کتاب‌های من فروشی نیستند!

 کتاب‌های من فروشی نیستند!

  از سال ۹۲ وارد کار نویسندگی برای شهدا شدم. آن زمان هنوز مشغله‌های دیگری داشتم و تا سال ۹۷ تقریبا ۱۵ عنوان کتاب پیرامون شهدا و سبک زندگی‌شان تألیف کردم. از سال ۹۷ تصمیم گرفتم تمام وقت خود را صرف کار برای شهدا کنم و توانستم حدود ۱۸۵ عنوان کتاب بنویسم.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، پس از گذشت حدود چهار دهه از اتمام دفاع مقدس، بسیاری از خاطرات آن دوران که فرصت نشر پیدا نکرده‌اند، به فراموشی سپرده می‌شوند. برخی رزمندگان و یادگاران جنگ تحمیلی به دوستان شهیدشان پیوسته‌اند و دسترسی به این خاطرات هر روز سخت‌تر می‌شود. ناصر کاوه از رزمندگان دوران دفاع مقدس که از 16 سالگی و از سال 60 به جبهه‌های دفاع مقدس ورود کرده بود، از اوایل دهه 90 تصمیم می‌گیرد به جمع آوری خاطرات رزمندگان بپردازد و در ثبت و نشر این خاطرات همت کند. او هرچند خاطره‌نویسی و جمع‌آوری خاطرات دوران جنگ را از زمان حضور در جبهه‌ها شروع کرده بود، اما پس از بازنشستگی و فراغت از کار توانست بیشتر خودش را وقف این هدف کند. اکنون جانباز کاوه حدود 200 عنوان کتاب پیرامون سبک زندگی شهدا، خاطرات رزمندگان و... دارد که فایل همه این کتاب‌ها به صورت رایگان در سایت خودش در اختیار عموم قرار می‌گیرد. گفت‌وگوی ما درباره فعالیت‌های این نویسنده دفاع مقدس را پیش‌رو دارید. 

از چه زمانی به جمع‌آوری خاطرات رزمندگان ورود کردید؟
من از سال 60 برای اولین بار به جبهه رفتم. متولد سال 44 هستم و آن زمان 16 ساله بودم. همان موقع خاطراتم را می‌نوشتم و اگر مطلب یا خاطره‌ای از رزمنده‌ها در روزنامه یا نشریه‌ای می‌دیدم، آن بخش را برش می‌زدم و برای خودم نگه می‌داشتم. همین طور سعی می‌کردم خاطرات دیگر بچه‌های رزمنده را بشنوم و ثبت کنم. تا پایان جنگ بیشتر وقتم در جبهه می‌گذشت. بعد از جنگ هم، چون کار ما در سپاه تونل‌سازی، راه‌سازی و ساختمان‌سازی بود، به صورت تخصصی درگیر پروژه‌های مختلف بودم و طی این مدت وقت آزاد کمی داشتم. سال 92 بازنشسته شدم و از همان زمان شروع به انتشار آثاری پیرامون دفاع مقدس کردم. همزمان دو، سه کار ساختمان‌سازی انجام دادم که درآمد خوبی داشت. شاید به اندازه تمام سال‌های خدمتم درآمد داشت، اما تا سال 97 که حدود 15 عنوان کتاب نوشته بودم، پیش خودم گفتم باید آدم یک جایی بین امور روزمره دنیا و کار برای شهدا یکی را انتخاب کند. از همان زمان دیگر کل وقتم را وقف شهدا کردم و تقریباً 185 عنوان از کتاب‌هایم را از سال 97 تا الان تألیف کرده‌ام. به خاطر وجود شهدا، خدا هم به کارهایم برکت داد و طی حدود هفت سال این تعداد کتاب را نوشتم که واقعاً آمار بسیار بالایی است. 

 

همه این آثار منتشر شده‌اند؟
نه، فقط حدود 15 عنوان از کتاب‌ها منتشر شده‌اند و باقی را به صورت رایگان در سایت خودم قرار داده‌ام. ما از جایی حمایت نمی‌شویم. نگاه مادی هم به این موضوع ندارم. به همین دلیل اگر کسی یا نهادی حمایت کند برای چاپ کتاب اقدام می‌کنم. اگر هم حمایتی صورت نگیرد، پی دی اف یا فایل کتاب را به صورت رایگان در سایتم قرار می‌دهم. کار دیگری هم که چند سالی است با جدیت شروع کردم، انتشار خاطرات شهدا در فضای مجازی و کانال‌ها و گروه‌های مختلف است. غیر از کانال‌ها یا گروه‌هایی که خودم در بستر‌های مختلف دارم، حدود 2 هزار گروه هم با من یا کانال‌هایم در ارتباط هستند و گاهی در مناسبت‌های مختلف یک خاطره از شهیدی هزاران بار بازنشر داده می‌شود. شاید بیشتر از هزار گروه یا کانال در فضای مجازی من را ادمین افتخاری کرده و این امکان را داده‌اند که مطالب شهدا را در آن گروه‌ها قرار دهم. واقعاً تعداد زیاد است و زمانبر. به همین دلیل تمام وقت خود را وقف این کار کرده‌ام و افتخار می‌کنم در نشر سیره شهدا قدمی برمی‌دارم. 

