چالش تعداد محیطبان در مناطق حفاظت شده مازندران

به گزارش خبرگزاری تسنیم از ساری، مناطق حفاظتشده ایران، بهویژه در استان مازندران، گنجینههایی بینظیر از تنوع زیستی هستند که نه تنها زیستگاه گونههای نادر و در معرض خطر انقراض محسوب میشوند، بلکه نقش حیاتی در حفظ تعادل اکوسیستمهای طبیعی و تأمین منابع زیستی برای انسانها ایفا میکنند. از جنگلهای هیرکانی، که بهعنوان یکی از قدیمیترین جنگلهای جهان شناخته میشوند و قدمتی چند میلیون ساله دارند، تا تالابهای بینالمللی مانند تالاب میانکاله و مراتع سرسبز دامنههای البرز، این مناطق حفاظتشده، گواهی زنده بر غنای طبیعت ایران هستند.
اما امروز، این گنجینههای طبیعی و ساکنان آنها، از پلنگ ایرانی، نماد شکوهمند حیات وحش ایران، تا مرالهای باوقار، خرس قهوهای، پرندگان کمیاب مانند اردک سرسفید و حتی گیاهان منحصربهفرد، در معرض تهدیدات جدی قرار دارند. قاچاقچیان چوب، شکارچیان غیرقانونی، توسعه بیرویه شهری، تغییرات اقلیمی و تخریب زیستگاهها، تنها بخشی از چالشهایی هستند که حیات این گونهها را به خطر انداختهاند. در این میان، نیروهای حفاظتی، محیطبانان و جنگلبانان، بهعنوان آخرین خط دفاعی، با کمترین امکانات و در سختترین شرایط، تلاش میکنند تا از این میراث طبیعی محافظت کنند.
با این حال، نبرد آنها نبردی نابرابر است. قوانین ضعیف، کمبود نیروهای حفاظتی، تجهیزات فرسوده و شرایط معیشتی نامناسب، دستبهدست هم دادهاند تا این مدافعان خاموش طبیعت، در تنهایی و بیپشتوانگی به مبارزه ادامه دهند. در حالیکه قاچاقچیان چوب و شکارچیان غیرقانونی، با خودروهای قدرتمند و سلاحهای گرم و سرد، به راحتی به حریم این مناطق تجاوز میکنند، محیطبانان حتی از ابتداییترین امکانات دفاعی محروم هستند.
در تنهایی و بیپشتوانگی، از طبیعت محافظت میکنیم
علیاکبر ایمانی، یکی از محیطبانان با سابقه منطقه حفاظتشده مازندران، با چهرهای خسته اما مصمم، در حالی که لباس فرم خاکخوردۀ او نشان از سالها تلاش در دل طبیعت دارد، شروع به صحبت میکند. صدایش لحنی آرام اما پر از درد دارد، گویی هر کلمهاش روایتی از رنجهای بیپایان است.
ایمانی این جمله را با تأکید خاصی بیان میکند و ادامه میدهد: شما تصور کنید، من بهعنوان یک محیطبان، مسئولیت حفاظت از صدها هکتار منطقه حفاظتشده را به تنهایی بر عهده دارم. این مناطق، زیستگاه گونههای در معرض انقراض مانند پلنگ ایرانی، مرال، خرس قهوهای و پرندگان کمیاب است. اما من حتی یک همتیمی دائمی ندارم. بیشتر وقتها، تنها هستم و باید تمام مسئولیتها را خودم انجام دهم: گشتزنی، پایش حیات وحش، کنترل شکارچیان غیرقانونی و حتی گزارشدهی به مرکز. این حجم از کار، غیرممکن است.
