جلوس مرفهین بر ۵۰ درصد صندلی‌های دانشگاه

 جلوس مرفهین بر ۵۰ درصد صندلی‌های دانشگاه

  ۵۰ درصد از قبولی‌های کنکور کارشناسی از دهک‌های درآمدی بالای جامعه هستند آماری که نشان‌دهنده شکاف طبقاتی در دسترسی به فرصت‌های آموزشی است. نابرابری در توزیع منابع و کیفیت آموزش، عدالت آموزشی را به یکی از چالش‌های جدی نظام آموزش عالی تبدیل کرده است.

گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم-زینب امیدی: آموزش عالی یکی از مهم‌ترین پایه‌های توسعه هر کشور محسوب می‌شود. این بخش نه‌تنها ابزار اصلی ارتقای دانش و مهارت‌های تخصصی است، بلکه نقشی کلیدی در تولید نیروی انسانی توانمند و ایجاد تحول در اقتصاد و فرهنگ جامعه ایفا می‌کند. با این حال، نظام آموزش عالی ایران، با وجود رشد چشمگیر جمعیت دانشجویی، همچنان با چالش‌هایی جدی در زمینه عدالت آموزشی، اشتغال‌پذیری فارغ‌التحصیلان، و هماهنگی با نیازهای بازار کار مواجه است.

در این مصاحبه که با احمد سعیدی مدیرگروه پژوهش‌های آماری موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی انجام داده‌ایم، به بررسی وضعیت کلی آموزش عالی در ایران، مقایسه آن با سایر کشورها، و نقش زنان در این حوزه خواهیم پرداخت. همچنین تلاش می‌کنیم از ظرفیت‌ها و فرصت‌های بالقوه‌ای که در بخش آموزش عالی وجود دارد، به‌ویژه در جذب دانشجویان خارجی، سخن بگوییم. هدف این گفت‌وگو ارائه تحلیل‌هایی است که بتواند به درک دقیق‌تر وضعیت موجود و پیشنهاد راه‌های عملی برای توسعه و پیشرفت این حوزه کمک کند. در ادامه متن این گفت‌وگو را می‌خوانید:

دانشگاه های جمهوری اسلامی ایران , کنکور , احمد سعیدی , موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی ,

تسنیم: آیا اینکه گفته می‌شود پذیرش در کنکور مقطع کارشناسی عمدتاً به نفع دهک‌های بالای درآمدی است درست است؟ آیا برنامه‌ای برای اصلاح این رویه در دستور کار دولت یا وزارت علوم وجود دارد؟ آیا مکانیزم کنکور در مقطع کارشناسی توانسته است عدالت آموزشی را محقق کند یا باید روش‌های جدیدی جایگزین این سیستم شود؟

*بیش از 50 درصد قبولی‌های کنکور کارشناسی از دهک‌های درآمدی بالای جامعه هستند

سعیدی: پذیرفته‌شدگان دوره کارشناسی، برخلاف مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا، بیش از 50 درصد از دهک‌های درآمدی بالا هستند. به عبارت ساده‌تر بیش از نصفی از پذیرفتگان برخی دانشگاه‌های تراز اول از اقشار مرفه جامعه هستند. این در حالی است که ورود به دانشگاه‌های تراز اول برای اقشار پایین‌تر تنها در مقاطع تحصیلات تکمیلی کمی آسان‌تر شده است.

این موضوع نشان می‌دهد که در مقطع کارشناسی، مکانیزم سنجش و پذیرش از طریق کنکور، تناسبی با عدالت آموزشی ندارد و با هدف ما که دسترسی برابر به آموزش با کیفیت بود فاصله دارد. ارائه چنین آماری، از منظر عدالت آموزشی و نگاه دولت و شخص رئیس‌جمهور، قابل پذیرش نیست. مسئله عدالت آموزشی در سطح آموزش پایه نیز قابل تأمل است، اما این بحث در حوزه آموزش و پرورش باید به صورت جدی دنبال شود. در مدارس دولتی و غیردولتی، کیفیت آموزش به عنوان یک چالش جدی مطرح است، اما نگاه کنونی، بیشتر به حل این مسئله در سطح مقاطع آموزش عالی معطوف شده است.