در آثارتان از چه زاویه‌ای به زندگی شهدا نگاه می‌کنید؟
سعی می‌کنم سبک زندگی شهدا را از زوایای مختلف مرور کنم. 50 عنوان یا فصل بر اساس سبک زندگی شهدا تعریف کرده‌ام. مثلاً صبر شهدا، استقامت شهدا، بیت‌المال و شهدا، نگاه و اهمیت شهدا به نماز، شجاعت‌شان، خمس دادن شهدا و... حتی تفسیر موضوعی شهدا را کار کرده‌ام. یا برای بانوان شهید و بانوان ایثارگر چند عنوان کتاب کار کرده‌ام. سبک زندگی شهدا بسیار گسترده است. از زوایای زیادی هم می‌شود به آن نگاه کرد. 

اشاره کردید که تخصص زیادی در کار‌های فنی مثل ساختمان‌سازی و... دارید، با چه انگیزه‌ای خودتان را وقف کار شهدا کردید؟
سال 67 جنگ تحمیلی تمام شده است و تقریباً چهار دهه از اتمام آن می‌گذرد. سه سال دیگر 40 سال تمام می‌شود. اگر ما الان به جمع آوری خاطرات شهدا یا پرداختن به سبک زندگی‌شان ورود نکنیم، زمان به سرعت می‌گذرد و خیلی طول نمی‌کشد دست‌مان از این خاطرات کوتاه می‌ماند. زمانی که تمام وقتم را صرف این کار کردم، برخی‌ها می‌گفتند فلانی به سرش زده! کار و زندگی‌اش را صرف این مسئله کرده است، اما بالاخره باید کسانی به ثبت و نشر یادگار‌های شهدا ورود کنند. اطراف‌مان را که نگاه کنیم، زمانه‌مان را که بررسی کنیم، خیلی چیز‌ها دارد تغییر می‌کند. مدت‌هاست که خیلی از ما شاید به مقوله فرهنگی و تهاجم فرهنگی و مسائلی از این دست اصلاً فکر نکرده‌ایم. نمی‌شود که نسل جوان را رها کرد. هر کس به فکر خودش باشد و بگوید گلیمم را از آب بیرون بکشم و باقی را رها کنم. «نسل زد» یا نسل‌های بعد از آن باید بدانند شهدا چه سبک زندگی داشتند. اینها انگیزه‌هایی هستند که مرا به این راه کشانده و نگه داشته‌اند. 

یادم است چند سال پیش گفت‌وگویی از شما به عنوان نویسنده کتاب «من قاسم سلیمانی هستم» خواندم. این کتاب را چه زمانی منتشر کردید؟
«من قاسم سلیمانی هستم» اولین کتاب در باره حاج قاسم بود. هنوز چهلم این شهید بزرگوار نیامده بود که شبانه‌روز برای نشر کتاب در خصوص ایشان تلاش کردیم و نهایتاً در 22 بهمن سال 98 این کتاب که یک نفر بانی شد و 5 هزار نسخه‌اش چاپ شد، به صورت رایگان در اختیار مردم قرار گرفت. بعد هم فایل کتاب را به صورت رایگان در سایت گذاشتیم. چون اولین کتاب در باره حاج قاسم بود، چند میلیون بازدید داشت. 

آدرس سایت شما چیست؟ آنجا همه کتاب‌ها رایگان است؟
این سایت به اسم خودم «ناصر کاوه» است. در گوگل هم به همین نام سرچ کنید، سایت می‌آید. تمام کتاب‌هایی که پی دی اف یا فایل‌شان آنجا بارگذاری شده است به صورت رایگان در اختیار عموم قرار دارد. حدود 200 عنوان کتاب پیرامون شهدا، سبک زندگی‌شان، خاطرات‌شان و زندگی‌شان است. 