او با اشاره به خطرات روزمرهاش میگوید: قاچاقچیان چوب و شکارچیان غیرقانونی، به خوبی مسلح هستند. آنها از سلاحهای گرم و سرد استفاده میکنند و حتی گاهی با خودروهای قدرتمند و تجهیزات پیشرفته وارد مناطق حفاظتشده میشوند. اما ما چه داریم؟ خودروهای فرسودهای که گاهی در وسط جنگل از کار میافتند و هیچ سلاح دفاعی برای محافظت از خودمان. ما حتی اجازه حمل سلاح نداریم. این نابرابری، شرایط را بسیار خطرناک میکند. چندین بار پیش آمده که با قاچاقچیان روبرو شدهام و تنها کاری که میتوانستم بکنم، تماس با پاسگاههای دورافتاده بود، چون خودم هیچ ابزاری برای دفاع نداشتم.
این محیط بان با چشمانی خسته ادامه میدهد: شبها، وقتی در پاسگاه تنها هستم، نمیتوانم بخوابم. هر صدایی در جنگل مرا به وحشت میاندازد. صدای ارههای برقی قاچاقچیان چوب، صدای شلیک شکارچیان غیرقانونی، یا حتی صدای حرکت حیوانات. همیشه این ترس را دارم که شاید فردا صبح، یک پلنگ یا مرال دیگر در دام شکارچیان افتاده باشد. این احساس ناتوانی، واقعاً آزاردهنده است.
وی با اشاره به مشکلات معیشتی محیطبانان میگوید: ما در سختترین شرایط جغرافیایی کار میکنیم. مناطق کوهستانی، صعبالعبور و دورافتاده. گاهی برای رسیدن به یک نقطه، ساعتها در سرمای زمستان یا گرمای طاقتفرسای تابستان راه میرویم. اما حقوق ما بههیچوجه با این شرایط سخت تناسب ندارد. من با بیش از 15 سال سابقه کار، هنوز حداقل دریافتی را دارم. این در حالی است که جانم را هر روز برای حفظ این طبیعت به خطر میاندازم، حتی بیمه و حمایتهای درمانی ما هم ناکافی است. اگر اتفاقی برایم بیفتد، خانوادهام هیچ پشتوانهای ندارند.
ایمانی با لحنی تلخ از وضعیت حیات وحش میگوید: من سالهاست که در این منطقه کار میکنم و هر سال شاهد کاهش تعداد گونههای در معرض انقراض هستم. پلنگ ایرانی، که روزی نماد شکوهمند این جنگلها بود، امروز به ندرت دیده میشود. شکارچیان غیرقانونی، زیستگاههای آنها را نابود کردهاند. مرالها، که زمانی آزادانه در جنگلها میدویدند، حالا به دلیل شکار بیرویه، در خطر انقراض قرار دارند. حتی پرندگان کمیاب مانند اردک سرسفید هم قربانی تخریب تالابها و شکار غیرقانونی شدهاند. ما داریم این گنجینههای طبیعی را از دست میدهیم.
علی اکبر ایمانی محیط بان نمونه کشور با صدایی پر از امید و ناامیدی میگوید: ما به حمایت نیاز داریم. نه تنها به تجهیزات بهتر، خودروهای جدید و سلاح دفاعی، بلکه به قوانین سختگیرانهتر برای برخورد با قاچاقچیان و شکارچیان غیرقانونی. ما به نیروهای بیشتر نیاز داریم تا بتوانیم بهطور مؤثر از این مناطق محافظت کنیم. و مهمتر از همه، ما به حمایت معنوی و مالی نیاز داریم تا بتوانیم با انگیزه بیشتر به کارمان ادامه دهیم. اگر امروز کاری نکنیم، فردا دیگر چیزی برای محافظت باقی نخواهد ماند.
حفاظت از طبیعت، نیازمند عزم ملی و قوانین قاطع است
حسینعلی ابراهیمیکارنامی با اشاره به گستردگی مناطق حفاظتشده مازندران میگوید: "مازندران یکی از غنیترین استانهای کشور از نظر تنوع زیستی است. از جنگلهای هیرکانی گرفته تا تالاب میانکاله و پارکهای ملی، این مناطق زیستگاه گونههای نادر و در معرض خطر انقراض هستند. اما متأسفانه، این مناطق امروز در محاصره تهدیدات متعدد قرار دارند. قاچاق چوب، شکار غیرقانونی، تخریب زیستگاهها و تغییرات اقلیمی، تنها بخشی از این چالشها هستند."