در سطح رویکرد وزارت علوم، سیاست‌گذاران با نگاهی مبتنی بر "مسئولیت اجتماعی دانشگاه‌ها" ورود کرده‌اند. توجه وزیر علوم به مسئولیت اجتماعی دانشگاه‌ها نشان می‌دهد که این مسئولیت تنها یک سیاست‌گذاری وزارتخانه‌ای نیست، بلکه یک مطالبه عمومی است. دانشگاه‌ها باید در مواجهه با بحران‌های ملی مانند ناترازی اجتماعی، بحران مهاجرت، بحران آب، آلودگی هوا و موارد مشابه، نقش فعالی ایفا کنند و نمی‌توانند خود را از این مسئولیت دور کنند.

تسنیم: با توجه به تأکید وزیر علوم بر مسئولیت اجتماعی دانشگاه‌ها، تاکنون چه اقداماتی در این راستا انجام شده است؟ دانشگاه‌ها چگونه می‌توانند به طور عملی وارد حل بحران‌های ملی مانند مهاجرت، ناترازی انرژی یا بحران آب شوند؟ آیا باید یک دانشگاه یا گروه خاص مسئول حل هر بحران شود یا نیازمند رویکرد میان‌رشته‌ای و همکاری گسترده‌تری هستیم؟

سعیدی: یکی از چالش‌های موجود، عدم ارتباط مؤثر دانشگاه با جامعه است. به نظر می‌رسد دانشگاه‌ها به لحاظ مفهومی و فیزیکی تا حدود زیادی از جامعه جدا شده‌اند. برای مثال، همین که دانشگاه‌ها با دیوار از بطن جامعه جدا هستند، نمادی از جدایی ذهنی و فکری از مسائل بحرانی جامعه است. این دیوارها می‌توانند فیزیکی یا ذهنی باشند و باعث شوند دانشگاه از ایفای نقش خود در حل بحران‌ها بازبماند. آموزش عالی زمانی می‌تواند مسئولیت اجتماعی خود را ایفا کند که ارتباط نزدیکی با جامعه داشته باشد و به نیازها و بحران‌های آن به طور مستقیم پاسخ دهد.

*تصور حل یک بحران توسط یک دانشگاه غلط است

بحث دیگر، وجود نگاه ناقص به حل بحران‌ها است. برخی عقیده دارند که هر بحران را باید به یک دانشگاه خاص واگذار کرد تا در حوزه تخصصی خود به حل آن بپردازد. اما مسئله این است که بسیاری از بحران‌ها، مثل "ناترازی انرژی"، نیازمند همکاری دانشگاه‌ها در رشته‌های مختلف است. بحران‌های پیچیده‌ای مانند ناترازی انرژی، علاوه بر تخصص مهندسان حوزه انرژی، به اهتمام متخصصان اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیز نیاز دارد. در واقع، این تصور که مشکلات پیچیده را می‌توان به صورت انفرادی و مستقل توسط یک دانشگاه حل کرد، با چالش جدی مواجه است؛ چراکه حل این بحران‌ها مستلزم همکاری میان‌رشته‌ای و بسیج تمام توان دانشگاهی است.

دانشگاه های جمهوری اسلامی ایران , کنکور , احمد سعیدی , موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی ,

در این میان، شاخص‌های مشخص برای سنجش میزان مشارکت دانشگاه‌ها در حل بحران‌ها وجود ندارد. مثلاً می‌توان یک شاخص را نسبت تعداد پروژه‌های دانشگاهی با جامعه بیرونی به تعداد اعضای هیئت‌علمی معرفی کرد. برآوردهای موجود نشان می‌دهد که سرانه انجام پژوهش‌های مرتبط با جامعه در دانشگاه‌های کشور بسیار پایین است و این می‌تواند نشان‌دهنده ضعف ارتباط دانشگاه و جامعه باشد. این مسئله، چه به لحاظ نظری و چه اجرایی، نیازمند بررسی جدی است تا بتوان فاصله میان دانشگاه و جامعه را کاهش داد.

