بازخوانی یک پرونده طلاق؛ از عاشقانههای خیالی تا دادگاه

یکی از علل اصلی طلاق در این روزها، لجبازی بیمورد بین زوجین است و مــتأسفانه زوجها حاضر نیستند تحت هیچ شرایطی از خواسته خود کوتاه بیایند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از زنجان، فرید حائری ـ پدیده ناهنجار طلاق به عنوان یک بلای خانمانسوز امروزه در جامعه افزایش یافته و به معضلی جدی تبدیل شده است. کاهش آستانه تحمل جوانان، افزایش سطح توقعات و همینطور اعتیاد، خیانت، مشکلات اقتصادی و ... جزو علتهای اصلی طلاق در کشورمان محسوب میشوند.
یکی از آسیبهای اجتماعی در استان زنجان همانند سایر استانهای کشور همین موضوع "طلاق" است. استحکام بنیان خانواده مهمترین هدف زندگی از نگاه قرآن کریم و اهل بیت(ع) به شمار میرود که میتواند سعادت دنیوی و اخروی را در پی داشته باشد اما در جامعه کنونی تهدیدهای متفاوتی بر استحکام خانواده در جوامع تأثیر گذاشته که از جمله میتوان به طلاق به عنوان مهمترین تهدید خانوادهها اشاره کرد.
در راستای بررسی مشکلات طلاق تصمیم بر آن شد که برخی پروندههای طلاق که در همین شهر خودمان یعنی زنجان، جاری میشود را مطالعه کنم. پرونده زیر یکی از صدها پرونده طلاقی است که در همین بیخ گوشمان اتفاق افتاده است که مطالعه این پرونده به عموم مردم خصوصاً زوجهای جوان توصیه میشود. زوجهایی که باید قدر زندگی خود را بدانند و با کوچکترین اختلافی نباید تصمیم بگیرند از شریک زندگی خود جدا شوند.
خواندن این پروندهها مانند آنچه در ادامه آمده است، کمک میکند در وهله نخست آستانه تحملمان را در زندگی زناشویی بالا ببریم و ثانیاً اجازه ندهیم به هر دلیلی، زندگی مشترکمان بر باد برود.
اسامی پرونده زیر به صورت نمادین استفاده شده و برای خفظ آبروی افراد از نام بردن اسامی واقعی آنان خودداری کردهایم.
علی و الناز در اردیبهشت ماه 97 با یکدیگر ازدواج میکنند. اگرچه خانواده الناز موافق این ازدواج نبودند چرا که معتقد بودند تیپ شخصیتی این دو با یکدیگر متفاوت است؛ ولی با اصرار الناز، این ازدواج رخ داد چرا که طبق گفته خود علاقه زیادی به تیپ و هیکل علی داشت. البته خانواده وی به او گوشزد میکردند که علی شخصیت جدی دارد و اهل معاشرت زیاد نیست ولی الناز تصمیم گرفت با علی ازدواج کند.
بعد از عقد، مراسم عروسی این دو نفر در آبان 1398 برگزار شد و علی و الناز به خانه بخت رفتند. علی یک شخصیت جدی داشت و علاقهای به رفت و آمد با دوست و فامیل نبود ولی بالعکس الناز به مسافرت با دوست و فامیل علاقه زیادی داشت از این رو اختلافها کم کم آغاز و هر روز جدیتر از قبل شد تا جاییکه که به قهر الناز انجامید.
با این حال این زوج ادامه دادند ولی دیگر از عشق قدیمی خبری نبود. الناز بسیار به تیپ و ظاهر علی میرسید بود و حتی مدل خانه را بسیار امروزی چیده بود ولی علی یک شخصیت سادهای داشت و این موضوعها برایش اهمیتی نداشت؛ علی معتقد بود که الناز به خاطر اینکه دختر کوچک خانواده بوده، پدر و مادرش او را لوس تربیت کردهاند و حتی توانایی درست کردن غذا را هم ندارد. از سوی دیگر معتقد بود که الناز، اصلاً با او صادق هم نیست و بسیاری از حرفهایش را با شوهرش پنهان میکند.
علی میگفت با اینکه پیش از ازدواج به الناز گفته بودم که من اهل هیأت و نماز و روزه و حتی باشگاه بدنسازی هستم، او قبول کرده بود و حتی گفته بود که عقایدش به او نزدیک است ولی بعد از ازدواج حرفهایش تغییر کرد.
با این حال، این زوج اقدام به فرزندآوری کردند و پسرشان در اردیبهشت 1401 متولد شد. علی معتقد بود که با آمدن فرزند، زندگی بهتر میشود و الناز مثل دوران مجردی بیمسئولیت نمیشود. ولی با تولد فرزند، مادر و خواهر الناز هوای او را داشتند و اکثراً آنها بودند که فرزند تازه متولد شده را نگهداری میکردند.
