زندگینامه و مشخصات شهید مجید قربانخانی؛ حُر مدافعان حرم + فیلم

زندگینامه و مشخصات شهید مجید قربانخانی؛ حُر مدافعان حرم + فیلم

  ساعدنیوز: شهید، باران رحمت الهی است که به زمین خشک جانها، حیات دوباره می‌دهد. عشق شهید، عشق حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهد شد. برای مطالعه زندگینامه و وصیت شهید مجید قربانخانی از شهدای خان طومان تا انتهای این مطلب را پیگیری بفرمایید.

مشخصات شهید مجید قربانخانی


  • نام و نام خانوادگی: مجید قربانخانی

  • نام پدر: افضل

  • محل تولد: یافت‌آباد، تهران

  • تاریخ تولد: 30 مرداد 1369

  • تاریخ شهادت: 21 دی 1394

  • محل شهادت: خان طومان، حلب، سوریه

  • مدت عمر: 25 سال

  • محل مزار: گلزار شهدای یافت‌آباد، تهران

  • کتاب مرتبط: پناه - مجید بربری

شهید مجید قربانخانی

زندگینامه شهید مجید قربانخانی


شهید مجید قربانخانی در 30 مرداد 1369 در محله یافت‌آباد تهران به دنیا آمد. او تک‌پسر خانواده بود و از کودکی آرزوی داشتن برادر داشت. با تولد خواهرش عطیه، رابطه‌ای صمیمی و عمیق بین آن‌ها شکل گرفت، هرچند مجید ابتدا از دختر بودن او ناراحت بود و حتی یک سال از مدرسه بازماند. وابستگی شدید به مادرش باعث شد تا سال‌ها مادر در مدرسه همراه او باشد. با این حال، مجید تحصیل را نیمه‌کاره رها کرد، اما ذهن قوی و حافظه فوق‌العاده‌ای داشت و شماره‌ها را بدون ذخیره در گوشی به خاطر می‌سپرد.

مجید در محله به دلیل کار در نانوایی بربری دایی‌اش به مجید بربری معروف شد. او جوانی پرشور، شوخ‌طبع و گاهی قلدر بود، اما قلب مهربانی داشت که او را در میان مردم محبوب کرد.

شهید مجید قربانخانی

تحول معنوی و پیوستن به مدافعان حرم


شهید قربانخانی از اعضای اصلی هیئت جوانان سیدالشهدا (علیه السلام) یافت آباد بودو ازکودکی ارادت خاصّی به اهل بیت و حضرت زینب (سلام الله علیها) داشت، امّا دعوت شهید کریمی به هیئت و شنیدن درباره ی مدافعان حرم و مظلومیت اهل بیت در سوریه ، اسباب دگرگونی او را فراهم می سازد .دوستان شهید اذعان داشتند: آن شب مجید، در هیأت آن قدر گریه می کند که از هوش می رود، وقتی به هوش می آید می گوید: من باشم و کسی نگاه چپ به حرم بی بی زینب (سلام الله علیها) بیندازد. از آن لحظه به بعد اخلاق مجید تغییر می کند. ساکت و آرام می شود. تمام تلاش خود را برای رفتن به سوریه می کند.همراهی یک دوست خوب، به او در نشان دادن مسیر کمک کرد. شهید مرتضی کریمی در تمام این مراحل با شهید مجید قربانخانی بود. اتفاقاً با هم در یک منطقه و عملیات در تاریخ 20 دی 1394 ه.ش. شهید شدند.

شهید مجید قربانخانی

خصوصیات اخلاقی شهید مجید قربانخانی معروف به مجید بربری


  • تغییر خصوصیات اخلاقی شهید قربانخانی پس از سفر به کربلا: خواهر شهید می گوید: وقتی از سفر کربلا برگشت، مادر پرسیده بود چه چیزی از امام حسین علیه السلام خواستی؟ مجید گفته بود: از امام حسین علیه السلام خواستم آدمم کنه ...سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلّی متحول شد، همیشه در حال دعا و گریه بود، نمازهایش را سر وقت می خواند و حتّی نماز صبحش را نیز اول وقت می خواند. خودش همیشه می گفت نمی دانم چه اتّفاقی برایم افتاده که این طور عوض شده ام و دوست دارم همیشه دعا بخوانم و گریه کنم و همیشه در حال عبادت باشم.

  • اهتمام شهید مجید قربانخانی برای کمک به نیازمندان: پدر شهید می گوید: «مجید بچه زبر و زرنگی بود و درآمد خوبی داشت. غیر از ماشین نیسان، یک زانتیا هم برای سواری خودش داشت. اما عجیب دست و دلباز بود و اگر مستمندی را می دید، هرچه داشت به او می بخشید. فکر هم نمییکرد که شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند. گاهی طی یک روز کلی با نیسانش کار می کرد، اما روز بعد پول بنزینش را از من می گرفت! ته توی کارش را که درمی آوردی می فهمیدی کل درآمد روز قبلش را بخشیده است. واقعاً دل بزرگی داشت، تکه کلامش این بود که «خدا بزرگ است می رساند.».