تسنیم: کاهش اقبال عمومی به تحصیلات دانشگاهی چه دلایلی دارد و چگونه می‌توان جذابیت تحصیل در دانشگاه را افزایش داد؟ آیا برای بازنگری در ماهیت برنامه‌های درسی کارشناسی، با تمرکز بر اشتغال‌پذیری فارغ‌التحصیلان، برنامه‌ای در نظر گرفته شده است؟ چرا نسل جدید بیشتر به دنبال مسیرهای جایگزین (مانند بازارهای دیجیتال و فضای مجازی) برای موفقیت شغلی هستند و آموزش عالی چگونه می‌تواند با این تغییرات سازگار شود؟

*آموزش عالی در ایران؛ کاهش جذابیت، تغییرات نسلی و بحران اشتغال‌پذیری فارغ‌التحصیلان

سعیدی: مسئله بعدی، کاهش اقبال عمومی به آموزش عالی است. دلایل متعددی برای این کاهش وجود دارد. از یک سو، هزینه–فایده ذهنی دانشجویان و خانواده‌ها نشان می‌دهد که تحصیلات دانشگاهی، به‌ویژه در مقطع کارشناسی، دیگر جذابیت گذشته را ندارد. مثلاً بسیاری از افراد، پس از چهار سال تحصیل، امیدی به اشتغال مناسب ندارند و این امر در تصمیم‌گیری آنها برای ورود به دانشگاه تأثیرگذار است. از سوی دیگر، تغییرات نسلی و ماهیت شغل‌ها نیز مزید بر علت شده است. این روزها افراد جوان به دنبال مسیرهای سریع‌تر و آسان‌تر برای کسب درآمد هستند، مانند فعالیت در فضای مجازی یا پلتفرم‌ها، که نیازمند حضور در دانشگاه نیست.

مسئله دیگر، اثرگذاری فناوری‌های نوین مانند هوش مصنوعی، متاورس و دیجیتال‌سازی بر آموزش عالی است. ماهیت دانشگاه با ظهور این فناوری‌ها در حال تغییر است. برای مثال، در آینده‌ای نه‌چندان دور، پژوهش‌ها توسط هوش مصنوعی انجام خواهد شد؛ در این شرایط، مفاهیمی مانند اصالت مقاله، مالکیت فکری، نقش معلمان و حتی اعتبار برنامه‌های درسی دچار چالش خواهد شد. تغییرات عمیق تکنولوژیکی می‌توانند ماهیت دانشگاه را به‌کلی دگرگون کنند. بنابراین، آموزش عالی در ایران باید از همین حالا برای مواجهه با این تغییرات آماده شود و استراتژی‌های مؤثری برای تطبیق با این تحولات کلان تدوین کند.

دانشگاه های جمهوری اسلامی ایران , کنکور , احمد سعیدی , موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی ,

تسنیم: اگر موافق باشید از این جا به بعد گفتگو را به سمت آمار و بررسی‌های آماری ببریم. چه عواملی باعث رشد چشمگیر جمعیت دانشجویی ایران طی 50 سال گذشته شده‌اند؟ آیا این رشد با کیفیت آموزش عالی همسو بوده است؟ افزایش جمعیت دانشجویی با چه مشکلاتی در نظام آموزش عالی همراه بوده و چه راهکارهایی برای مدیریت این رشد وجود دارد؟

*رشد 50 برابری دانشجویان در 50 سال

سعیدی: در سال تحصیلی 1403-1404، تعداد دانشجویان در کل نظام آموزش عالی ایران (شامل تمام زیرنظام‌ها) 3,562,747 نفر بوده است. در سال تحصیلی 1402-1403، حدود 439 هزار دانشجو فارغ‌التحصیل شده‌اند. طبق بررسی‌های ما در موسسه رشد جمعیت دانشجویی ما طی یک بازه زمانی 50 ساله، 50 برابر شده، یعنی جمعیت دانشجویی ایران 50 برابر شده است.

همچنین بیشترین جمعیت دانشجویی مربوط به مقطع کارشناسی است (حدود 2.3 میلیون نفر از 3.5 میلیون نفر). حدود 476 هزار دانشجو در مقطع کاردانی مشغول به تحصیل هستند. سایر مقاطع (کارشناسی ارشد و دکتری حرفه‌ای) سهم کمتری از جمعیت دانشجویی را شامل می‌شوند. در سال گذشته، نزدیک به 1,085,000 نفر در آزمون‌های ورودی دانشگاه‌ها موفق به پذیرش شده‌اند. سهم عمده پذیرفته‌شدگان همچنان در مقطع کارشناسی است. در مقایسه بین المللی نیز جمعیت دانشجویی ایران معادل 3.5 درصد کل جمعیت کشور است. در کشورهایی مانند ترکیه، نزدیک به 10 درصد از جمعیت کشور دانشجو هستند و این نشان ‌می‌دهد چالش اصلی ایران، عدم تناسب آموزش عالی با بازار کار و جذابیت اقتصادی، در مقایسه با کشورهای دیگر است.