الناز بیشتر اوقات در خانه پدری خود حضور پیدا میکرد و همین لجبازیهایش، اختلافش را با علی افزایش داد. او معتقد بود که رفتار علی در خانه دیکتاتورمآب است و هیچ گونه زبان نرمی ندارد و به هرچیزی مشکوک است. او اعتقاد داشت؛ علی به او توجه و محبت نمیکند و کمبود محبت پیدا کرده است. علی هم معتقد بود که الناز در خصوص حجاب، از سوی همسرش تمکین نمیکند و متناسب با خواسته شوهرش، لباس بیرون نمیپوشد.
در لا به لای اینهمه اختلافات ریز و درشت و لجبازیهای زن و شوهر، پسربچهای هم به دنیا آمده بود که انتظار محبت از سوی پدر و مادرش داشت. ولی پدر و مادرش همچنان به دنبال لجبازی و به دنبال کرسی نشاندن حرفهای خودشان بودند تا بالاخره این اختلافهای ریز به طلاقشان منجر شد.
الناز به خاطر اینکه شوهرش به او پول کافی نمیدهد، صاحب کاری شد که علی کاملاً با فلسفه وجودی آن شغل مخالف بود. علی بارها به الناز گفت که این کارش را رها کند و خانهدار باشد ولی الناز موافق حرف همسرش نبود؛ حتی دوستان جدیدی که الناز از محل کار جدید خود پیدا کرده بود، حرص علی را بیشتر کرد و علی تصمیم گرفت دیگر با الناز زندگی نکند.
علی، الناز را از اواخر آبان ماه از خانه بیرون کرده و درخواست طلاق داده است. با اینکه میانجگریهایی برای آشتی این دو نفر صورت گرفته ولی توفیقی حاصل نشده و در آستانه اردیبهشت 1404 که پسرشان سه ساله میشود و نیاز مبرم به محبت پدر و مادر دارد، این زوج روز گذشته در دادگاه خانواده حاضر شدند و از یکدیگر طلاق توافقی گرفتند.
در واقع میتوان علل اصلی این طلاق را، لجبازیهای بیمورد از طرف زوج و زوجه دانست. این دو زبان یکدیگر را نفهمیدند و بیمورد اختلافهایشان را به سطح خانوادهها کشیدند و متأسفانه با این طلاقشان، آسیب بزرگی هم به خود و هم به فرزند سه سالهشان زدند.
در گذشته، زوجها آستانه تحملی بالایی داشتند و تحت هر شرایطی حاضر به جدایی نبودند ولی متأسفانه امروز جوانان دهه 70 و حتی 80 ، به راحتی از یکدیگر طلاق میگیرند و گمان میکنند بعد از خارج شدن از یک رابطه، آینده بهتری در انتظارشان قرار دارد ولی نمیدانند که بیرون از رابطه هیچ خبری در جامعه نیست و بعد از مدتی حسرت بزرگی، دل آنها را فرا خواهد گرفت.
به زوجهای جوان توصیه میشود که در وهله نخست آستانه تحمل خودشان را بالا ببرند و سپس اختلافهایشان را داخل خودشان حل کنند و از بازگو کردن آن نزد خانوادهها و دوستانشان پرهیز کنند. قرار نیست از اختلاف زن و شوهرها، همه باخبر شوند و هرکسی مطابق میل خود اظهار نظر کنند.
همینطور کارشناسان توصیه کردهاند که زوجها قبل از ازدواج، با یکدیگر صادقانه صحبت کنند و از دروغ گفتن پرهیز کنند. قرار نیست پسر و دختر قبل از جاری شدن خطبه عقد، علایق و سلایق خود را به دروغ بگویند و سپس در زندگی طور دیگری رفتار کنند چرا که طرف مقابل برای هرکدام از صحبتهایش، حساب ویژهای باز کرده است.
انتهای پیام/
مطالب مرتبط
- ردهبندی تیمهای انگلیسی با بیشترین تعداد هوادار خلافکار
- دفع انگل با این میوه خوشمزه
- غول آمریکایی اقتصاد ایران را ذوب کرد
- فال حافظ دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
- پوتین دستور اعزام فوری چند هواپیما به ایران را صادر کرد
- تعجب ستاره سابق رئال: رودیگر روانی است!
- عزیزی: بحث برابری جنسیتی در المپیک جوانان اجرا میشود/ رقابتهای بحرین مقدمهای برای حضور ورزشکاران ما در سنگال است
- رانندگی شغلی که نسل زد نمیپذیرد اما زنان به اجبار میپذیرند