در مورد شهید سلیمانی یک کار مناسبتی انجام دادید، کار‌های مناسبتی دیگری هم دارید؟
بله و سعی می‌کنم این آثار در کوتاه‌ترین زمان به دست خواننده برسد. مثلاً برای شهید سیدحسن نصرالله تنها یک هفته بعد از شهادت ایشان کتابی منتشر کردم. البته به صورت مجازی. تقریباً روزی 20 ساعت کار می‌کردیم تا این کتاب در کوتاه‌ترین زمان منتشر شود. برای شهید رئیسی هم مدت کمی بعد از شهادت ایشان کتابی منتشر کردیم. 

سایت شما را که مرور می‌کردم «کشکول خاطرات دفاع مقدس» جلوه می‌کند. این کشکول چه مطالبی را دربر دارد؟
«کشکول خاطرات دفاع مقدس» اولین کاری بود که شروع کردم. این کتاب شامل حدود 100 عنوان فصل یا تیتر می‌شود. همان تقسیم‌بندی سبک زندگی شهدا به موارد مختلف را که عرض کردم، در این کشکول از هر مورد خاطرات و مواردی آورده شده است. برای مثال عرض می‌کنم کتاب ارزشمند بحارالانوار موضوعاتی در بردارد که بعد‌ها نویسندگان مختلف به هر بخش از آن به صورت تخصصی پرداخته و هر موضوع را تبدیل به یک اثر کرده‌اند. ما نیز به مطالب و سرفصل‌های موجود در کشکول خاطرات به صورت مجزا پرداخته و هر موضوع را تبدیل به یک کتاب کرده‌ایم. الان کشکول خاطرات دفاع مقدس به 80 جلد رسیده است. ان‌شاءالله به زودی به 100 جلد می‌رسد. 200 عنوان کتابی که عرض کردم تاکنون تألیف کرده‌ام، 100 جلدش در کشکول است و 100 جلد دیگر نیز از بسط و گسترش مطالب مندرج در کشکول و تبدیل این موضوعات به کتاب‌های مجزا تهیه شده‌اند. 

کدام‌یک از کتاب‌های‌تان چاپ و منتشر شده‌اند؟
کتاب «ذوالفقار ولایت» درباره شهید طهرانی مقدم، کتاب «شهدای دانش‌آموز» و کتاب «زندگی به سبک امام و شهدا». کتاب زندگی به سبک شهدا سه جلدی است. یک کتاب در مورد گروه داعش و جنایت‌های‌شان با عنوان «خاطرات دردناک» و کتاب دیگر هم «مروارید‌های بی‌نشان» است که در مورد ایثارگری خانم‌ها در دفاع مقدس است که خیلی هم از آن استقبال شده است. مطالب این کتاب از قبل انقلاب شروع شده و حتی گریزی نیز به صدر اسلام و الگوهایی، چون حضرت خدیجه (س) و حضرت فاطمه زهرا (س) زده‌ایم؛ کتابی درباره شهدا و اهل بیت که خاطراتی از ارادت و عشق شهدا به اهل بیت (ع) است و... نکته‌ای را عرض کنم که در خصوص ارادت شهدا به اهل بیت (ع) ما چند شهید خادم حرم امام رضا (ع) و حرم حضرت فاطمه معصومه (س) داریم. یا شهدایی که عشق و علاقه خاصی به یکی از معصومین (ع) داشتند و همین ارادت آنها دستاویز تهیه مطالبی پیرامون ایشان شده است. 

کتاب یا مطالب طنز هم در باره دفاع مقدس دارید؟
«ماجرا‌های آقا فریبرز» یک سلسله خاطرات طنزی از دفاع مقدس است که این خاطرات را جمع کردیم و در قالب یک شخصیت به نام فریبرز همه این خاطرات آورده شده است. ابتدا چند خاطره پیرامون شخصیت فریبرز در کشکول دفاع مقدس آورده شد. بعد این شخصیت و زندگی‌اش را آوردیم در یک کتاب مجزا به عنوان «ماجرا‌های آقا فریبرز» منتشر کردیم. فریبرز چطور به جبهه می‌رود. چطور به اسارت درمی‌آید. بعد از اسارت چه می‌کند و چطور عاشق می‌شود و... همگی به زبان طنز آورده شده است. نام این شخصیت را سال 92 برای اولین بار در کشکول آوردم. بعد‌ها سریال زیر خاکی ساخته شد که شخصیت اصلی آن هم نامش فریبرز بود و اتفاقاً به جبهه رفت و اسیر هم شد. حالا نمی‌دانم نویسنده سریال نام فریبرز را از کشکول خاطرات دفاع مقدس برداشته بود یا به شکل اتفاقی، به هرحال این تشابه نام وجود دارد و گاهی هم از من می‌پرسند که چطور این دو شخصیت تشابه اسمی دارند. 