*مهارت‌محوری، راه‌گشای بحران اشتغال در فارغ‌التحصیلان دانشگاهی ایران

در حقیقت مشکل اساسی فارغ‌التحصیلان، کمبود اشتغال‌پذیری و تطبیق مهارت‌های آموخته‌شده با نیازهای بازار کار است. نظام آموزشی باید به جای تمرکز صرف بر آموزش نظری، به توسعه شایستگی‌ها و مهارت‌های کاربردی بپردازد. اشتغال‌پذیری یعنی افزایش قابلیت‌های فرد برای جذب در بازار کار، نه صرفاً ایجاد اشتغال از طرف نظام آموزشی.

نظام آموزش عالی ایران با وجود رشد قابل توجه جمعیت دانشجویی طی 50 سال، با چالش‌های جدی در زمینه عدالت آموزشی، اشتغال‌پذیری و ارتباط با بازار کار مواجه است. و نیاز به تحول در ساختار آموزشی، تمرکز بر فناوری‌های نوین و تقویت مهارت‌محوری در برنامه‌های درسی، برای حل این مشکلات کاملاً احساس می‌شود.

تسنیم: چه عواملی مانع از جذب مؤثر نیروی انسانی تحصیل‌کرده در ساختار اقتصادی ایران می‌شوند؟ چگونه می‌توان ظرفیت دانشگاه‌های ایران را به‌گونه‌ای بازطراحی کرد که با الگوی دانشگاه‌های بزرگ و پرظرفیت هماهنگ شود؟ نسبت پایین دارندگان تحصیلات دانشگاهی در ایران نسبت به کشورهای توسعه‌یافته چه تبعاتی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی دارد؟

سعیدی: آمار و اطلاعات مربوط به دانشگاه‌های ترکیه نشان می‌دهد که تعداد کل دانشگاه‌های این کشور از دانشگاه‌های ایران کمتر است، اما تعداد دانشجویان ترکیه بسیار بیشتر از ایران است. دلیل اصلی این تفاوت، تمرکز ترکیه بر ساخت دانشگاه‌های بزرگ با ظرفیت‌های بالا (25 هزار تا 30 هزار نفر) در مقایسه با ایران است که تعداد دانشگاه‌های بیشتری دارد اما بسیاری از این دانشگاه‌ها ظرفیت پایین‌تری دارند. بنابراین، شاخص‌هایی مانند تعداد دانشگاه، تعداد دانشجویان و ظرفیت دانشگاه‌ها باید در کنار هم بررسی شوند تا تصویر دقیق‌تری از وضعیت آموزش عالی این کشورها ارائه شود.

دانشگاه های جمهوری اسلامی ایران , کنکور , احمد سعیدی , موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی ,

* ظرفیت بزرگ اما جذب کم؛ فرصت‌های از دست رفته آموزش عالی در ایران  

در بررسی‌های تطبیقی، وضعیت ذخیره دانشی ایران نیز اهمیت دارد. در حالی که آموزش عالی ایران از زمان تأسیس دانشگاه‌ها (از سال 1347) تاکنون حدود 15 درصد از جمعیت کشور را تحت پوشش قرار داده است، این عدد به‌مراتب پایین‌تر از کشورهایی مانند کره جنوبی و ایالات متحده است. برای مثال، در آمریکا بالای 50 درصد جمعیت دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، اما در ایران این نسبت کمتر از 20 درصد است.

