عنوان و برچسبهای کنترل سیستم ویندوز استفاده میشد، به یک فونت متناسب با اندازهی صفحه تغییر کند. این مسئله باعث شده بود ظاهر کلی ویندوز، مخصوصاً در مقایسه با رابط کاربری تازه معرفیشدهی مکینتاش، کمی زمخت به نظر برسد.
اما در مقابل همهی فشارها، بالمر قول داد که در نسخهی بعدی، آزادی بیشتری به تروور برای ایجاد تغییرات خلاقانه در طراحی محصول بدهد. تروور در خاطراتش مینویسد:
البته در همین نسخهی فعلی نیز میتوانستم برخی قابلیتها را اضافه کنم تا محصول برای کاربران نهایی جذابتر شود، اما [استیو] بهطور کلی تأکید داشت که محصول باید تکمیل شود و هیچ تغییری نباید باعث به خطر افتادن انتشار آن در تابستان ۱۹۸۵ شود.- تندی تروور، مایکروسافت
فشار زمانی در انجام پروژه برای بسیاری از افراد دلهرهآور بود، اما نه برای تروور. او سابقهی خوبی در تحویل بهموقع پروژهها داشت. با این حال، کمبود زمان به این معنا بود که چندین ویژگی، توسعه نیافته باقی میماند:
- نمایش پنجرهها به شکل کاشی
- فونت سیستم به صورت ثابت (Fixed-width)
- رابط کاربری نهایی پالایشنشده
مکگرگور قبلاً این ویژگیها را در محیط کاری خود در زیراکس PARC تجربه کرده بود، زیرا در زیراکس استفاده از پنجرههای کاشیشده و فونتهای ثابت رایج بود. هدفگذاری برای رونمایی ویندوز در تابستان ۱۹۸۵ و اصرار بالمر بر تغییر نیافتن طراحی باعث شد این خصوصیات همچنان به عنوان استانداردهای ویندوز باقی بمانند.
حتی در داخل مایکروسافت، متقاعد کردن توسعهدهندگان برای نوشتن نرمافزار برای ویندوز کار دشواری بود. تیم برنامههای کاربردی بیشتر روی کامپیوتر اپل مکینتاش تمرکز داشت، جایی که برنامههای مشهوری مثل Lotus و WordPerfect حضور نداشتند. حتی تیم قبلی تروور که مسئول توسعهی زبان برنامهنویسی بیسیک بود، تمایلی به ساخت این زبان برای ویندوز نداشت.
رقابت، رمز پیشرفت بود
تیم ویندوز تا آن زمان چند برنامهی ساده مثل نوتپد، ماشینحساب و Reversi ساخته بودند. در همین حال، شرکتهای Lotus و Borland برنامههای کوچک و متنی مثل Metro و SideKick را منتشر کرده بودند که شامل یک ویرایشگر متن، ماشینحساب، تقویم و دفترچهی تلفن بودند. کامپیوتر جدید مکینتاش هم به صورت پیشفرض، فقط یک پردازشگر متن و یک برنامهی نقاشی را ارائه میداد.
تروور معتقد بود که ویندوز برای موفقیت به چنین برنامههایی نیاز دارد. بنابراین پیشنهاد کرد که یک برنامهی نقاشی (Paint)، یک پردازشگر متن (Write)، یک تقویم و یک دفترچهی تلفن ساخته شوند. همچنین پیشنهاد داد برنامههای سادهای که تیم ویندوز تا آن زمان ساخته بود، بهبود پیدا کنند. او این پیشنهادها را به گیتس و بالمر ارائه داد و توانست تأیید آنها را بگیرد.
ساخت پردازشگر متن Write کمی ناراحتی در تیم برنامههای کاربردی ایجاد کرد، زیرا این برنامه مستقیماً با Microsoft Word رقابت میکرد، اما در کنار مخالفتها، گیتس و بالمر موافقت کردند تا Windows Write به یکی از اجزای اصلی ویندوز تبدیل شود.
در طول توسعهی برنامههای Paint و Write، مایکروسافت با شرکت Aldus همکاری کرد تا نرمافزار PageMaker را به ویندوز انتقال دهد. در زمانی که چاپگرهای لیزری شرکت HP نیز وارد بازار میشدند، پورت شدن PageMaker در ویندوز یک موفقیت زودهنگام برای مایکروسافت محسوب میشد. بنابراین مایکروسافت و Aldus برای پشتیبانی از این چاپگرها با یکدیگر همکاری کردند.
