امتیاز ترامپ به پوتین در ماجرای اوکراین

شواهد نشان میدهد ترامپ برای جدا کردن روسیه از چین حاضر شده است در ماجرای اوکراین امتیازهای سنگینی به پوتین بدهد.

به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا شبیه «مجمع دیوانگان» است؛ نهتنها خود وی، بلکه همقطارانش نیز تلاش میکنند با اظهارات خاص و غیرقابلباور خود را مشهور کنند. دی ونس، معاون ترامپ دیروز ضمن اعلام آمادگی برای بخشیدن قسمتی از خاک اوکراین به روسیه، تهدید کرده در غیر این صورت کشورش آمادگی دارد به روسها حمله کند. به شکل قانونی آمریکا حق ارائه خاک اوکراین به کشوری دیگر را ندارد و از نظر اخلاقی نیز این امر مذموم است. بالاتر از آن حمله به روسیه چیزی نیست که در توان آمریکا باشد.
ونس روز جمعه 26 بهمن (14 فوریه) در گفتوگو با روزنامه والاستریتژورنال گفت: «اگر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه با توافق صلح با اوکراین که استقلال بلندمدت کییف را تضمین میکند، موافقت نکند، ایالاتمتحده، مسکو را با تحریمها و اقدام نظامی احتمالی مورد حمله قرار خواهد داد.»
به نظر میرسد این تهدید بیشتر به این دلیل صورت گرفت که او قصد داشت پیشنهادش برای ارائه سرزمینهای اوکراین به روسیه را از طریق تهدید بیسابقه مسکو بپوشاند. دی ونس تلویحاً از ارائه خاک اوکراین به روسیه بهعنوان سوقدهنده مسکو به قبول توافق سخن گفته است. معاون ترامپ در این خصوص گفت: «هنوز خیلیزود است که بگوییم چه مقدار از خاک این کشور در دست روسیه باقی خواهد ماند یا چه تضمینی امنیتی ایالاتمتحده و سایر متحدان غربی میتوانند به کییف ارائه دهند. این جزئیات باید در مذاکرات صلح بررسی شود. دولت ترامپ قصد دارد پوتین را متقاعد کند که روسیه در میز مذاکره بیشتر از میدان جنگ به دست خواهد آورد.»
بررسی سخنان ونس درباره جنگ اوکراین
مواضع معاون رئیسجمهور آمریکا از جهاتی مشابه مواضع قبلی و قابلپیشبینی مقامات این کشور بوده و از جهاتی نیز بدیع است. این موارد میتواند راهگشای تحلیل نگاه آمریکا به جنگ و ظرفیتهایش باشد.
1. اظهارات تهدیدآمیز دی ونس احتمالاً جداگانه از موضع ترامپ صورت گرفته تا اهدافی را محقق کند. نخست آنکه ارتباط ترامپ و پوتین مورد انتقاد اروپاییان بوده و در داخل آمریکا نیز مخالفانی دارد. این انتقادها با تماس تلفنی میان این دو شدت یافت. اظهارات دی ونس برای آرامشبخشی به مخالفان صورت گرفته تا انتقادها از دولت کنونی آمریکا کاهش یابد. همچنین آمریکا نمیخواهد موضع غرب دربرابر روسیه فروبپاشد تا مسکو بدون توافق به مزایایی دست یابد.
دومین دلیل میتواند تلاش برای سرکیسه کردن روسها باشد تا احساس نکنند با دولت ترامپ آزادی عملی زیادی در اوکراین بهدست آوردهاند. سومین مسئله احتمالاً به جناحبندیها درون دولت آمریکا مرتبط است. ونس با موضعگیری جداگانه تلاش کرد به کرملین لزوم دیدن و معامله با مسیحیان مذهبی آمریکا را یادآوری کند.
2. نوع ورود دولت ترامپ به پروندهها، ورود شکآور و فوری است. ترامپ ابتدا تلاش کرد درخصوص ایران ملایمتهایی نشان دهد اما در نصب اعضای کابینه و سپس یادداشت ریاستجمهوری به گونهای دیگر عمل کرد. این مسئله درباره روسیه نیز تکرار شد. درحالیکه عدهای معتقد بودند با آمدن ترامپ نان روسیه در اوکراین در روغن خواهد بود، دی ونس مسکو را به درگیری محتمل نظامیای تهدید کرده که دولت بایدن از آن خودداری کرده بود.