مقایسه تحصیل‌کردگان ایرانی با استاندارد جهانی نشان می‌دهد که اگرچه جامعه تحصیل‌کرده در نگاه داخلی گسترده به نظر می‌رسد، در سطح بین‌المللی این آمار چشمگیر نیست. علاوه بر این، ساختار اقتصادی کشور به‌گونه‌ای است که نمی‌تواند نیروی انسانی تحصیل‌کرده را به‌درستی جذب کند. بسیاری از فارغ‌التحصیلان، به‌خصوص در حوزه‌های فنی و تخصصی، بدون اشتغال باقی می‌مانند یا در مشاغل غیرمرتبط فعالیت می‌کنند. این موضوع نشان می‌دهد که آموزش عالی به‌تنهایی برای ایجاد اشتغال کافی نیست و باید به مسئله اشتغال‌پذیری توجه ویژه‌ای شود. در شرایط فعلی، اگر مشکلات تحریم‌ها برداشته شود و فرصت‌های داخلی و خارجی برای سرمایه‌گذاری فراهم شود، کشور در چندین حوزه کلیدی (مانند پتروشیمی، ساختمان، آب، خودرو، مسکن و انرژی) با کمبود شدید نیروی انسانی متخصص مواجه خواهد شد. ایران ظرفیت بالقوه‌ای برای جذب نیروی انسانی خارجی دارد و این فرصت باید به‌درستی مدیریت شود.

تسنیم: آیا هدف جذب 320 هزار دانشجوی خارجی در برنامه هفتم توسعه با وضعیت فعلی زیرساخت‌ها و سیاست‌های آموزش عالی همخوانی دارد؟ نقش دانشگاه‌های دینی مانند جامع‌المصطفی در دیپلماسی علمی ایران چیست و چگونه می‌توان داده‌های آماری آن را شفاف‌تر کرد؟

*جذب 320 هزار دانشجوی خارجی در برنامه هفتم توسعه دست یافتنی‌ است

سعیدی: یکی از اهداف برنامه هفتم توسعه جذب 320 هزار دانشجوی خارجی است. این هدف با توجه به ظرفیت‌های موجود کاملاً دست‌یافتنی به نظر می‌رسد. کشورهای عراق و افغانستان به‌طور خاص تمایل بالایی برای تحصیل در ایران دارند، زیرا هزینه‌های تحصیل در دانشگاه‌های ایرانی برای آن‌ها بسیار مناسب است. دانشگاه‌هایی مانند "جامع المصطفی" نیز سهم عمده‌ای در جذب دانشجویان خارجی داشته‌اند؛ هرچند تعریف دقیق این دانشجویان (طلبه یا دانشجو) نیازمند شفاف‌سازی در نظام آماری کشور است.

*زنان در آموزش عالی ایران؛ پیشرفت جمعیتی اما سهم پایین مدیریتی  

در بررسی پیشرفت‌های زنان در آموزش عالی، باید گفت سهم زنان از جمعیت دانشجویی پیش از انقلاب بسیار محدود بوده و در برخی آمارها تنها 10 درصد بوده است. اما پس از انقلاب، به‌ویژه از دهه 80، سهم زنان در دانشجویی نه‌تنها به تعادل رسید، بلکه در بسیاری از موارد از مردان پیشی گرفت.برای مثال، در دهه 80، جمعیت دانشجویی زنان به 52 درصد از کل دانشجویان کشور رسید که از مردان بیشتر بود اما همچنان سهم آنها در پست‌‌های مدیریتی آموزش عالی کم است. پیش از انقلاب، تمرکز دانشگاه‌ها بر شهرهایی مانند تهران، تبریز، اهواز، اصفهان و چند شهر بزرگ دیگر بود. برای مثال، در سال 1350، شهر تهران به‌تنهایی 68 درصد جمعیت دانشجویی را در خود داشت. اما پس از انقلاب، دسترسی به آموزش عالی در سایر نقاط کشور افزایش یافت و سهم استان‌ها از جمعیت دانشجویی به 22 درصد رسید که نشان‌دهنده پیشرفت عدالت آموزشی است.

تسنیم: چگونه فشارهای معیشتی و نبود حمایت‌های کافی باعث افزایش مهاجرت اعضای هیئت علمی ایران شده است؟ چه راهبردهایی می‌توان برای کاهش مهاجرت نخبگان دانشگاهی در شرایط اقتصادی فعلی پیشنهاد کرد؟ مهاجرت دانشجویان نخبه چه تأثیری بر فرآیند رشد و توسعه فناوری در ایران دارد؟ چه عواملی باعث تمایل فارغ‌التحصیلان به مشاغل غیردانشگاهی یا مهاجرت از کشور می‌شود؟ چگونه می‌توان حمایت‌های ساختاری و معیشتی از اساتید و دانشجویان را بهبود داد تا فرصت‌های داخلی جذاب‌تر شوند؟