تروور برای بهبود پروژهی ویندوز، از ارتباطات وسیعش به بهترین نحو بهره میبرد و با مدیران مختلف تکنولوژی گفتگو میکرد. به عنوان مثال ری اوزی از شرکت Lotus که در آن زمان روی برنامهی Lotus Notes کار میکرد، تجربیات ارزشمندی در مورد رابط کاربری و میانبرهای کیبورد و نیازهای توسعهدهندگان برای انتقال به ویندوز به مایکروسافت ارائه داد.
اینجا بود که از خودگذشتگی کارمندان مایکروسافت به خوبی دیده شد. مسئول بخش هسته، گیب نیوئل (Gabe Newell) شبانهروز کار میکرد، در دفتر میخوابید و مشغول کدنویسی بود تا مشکلات را حل و ویندوز را آمادهی انتشار کند.
اما اینبار مایکروسافت خوشقول بود.
ویندوز وارد میشود
تا نوامبر ۱۹۸۵، تیم توسعهدهندهی ویندوز نسخهای را آماده کردند که بهعنوان نسخه ۱.۰۱ منتشر شد؛ چراکه نسخهی Premier Edition بهعنوان ۱٫۰ شناخته میشد. سرانجام دو سال پس از انتشار اولیه و پس از تلاشهای بسیاری از افراد، نسخهی تجاری در ۲۰ نوامبر ۱۹۸۵ در نمایشگاه COMDEX در لاسوگاس به معرض دید گذاشته شد.
در این زمان، رقبای زیادی در بازار وجود داشتند و ویندوز توانست تعداد محدودی از برنامههای کاربردی را در خود بگنجاند. برخی از این برنامهها عبارت بودند از:
- Balance of Power
- PageMaker
- Soft PC Paintbrush
- WinSong Composer
- Omnis Quartz
- و چندین برنامه از شرکت Micrografx
فیل لمونز در مقالهای که در دسامبر ۱۹۸۳ در مجلهی BYTE منتشر کرد، دربارهی مایکروسافت ویندوز توضیح داد که مایکروسافت قصد داشت ویندوز را با قیمت خرید و نیازهای سیستمی پایینتر نسبت به هر رقیب دیگری منتشر کند. هدف اولیه این بود که ویندوز روی دو فلاپی دیسک ۳۶۰ کیلوبایتی، کارت گرافیک CGA و ۱۹۲ کیلوبایت رم اجرا شود.
مایکروسافت سابقهای قوی در جذب توسعهدهندگان داشت، زیرا امکان توسعهی نرمافزارها را در محیط MS-DOS فراهم کرده بود. این موضوع در مقایسه با پلتفرمهایی مانند Visi On که برای توسعه نیاز به یک کامپیوتر یونیکس داشت یا Apple Lisa که قیمت آن از ۹٬۹۹۵ دلار (معادل حدود ۳۲٬۰۰۰ دلار در سال ۲۰۲۴) شروع میشد، یک مزیت بزرگ بهشمار میرود.
برخلاف تصور رایج که ویندوز را تنها یک رابط کاربری گرافیکی برای MS-DOS میدانست، در همان مراحل ابتدایی، ویندوز بهعنوان یک سیستمعامل مستقل طراحی شده بود. ویندوز برای نمایش گرافیک روی صفحهی نمایش یا چاپگر، از رابط گرافیکی استفاده میکرد. این رابط بهعنوان یک لایهی انتزاعی برای توسعهدهندگان عمل میکرد و درایوری برای سختافزار ارائه میداد. نتیجه این بود که برنامهنویسها نیازی نداشتند تا نگران جزئیات سختافزار گرافیکی باشند و تنها کافی بود برنامههای خود را برای ویندوز طراحی کنند.
در ماههای بعد، مایکروسافت، رفع باگها و ویژگیهای جدیدی مثل پشتیبانی از زبانهای مختلف را به نسخههای بعدی ویندوز اضافه کرد که در نهایت منجر به نسخههای جدیدی مثل ۱٫۰۴ شد. این نسخه در تاریخ ۱۰ ژوئن ۱۹۸۷ منتشر شد و تا ۳۱ دسامبر ۲۰۰۱ نیز پشتیبانی رسمی میشد؛ ۱۴ سال پشتیبانی از یک سیستمعامل!
رشد ویندوز در شرایط دشوار
مایکروسافت در دورهای که به شدت بر همکاری خود با IBM تمرکز داشت، مشغول توسعهی ویندوز نسخهی ۱٫۰ بود. در آن زمان، IBM استفاده از ویندوز را در کامپیوترهای خود نپذیرفت و سیستمعامل TopView خودش را ترجیح داد. آیندهی ویندوز حتی در داخل مایکروسافت نیز کاملاً مشخص نبود؛ چرا که سیستمعامل OS/2 به عنوان آیندهی فناوری در نظر گرفته میشد.