وی ادامه داد: برای مثال، پلنگ ایرانی، که نماد حیات وحش ایران است، به دلیل شکار غیرقانونی و تخریب زیستگاههایش، در خطر انقراض قرار دارد. مرالها، که روزی آزادانه در جنگلهای مازندران میدویدند، حالا به دلیل شکار بیرویه، جمعیتشان به شدت کاهش یافته است. حتی پرندگان کمیاب مانند اردک سرسفید و عقاب طلایی نیز در معرض تهدید هستند.
مدیرکل حفاظت محیطزیست مازندران با انتقاد از ضعف قوانین فعلی میگوید: متأسفانه، قوانین موجود در برخورد با متخلفان محیطزیستی، بازدارندگی لازم را ندارند. برای مثال، طبق ماده 25 مکرر تعزیرات، مجازات قاچاق چوب دیگر شامل حبس نمیشود و این یک خلأ قانونی بزرگ است. قاچاقچیان حرفهای با پرداخت جریمههای نقدی بهراحتی از مجازات فرار میکنند و این جریمهها به هیچ وجه بازدارنده نیستند.
وی تأکید کرد: ما نیازمند اصلاح قوانین و برخورد قاطعتر با متخلفان هستیم. قاچاقچیان چوب و شکارچیان غیرقانونی باید با مجازاتهای سنگینتری روبرو شوند تا جرأت نکنند به حریم مناطق حفاظتشده تجاوز کنند.
ابراهیمیکارنامی با اشاره به مشکلات نیروهای حفاظتی میگوید: محیطبانان و جنگلبانان ما، با کمترین امکانات و در سختترین شرایط، از این مناطق محافظت میکنند. آنها حتی از خودروهای فرسوده و تجهیزات قدیمی استفاده میکنند، در حالی که قاچاقچیان و شکارچیان غیرقانونی، از خودروهای قدرتمند و سلاحهای پیشرفته بهره میبرند. این نابرابری، شرایط را برای نیروهای حفاظتی بسیار خطرناک کرده است.
وی ادامه میدهد: علاوه بر این، محیطبانان ما به دلیل نداشتن ضابطیت قضایی، اجازه حمل سلاح و تجهیزات دفاعی را ندارند. این در حالی است که قاچاقچیان و شکارچیان، اغلب مسلح به سلاح گرم و سرد هستند. این شرایط، کار محیطبانان را به یک مأموریت پرخطر تبدیل کرده است.
مدیرکل حفاظت محیطزیست مازندران با اشاره به کمبود نیروهای حفاظتی میگوید: در حال حاضر، تنها 38 درصد از پستهای محیطبانی مازندران پر شدهاند و 62 درصد دیگر خالی هستند. این در حالی است که محیطبانان وظایف گستردهای از جمله پایش جنگلها، مراتع، زیستگاههای حیات وحش، کنترل آب و فاضلاب، و نظارت بر صنایع و کارخانجات را بر عهده دارند. این حجم از مسئولیتها با تعداد کم نیروهای حفاظتی همخوانی ندارد و فشار مضاعفی بر کارکنان موجود وارد میکند.
ابراهیمی اضافه میکند: در حال حاضر، تنها 232 محیطبان در کل استان مازندران مشغول فعالیت هستند. این تعداد برای پوشش کامل مناطق طبیعی کافی نیست. ما به حداقل دو برابر این تعداد نیرو نیاز داریم تا بتوانیم بهطور مؤثر از این مناطق محافظت کنیم.
این مسئول تأکید میکند: "توجه ویژه به معیشت محیطبانان، تأمین تجهیزات انفرادی و پشتیبانیهای نرمافزاری و سختافزاری، از الزامات اساسی است. اگر میخواهیم محیطبانان با انگیزه و توان بیشتری کار کنند، باید شرایط معیشتی آنها را بهبود بخشیم."