این مسئله نشان میدهد دولت آمریکا تلاش دارد از الگویی مشابه در برخی پروندهها استفاده کند. هم در قضیه ایران و هم در قضیه روسیه- که تا حدی باید از پرونده ایران متفاوت میبود- دولت جدید آمریکا بلافاصله یا همزمان با نشان دادن در باغ سبز، تهدیداتی کمسابقه را مطرح کرد.
این تهدیدها هنگامی که روسیه را نیز دربرمیگیرند، نشان میدهد احتمالاً غیرواقعیاند. هیئت حاکمه آمریکا با تهدیدهای شدید دیگران خواهان دستیابی به اهدافی است؛ نخست آنکه مقامات آمریکایی با تهدیدهای سنگین و بیسابقه میکوشند ضمن نرم کردن مواضع طرف مقابل، حرکت به سمت توافق را برای این طرفها ضروری سازند. دومین مسئله وجههای است که آمریکا از این تهدیدها مییابد، حتی اگر هیچیک از این تهدیدها عملی نشوند، واشنگتن میخواهد از کنار چنین تهدیدهایی خود را بسیار قدرتمندتر از گذشته جلوه دهد. بیان احتمال حمله نظامی آمریکا به روسیه، تلاشی برای نشان دادن برتری یافتن واشنگتن بر مسکو است، زیرا نه در دوره شوروی و نه در دوره پساشوروی، چنین حملهای آن هم بر سر یک پرونده مطرح نبود. تهدیدها در دوره شوروی نیز سناریوپردازی برای درگیری در صورت شکسته شدن اوضاع بود نه حملهای بهصورت پیشگیرانه.
3. علاوهبر ورود شوکآور به پروندهها، نوع جهتگیریهای جدید آمریکا فیصلهبخشی سریع به پروندهها بهجای تعامل با آنهاست. بایدن بیشتر تعامل را درپیش گرفته بود. تلاش برای فیصلهبخشی نشان میدهد آمریکا به جنگها نیاز دارد اما تلاش میکند با مسدود نشان دادن دورنما، رقیب را زودتر به پایان ماجرا سوق دهد. آمریکا قصد دارد به روسیه بگوید اوکراین باتلاق است و هیچگاه این باتلاق بودن برطرف نمیشود تا مسکو بتواند پس از مدتی فرسودن این کشور، بر کییف مسلط شده یا امتیازاتی شگرف از آن اخذ کند. از این رو ونس به مسکو هشدار داده حتی اگر بر کییف فائق آید، آنگاه وارد درگیری با واشنگتن خواهد شد. دولت ترامپ بهزعم خود با ترسیم آینده مسدود با پررنگ کردن تهدیدهای کنونی میکوشد تا زودتر به امتیازها دست یابد. در این خصوص اما مشکلاتی وجود دارد، زیرا چنین تلاشی صرفاً یک اقدام مزیتسازانه نیست، بلکه از وجود تنگناهایی در سمت آمریکا نیز حکایت دارد. واشنگتن به بحرانهایی برخورد کرده که بستن سریع برخی پروندهها را برای این کشور ضروری ساختهاند.
4. سقوط سوریه، آمریکا و رژیمصهیونیستی را بسیار جسور کرده است. این اتفاق را از تهدیدهای فزاینده واشنگتن میتوان دریافت. آنچه درخصوص فروپاشی سوریه قابلتوجه بود، برداشتن محصول جنگ فرسایشی بود.
دولت سوریه بهدلیل مواجهه با بحرانهای مختلف و تحریم، آنقدر ضعیف شده بود که در فردای پیروزی بر مخالفان، بهسرعت به دست اندک مخالفان باقیمانده در محاصره سقوط کرد. دولت ترامپ قصد دارد به ایران و روسیه - که درگیر نبردهای مختلف و تحریمها بودهاند - سرنوشت سوریه را گوشزد کند.
5. صهیونیستها قطعاً در فشارها به روسیه نقش دارند. توطئه مشترک آمریکا و رژیمصهیونیستی علیه سوریه باعث شد روسیه با از دست دادن این پایگاه، عملاً به لیگی دست پایینتر سقوط کرده و از جایگاه یک قدرت با بازتاب و دسترسیهای جهانی، به یک قدرت منطقهای فروکاسته شود.استفاده از نماینده آمریکا در امور خاورمیانه برای سفر به روسیه را میتوان یکی دیگر از نشانههای حضور رژیمصهیونیستی و لابیهای نزدیک به آن در مهار مسکو دانست.