با این حال از دید مایکروسافت، شروع ویندوز امیدوارکننده به نظر میآمد. این سیستمعامل از فناوری خوبی برخوردار بود، تیمی توانمند پشت آن قرار داشت و شرکتی قدرتمند از آن حمایت میکرد. ویندوز ۱ با قیمت ۹۹ دلار منتشر شد و از قابلیتهای چندوظیفگی پشتیبانی میکرد. این سیستمعامل همچنین با ماوس سازگاری داشت که در آن زمان لوازمجانبی جدیدی محسوب میشد.
اما این تازه شروع انتقادات بود!
واکنش سرد منتقدها به ویندوز ۱٫۰
ویندوز ۱٫۰ در زمان انتشار، بازخوردهای متفاوت و نسبتاً سردی دریافت کرد. منتقدان این پلتفرم را دارای پتانسیل برای آینده میدانستند، اما اعتقاد داشتند که ویندوز ۱٫۰ انتظارات را برآورده نکرده و نمیتواند با سیستمعامل گرافیکی شرکت اپل رقابت کند. همچنین کند بودن و ناسازگاری با تعداد محدودی از نرمافزارها از دیگر انتقاداتی بود که به آن وارد شد.
- تاریخچه تکامل مکاواس؛ مرز بین راحتی ویندوز و آزادی لینوکس
انتقادها همچنین به نیازمندیهای سنگین سختافزاری اشاره داشتند و بهویژه عملکرد ضعیف هنگام اجرای چندین برنامه بهطور همزمان مورد توجه قرار گرفت. اما یکی از نکات برجسته این بود که ویندوز کاربران را تشویق به استفاده از ماوس برای پیمایش میکرد؛ مفهومی که در آن زمان هنوز نسبتاً جدید بود.
براساس گزارش مجلهی ComputerWorld، ویندوز ۱٫۰ از زمان انتشار در سال ۱۹۸۵ تا آوریل ۱۹۸۷ توانست ۵۰۰ هزار نسخه به فروش برساند. اما از دید نشریات فناوری آن زمان، ویندوز ۱٫۰ به عنوان یک شکست در نظر گرفته شد. با این وجود، سالها بعد نشریات به اهمیت تاریخی این سیستمعامل در شکلگیری خانوادهی ویندوز اذعان داشتند.
میراث ماندگار ویندوز ۱٫۰
ویندوز مایکروسافت، باوجود چالشهای بیشمار و شروعی نهچندان سریع، به یکی از برجستهترین سیستمعاملهای تاریخ فناوری تبدیل شد. از اولین نمایش عمومی در سال ۱۹۸۳ تا تسلط آن بر دنیای کامپیوترهای شخصی، این سیستمعامل نقش کلیدی در شکلدهی به صنعت نرمافزار ایفا کرده است. توانایی ویندوز در تکامل مداوم، پاسخ به نیازهای متغیر کاربران و ارائهی ویژگیهایی که تجربهی کاربری را ساده و جذاب میکنند، از دلایل اصلی این موفقیت شمرده میشود.
همچنین، میراث ویندوز را میتوان در شکوفایی اکوسیستم توسعهدهندگان نرمافزار و اپلیکیشنهای تجاری و شخصی مشاهده کرد. ابزارهای برنامهنویسی و پلتفرمهای توسعه که توسط مایکروسافت رونمایی شدند، هزاران برنامهنویس و شرکت فناوری را قادر ساختند تا محصولات جدیدی خلق کنند که دنیای دیجیتال را متحول کرد.
یکی دیگر از جنبههای قابلتوجه، نقش ویندوز در فراگیر کردن کامپیوترها بود. با تبدیل کامپیوترهای شخصی به ابزاری قابل دسترس برای عموم مردم، ویندوز نقش مهمی در گسترش استفاده از فناوری در خانهها، مدارس و سازمانها ایفا کرد.
درنهایت، ویندوز نهتنها بهعنوان یک سیستمعامل، بلکه به عنوان پدیدهای فرهنگی و فناوری شناخته میشود که مسیر دنیای دیجیتال را تغییر داد. از اولین تلاشها برای ساخت رابط گرافیکی تا نسخههای پیشرفتهی امروزی، ویندوز به نمادی از پیشرفت، مقاومت در برابر چالشها و نوآوری مداوم تبدیل شده است. این میراث، آیندهی علوم کامپیوتر را نیز همچنان تحت تأثیر قرار خواهد داد.