انتشار این تعداد کتاب را به تنهایی انجام می‌دهید یا همکار هم دارید؟
خانواده‌ام به من کمک می‌کنند. البته عمده کار‌ها برعهده خودم است که با توجه به بازنشستگی‌ام وقت خود را وقف این کار کردم ولی خانواده نیز تا حد توان‌شان کمک حالم می‌شوند. همسرم کار‌های پشتیبانی و تدارکات مثل ویراستاری و خواندن کتاب‌ها را انجام می‌دهد. دخترم مطالب را تایپ می‌کند، دامادم کار‌های گرافیکی را انجام می‌دهد و پسرم کار‌های کامپیوتری و شبکه و این‌طور مسائل را پیگیری می‌کند. 

کدام‌یک از آثارتان را بیشتر دوست دارید یا توصیه می‌کنید که جوان‌تر‌ها بخوانند؟
کاری که برای داعش انجام دادم اثر خوبی است. یا کتاب‌های شهید بابایی، شهید صیاد شیرازی و شهید چمران از جمله کتاب‌هایی هستند که دوست دارم دیگران بخوانند و همگی به صورت رایگان در سایتم قرار دارند. 

کتابی در دست تحریر دارید؟
 کاری را که خیلی دوست دارم انجام دهم و به قول ما مهندس‌ها «فونداسیون» آن را هم گذاشته‌ام این است که با الگوگیری از کتاب «انسان 250 ساله» که برگرفته از سخنان حضرت آقا نوشته شده است، کتابی با همین الگو بنویسم. کتاب «انسان 250 ساله» از زمان بعثت حضرت رسول (ص) شروع می‌شود و تا غیبت امام زمان (عج) ادامه دارد و این بازه زمانی 250 ساله همه آن در قالب یک انسال بیان شده است. در واقع شخصیتی در کتاب آورده شده که صفات همه معصومین (ع) در او تجلی داده شده است. طبق روندی که کتاب مقام معظم رهبری دارد، من هم آرزو دارم خصوصیات همه شهدا در قالب یک انسان کامل که مثل درختی با شاخ و برگ زیاد شده، نمود پیدا کند و ما این شخصیت را تبدیل به یک کتاب کنیم. مثلاً صفاتی مثل نماز اول وقت شهدا، توجه‌شان به نماز شب، توجه‌شان به خمس، مردمداری و... همه اینها جمع شوند در خصوصیات یک نفر یا یک شخصیت و پیرامون این شخصیت کتاب تألیف شود. این کار بسیار سخت است، چون جامعیت زیادی دارد؛ بنابراین باید نویسندگانی روی آن کار کنند و واقعاً نوشتن آن از عهده یک نفر برنمی‌آید. 

خود شما از رزمندگان دفاع مقدس بودید و گویا یکی از برادران‌تان هم در دفاع مقدس به شهادت رسیده‌اند. چطور به جبهه رفتید و در پایان کمی از برادر شهیدتان بگویید. 
اولین بار 16 سال داشتم که به جبهه رفتم. امتحانات سال دوم هنرستان که تمام شد، مصادف با 15 خرداد سال60 بود. همزمان مادربزرگم فوت کرده بود و پدر و مادرم به شهرستان رفته بودند. من هم از فرصت استفاده کردم و سریع رفتم یکی از جبهه‌های ایلام پیش بچه محل‌های‌مان که آنجا مسئولیت داشتند. اوایل جنگ بود و هنوز تیپ‌های سپاه تشکیل نشده بودند. رفتم و سه ماه آنجا ماندم و بعد به خانه برگشتم. غیر از من، دو برادر دیگرم ابراهیم و کاظم هم به جبهه رفتند. ابراهیم پنج سال از من بزرگ‌تر بود. ابتدا به عنوان سرباز به جبهه رفت. خدمتش که تمام شد، آمد و به عضویت کمیته درآمد. بعد‌ها باز هم از طرف کمیته به جبهه اعزام شد. برادرم کاظم سه سال از من کوچک‌تر بود. ایشان متولد سال 1347 بود و 22 اسفند 1363 در عملیات بدر به شهادت رسید. کاظم بسیجی بود و هنگام شهادت 16 سال داشت. برای بار دوم به جبهه اعزام شده بود که به شهادت رسید. کاظم از نوجوانی نمازهایش را می‌خواند و در عین اینکه بچه سربه زیری بود، در بسیج بسیار فعالیت می‌کرد. بچه دل پاکی بود. مخلص و بی‌ریا و نهایتاً در عملیات بدر شهید شد.

منبع: جوان

انتهای پیام/

 

 منبع خبر