6. آمریکا خواهان عبور سریع از پرونده روسیه و ایران است. این سؤال ایجاد میشود که دلیل عجله آمریکا چیست؟ قطعاً پاسخ، حرکت سریعتر بهسمت مهار چین است. در فقدان چین اقدامات روسیه و ایران برای آمریکا آنقدرها خطرناک نیست، حتی اگر روسیه بر اوکراین چیره شود، بهدلیل ضعف مالی و فناوری، این کشور باید برای برداشت منابع اوکراین به سرمایهها و شرکتهای غربی اتکا کند. ایران نیز مشکل بزرگی برای آمریکا نیست، اما قضیه چین متفاوت است. این کشور از نظر اقتصادی میتواند نفوذ آمریکا را در تمام عرصهها به چالش بکشد. تنها رونمایی از دیپ سیک در حوزه هوش مصنوعی، یک تریلیون دلار از ارزش بازار بورس آمریکا کاست؛ زیانی که شاید روسیه و ایران هیچگاه نتوانند در زمانی بسیار کوتاه به این کشور وارد کنند.
شخصیت دی ونس، مناسبات درونی قدرت و تحولات جایگاه معاون رئیسجمهور
اظهارات دی ونس ضدروسیه را نمیتوان منحصر در مواضع دولتی آمریکا دانست، زیرا آینده او از نظر شخصی و حزبی دارای اهمیتهایی است. در ادامه به مواردی در این باره پرداخته شده است.
1. دی ونس به اجلاس جهانی هوش مصنوعی در اروپا رفت. این اتفاق احتمالاً دلایلی دارد؛ نخست آنکه ترامپ برای این اجلاسهای بینالمللی اهمیتی قائل نیست. دومین دلیل به تعیین سطح روابط باز میگردد. ترامپ با پوتین گفتوگوی تلفنی داشت، اما سطح رابطه با اروپا را با اعزام دی ونس به فرانسه، معاون اول دولت خود تعیین کرد.
2. دی ونس احتمالاً یک گزینه بالقوه برای جانشینی ترامپ است. ترامپ برای دوره بعدی به دلایل قانونی- عرفی قادر به شرکت در انتخابات نیست. از سوی دیگر سن او هماکنون 79 سال است و حتی در صورت عدم وجود منع، برای انتخابات بعدی 83 ساله خواهد بود. باید درنظر داشت که قرار است تقریباً برای سومیندوره، ریاستجمهوری در آمریکا تکدورهای باشد و نباید منع قانونی و کهولت سن ترامپ در دوره کنونی مانع از توجه به روند تکدورهای شدن وی در دور نخست و تکدورهای شدن بایدن شود. از این رو باید از دی ونس چهرهپردازی صورت گیرد. او به همین منظور برای شرکت در کنفرانس فرانسه و کنفرانس مونیخ بهجای ترامپ به سفر اروپا رفته و پس از او روسیه را تهدید میکند. نوع تهدیدش علیه روسیه، علناً جلوتر از اقدامی است که ترامپ در گفتوگو با پوتین و اظهارنظرهایش درباره روسیه انجام داد.
3. دی ونس نمایندهای از اقشار و جناحبندیهای سیاسی آمریکا و روابط خارجی این کشور است. اظهارات او درخصوص مهاجران، نسبت برقرار کردن میان این مسئله و مفاهیم مسیحی و تاختن او به کاتولیکها این قضیه را آشکار میسازد.
4. به نظر میرسد ترامپ در دولت دومش- برخلاف دولت اول- با سایهها مواجه است. سایه سنگین ماسک بر دولت و دی ونس بر کابینه میتواند این مسئله را نشان دهد. ترامپ در دولت نخست خود از قدیمیهای حزب جمهوریخواه مانند بولتون، از نماینده حزب که بهعنوان معاون فعالیت میکرد و حتی تیلرسون بهعنوان شخصیتی مهم در شرکتهای نفتی عبور کرد. او حتی نظامیان را منزوی کرد. چنین شخصیتی امروز اما تحتسایه دیگران قرار گرفته است. این مسئله دلایلی دارد. او با دشمنیهای بیشتری روبهرو شده و برای آنکه دسترسی دشمنان به خود را مسدود کند، مجبور است عدهای را در اطراف خود تحمل کند، اما نوع فعالیت ماسک و دی ونس چندان فرمانبردارانه نیست، بلکه فرماندهانه است. از این رو چنین افرادی احتمالاً مهارهای جناحهای مختلف اقتصادی و سیاسی آمریکا بر ترامپ هستند.