سعیدی: مسئله مهاجرت تحصیلی نیز یکی از چالش‌های اصلی ایران است. دانشجویانی که به کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند، معمولاً با دشواری‌های بسیاری مواجه می‌شوند، از جمله مشکلات اداری، سفارتخانه‌ها و نبود حمایت‌های کافی. برخی از رویدادهای جهانی، مانند بحران اوکراین، نمونه‌هایی از چالش‌هایی است که دانشجویان ایرانی در خارج از کشور با آن مواجه هستند. برنامه‌ریزی برای کاهش مهاجرت تحصیلی و حفظ سرمایه انسانی در داخل کشور می‌تواند یکی از اهداف استراتژیک آموزش عالی باشد.

دانشگاه های جمهوری اسلامی ایران , کنکور , احمد سعیدی , موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی ,

* فشار اقتصادی بر اساتید؛ آیا بحران مهاجرت هیئت علمی جدی‌تر می‌شود؟  

وضعیت فعلی آموزش عالی ایران نشان‌دهنده پتانسیل‌های فراوان و در عین حال چالش‌های جدی است. برنامه‌ریزی دقیق‌تر برای بهره‌برداری از ظرفیت‌های داخلی و خارجی، توسعه اشتغال‌پذیری، تقویت نقش زنان در مدیریت، و افزایش سهم دانشجویان خارجی، می‌تواند آینده‌ای روشن‌تر برای آموزش عالی کشور رقم بزند.

همچنین از طرف دیگر برخی از اساتید بیان کرده‌اند که اگر طی سه سال آینده اقدامات جدی برای بهبود شرایط معیشتی آن‌ها انجام نشود، ممکن است تا 20 درصد از متخصصان فنی، پروژه‌های دانشگاهی را کنار گذاشته و وارد بخش خصوصی یا حتی مهاجرت شوند. این وضعیت حتی در میان فارغ‌التحصیلان جوان‌تر نیز دیده شده است. بسیاری از دانشجویان بااستعداد و نخبه پس از اتمام دوران مدرسه و طی کردن مسیر دشوار کنکور، به دلیل نبود جذابیت شغلی و امید به آینده در کشور، ترجیح می‌دهند به‌جای تحصیل در دانشگاه‌های داخلی، وارد مسیرهایی شوند که به مهاجرت شغلی یا فعالیت در بازارهای سرمایه‌گذاری خارج از کشور منتهی می‌شود.

*از مدرسه تا فارکس؛ چرا جوانان نخبه مسیر دانشگاه را ترک می‌کنند؟  

برای نمونه، یکی از دانش‌آموزان نخبه که در تمام دوران تحصیل رتبه اول مدرسه بوده، پس از موفقیت در کنکور و دریافت پیشنهاد برای پذیرش در دانشگاه‌های برتر کشور، تصمیم گرفته است به دبی برود و به‌جای ادامه تحصیل، دوره‌های کوتاه‌مدت مرتبط با فارکس و معاملات مالی را بگذراند. این مسئله نشان‌دهنده سیگنال‌های هشداردهنده‌ای است که آموزش عالی و عدالت آموزشی در ایران با آن مواجه است.

چالش‌های موجود مانند رقابت نابرابر در کنکور، نبود حمایت از مسئولیت اجتماعی دانشگاه‌ها، و ذهنیت عمومی منفی نسبت به آینده آموزش و اشتغال در کشور، از جمله مواردی هستند که باید به‌طور جدی مورد توجه قرار گیرند. اگر قرار است تحولی در نظام آموزشی رخ دهد، باید ابتدا به مسائل معیشتی اساتید، کیفیت کاری آنها، و جذابیت آینده شغلی فارغ‌التحصیلان پرداخته شود. در غیر این صورت، این روند مهاجرت نخبگان و اعضای هیئت علمی، در کنار کاهش اعتماد اجتماعی به دانشگاه‌ها، می‌تواند به یک بحران جدی در آینده تبدیل شود. اگر موارد مطرح‌شده و چالش‌های بیان‌شده رفع شوند، آموزش عالی می‌تواند در مسیر درست قرار گیرد، اما برای این مهم نیازمند سیاست‌گذاری‌های جامع و توجه دقیق به مسائل بنیادی و ساختاری هستیم.

انتهای پیام/

 

 منبع خبر