در پایان، مدیرکل حفاظت محیط زیست مازندران با تأکید بر لزوم همکاری همهجانبه میگوید: "حفاظت از طبیعت و حیات وحش، تنها وظیفه محیطبانان و سازمانهای محیطزیستی نیست. این یک مسئولیت ملی است که نیازمند عزم و همکاری همه دستگاههای ذیربط، سازمانهای مردمنهاد و جامعه است. اگر امروز برای نجات این گنجینههای طبیعی اقدام نکنیم، فردا دیگر چیزی برای نجات باقی نخواهد ماند."
به گزارش تسنیم، گزارش پیشرو، روایتی تلخ و دردناک از نبردی نابرابر است؛ نبردی که در آن، محیطبانان و جنگلبانان، با کمترین امکانات و در سختترین شرایط، تلاش میکنند تا از آخرین بازماندههای طبیعت و حیات وحش ایران محافظت کنند. از جنگلهای هیرکانی با قدمتی چند میلیون ساله تا تالابهای منحصربهفرد و مراتع سرسبز مازندران، این مناطق حفاظتشده، گنجینههایی هستند که نه تنها زیستگاه گونههای نادر و در معرض انقراض هستند، بلکه نقش حیاتی در حفظ تعادل اکوسیستمهای طبیعی و تأمین منابع زیستی برای انسانها ایفا میکنند.
اما امروز، این گنجینههای طبیعی در محاصره تهدیدات متعدد قرار دارند. قاچاقچیان چوب، شکارچیان غیرقانونی، توسعه بیرویه شهری، تغییرات اقلیمی و تخریب زیستگاهها، تنها بخشی از چالشهایی هستند که حیات این گونهها را به خطر انداختهاند. پلنگ ایرانی، نماد شکوهمند حیات وحش ایران، مرالهای باوقار، خرس قهوهای، پرندگان کمیاب مانند اردک سرسفید و عقاب طلایی، و حتی گیاهان منحصربهفرد، همگی در معرض نابودی هستند.
در این میان، نیروهای حفاظتی، محیطبانان و جنگلبانان، بهعنوان آخرین خط دفاعی، با کمترین امکانات و در سختترین شرایط، تلاش میکنند تا از این میراث طبیعی محافظت کنند. اما نبرد آنها نبردی نابرابر است. قوانین ضعیف، کمبود نیروهای حفاظتی، تجهیزات فرسوده و شرایط معیشتی نامناسب، دستبهدست هم دادهاند تا این مدافعان خاموش طبیعت، در تنهایی و بیپشتوانگی به مبارزه ادامه دهند.
حفاظت از طبیعت و حیات وحش، تنها وظیفه محیطبانان و سازمانهای محیطزیستی نیست. این یک مسئولیت ملی است که نیازمند عزم و همکاری همه دستگاههای ذیربط، سازمانهای مردمنهاد و جامعه است. اصلاح قوانین، تجهیز نیروهای حفاظتی، افزایش تعداد محیطبانان، بهبود شرایط معیشتی آنها و آموزش و آگاهیبخشی به جامعه، گامهای ضروری برای حفظ این میراث طبیعی هستند.
ما به عنوان جامعه، باید درک کنیم که حفظ طبیعت و حیات وحش، نه تنها برای نسلهای آینده، بلکه برای بقای خودمان نیز حیاتی است. جنگلها، مراتع و تالابها، تنها زیباییهای طبیعی نیستند؛ آنها منبع آب، هوا و تعادل اکولوژیک هستند. اگر امروز برای نجات آنها اقدام نکنیم، فردا دیگر چیزی برای نجات باقی نخواهد ماند.
هر روز تأخیر، به معنای از دست دادن بخشی از این ثروت بیهمتاست. هر درختی که قطع میشود، هر حیوانی که شکار میشود، و هر تالابی که خشک میشود، ضربهای جبرانناپذیر به طبیعت و حیات وحش ایران است.
امروز، زمان آن است که همه با هم، دستبهدست هم دهیم و برای نجات این میراث طبیعی اقدام کنیم. محیطبانان و جنگلبانان، تنها نیستند؛ آنها نیازمند حمایت همهجانبه ما هستند. اگر امروز اقدام نکنیم، فردا دیگر دیر خواهد بود.
انتهای پیام/