5. دی ونس درخصوص نزدیکی به اقشار مسیحی روحیهای مانند مایک پنس دارد، اما کمتر مانند او محافظهکار بوده و باصراحت به بیان نظراتش میپردازد. این مسئله باعث میشود دی ونس فقط نماینده اقشار مذهبی مسیحی نباشد، بلکه بتواند در آینده نوعی از رهبری بر آنها را بهدست آورد؛ ظرفیتی که پنس، معاون ترامپ در دولت اولش فاقد آن بود و تنها نماینده این گروه در دولت بهشمار میرفت.
6. در دوره کنونی عواملی باعث افزایش نقش و اهمیت معاون رئیسجمهور شدهاند. دو استیضاح ترامپ و همچنین تلاش برای متهم کردن وی به مشکلات جسمی که میتوانست به جایگزینی معاون او به جایش منجر شود، اتفاقات مهمی در این راستا بودند. در انتخابات 2020 یک معاون سابق رئیسجمهور به قدرت رسید و برای انتخابات 2024 نیز معاون رئیسجمهور وقت جایگزین او در رقابتها شد. همچنین کهولت سن بایدن اهمیت معاون او در دوران ریاستجمهوریاش را بالا برده بود. برای ترامپ که دوبار ترور شده و سایه تهدید جانی را بالای سر خود میبیند نیز معاون اهمیت بالایی دارد؛ چه اینکه این معاون رئیسجمهور باید گزینه شرکت در انتخابات آتی باشد. پیش از این نیز معاونان جایگزین رؤسایجمهور شده بودند اما در دو دوره بوش و اوباما اهمیت معاونان محدود شد. از انتخابات سال 2000 که ال گور، معاون رئیسجمهور وقت در انتخابات شکست خورد تا سال 2020 که معاون رئیسجمهور سابق به کاخ سفید راه یافت، بهمدت دودهه دوره فترت معاونان رئیسجمهور بود. در این دوره فترت اهمیت معاونان رئیسجمهور به نقشها و وظایف دولتیشان محدود بود و به پررنگ شدن احتمال جایگزینیشان با رئیسجمهور یا شرکتشان در انتخابات نمیرسید.
سناریوهای در انتظار اوکراین
معاون رئیسجمهور آمریکا همچون دیگر منابع این کشور باقی ماندن بخشهایی از خاک اوکراین در دستان روسیه را پذیرفته است. در این خصوص سناریوها و نکاتی وجود دارند.
1. احتمال دارد با اتمام جنگ، آن میزان از چهار استانی که روسیه طی جنگ به خاک خود ملحق کرده باشد در دستان این کشور و در اختیار مسکو باقی بماند.
2. احتمال دارد آمریکا برای توقف جنگ، اوکراین را به تخلیه چهار استان جنوبی ملزم کند و در اختیار روسیه قرار دهد. آمریکا در این صورت احتمالاً امتیازات قابلتوجهی از روسیه برای تخلیه مناطقی که این کشور قادر به تصرف آنها نشده بود، اخذ خواهد کرد.
3. حضور روسیه در مناطقی ورای چهار استان جنوبی بههمراه شبهجزیره کریمه، منتفی است.
4. با اتمام جنگ بدنه اصلی جغرافیای اوکراین باقی خواهد ماند اما تلاش خواهد شد این بدنه با نوعی از تضمینهای امنیتی مورد قبول روسیه، در بلندمدت نیز حفظ شود. این تضمینها الزاماً از سوی آمریکا و در قالب ناتو ارائه نخواهند شد، بلکه احتمال بالایی وجود دارد که این تضمینها در چهارچوب اروپایی ارائه شوند. در حوزه تعهدات نیز این کشورها صرفاً راضی خواهند شد که در زمان بروز جنگ مجدد با روسیه، از اوکراین به شکل مالی و تسلیحاتی حمایت کنند نه آنکه مستقیماً وارد جنگ با مسکو شوند.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/