  • مهربانی شهید مجید قربانخانی: مادر شهید می گوید: «مجید خیلی شوخ طبع بود و شیطنت داشت، از بیرون نگاه می کردی به نظرت می رسید این جوان جز خودش و جمع دوستانه ای که با بچه محل ها دارد به چیز دیگری فکر نمی کند اما من که مادرش هستم می دانم چه ذات خوبی داشت و چه قلب مهربانی در سینه اش می تپید. می دیدی کله سحر زنگ می زد و می گفت مریم خانم سفره را بینداز که کله پاچه را بیاورم. گیج خواب می گفتم یعنی چه کله پاچه بیاورم؟ می گفت با بچه ها رفتیم طباخی دلم نیامد تنهایی بخورم. یا یک بار سه روز با ما قهر کرده بود، زنگ می زد برایتان غذا فرستاده ام. می گفتم آقا مجید شما با در و دیوار خانه قهر کرده اید یا با ما؟ می گفت با این چیزها کاری نداشته باشید، بیرون غذا خوردم دلم نمی آید شما از این غذا نخورید. آن قدر دل مهربانییداشت که نظیرش را ندیده بودم.»

  • لحن خاص شهید مجید قربانخانی: پدر شهید هم می گوید:«لحن حرف زدن مجید خاص بود. بگویی نگویی داش مشتی حرف می زد. من و مادرش را به اسم کوچک صدا می زد. به من می گفت آقا افضل، مادرش را هم مریم خانم صدا می زد. یا مثلاً از بین دایی هایش، تنها به دو نفرشان دایی می گفت و سه تای دیگر را به اسم کوچک صدا می زد.

شهید مجید قربانخانی

نحوه ی شهادت شهید مجید قربانخانی


مجید قربانخانی در 21 دی ماه سال 94 به همراه همرزمانش هم چون شهید مصطفی چگینی، شهید مرتضی کریمی و شهید محمد آژند در خان طومان حلب سوریه به شهادت رسیده و مفقود الاثر شد.ایشان پس از گذشت سه سال از شهادتش به وطن بازگشت. هویت شهید مجید قربانخانی در سال 98 توسط گروه های تفحص شهدا کشف و توسط آزمایش "دی ان ای" شناسایی شد.

شهید مجید قربانخانی

وصیت نامه شهید مجید قربانخانی


بسم رب الشهدا و الصدیقین
سلام عرض می کنم خدمت تمام مردم ایران، سلام می کنم به رهبر کبیر انقلاب و سلام عرض می کنم به خانواده ی عزیزم، امیدوارم بعد از شهادتم ناراحتی نداشته باشید و از شما خواهش می کنم بعد از مرگم خوشحال باشید که در راه اسلام و شیعیان به شهادت رسیدم.

صحبتی با آیت الله خامنه ای

صحبتم با حضرت امام خامنه ای، آقا جان گر صد بار دگر متولّد شوم، برای اسلام و مسلمین جان می دهم.
و از رهبر انقلاب و بنیاد شهید و سپاه پاسداران و همین طور بسیج خواهشمند هستم که بعد از به شهادت رسیدن من، هوای خانواده ام را داشته باشید.
والسلام و علیکم و الرحمه الله و برکاته

شعری برای حضرت رقیه

رقیه جان
بر سینه می زنم که مبادا درون آن
غیر رقیه خانه کند عشق دیگری

از فرش به عرش؛ راهی که مجید بربری را حُرّ مدافعان حرم کرد


شهید مدافع حرم مجید قربانخانی که در محله او را مجید بربری صدا می زدند به واسطه شهادت در سوریه و تحولی که در او رخ داد حر مدافعان حرم نام گرفت. برای بچه های دهه 60 و 70 که تنها از جنگ و دفاع مقدس خاطرات و روایات بزرگ تر ها را شنیده بودند سوریه و ماجرای جنگ و حضور مدافعان حرم در آنجا تکرار تاریخ شد تا خود را در میدان عمل و جهاد بیازمایند. درس ها و وقایع همانی بود که از دفاع مقدس شنیده بودند، دفاع مقدس نیز صحنه ای کوچک وام گرفته از واقعه کربلا بود، همه این وقایع زنجیروار بخشی از تاریخ را رقم زدند که جبهه حق در مقابل جبهه کفر ایستاد تا جلوی تحریف و نابودی اسلام را بگیرند. در همه این وقایع می توان ردپایی از یاران و دشمنان امام حسین (ع) را اینبار در افرادی جدید دید، روح حبیب را در رزمندگان میانسال میدان دفاع مقدس و جبهه مقاومت از برونسی گرفته تا سردار همدانی دید، وهب را در کالبد شهدای اقلیت دوران دفاع مقدس پیدا کرد که برای یاری از دین خدا و مقابله با دشمن به میدان رفتند و حر را در آن ها که نور ایمان و یقین بر دل هایشان تابید و متحول شدند و به صف خوبان پیوستند. در این میان تعدادی از شهدا در دوره های مختلف به لقبی مشهور شدند که «حر»، شهید آزاده دشت کربلا که ابتدا از سپاهیان عبیدالله ابن زیاد بود، اما در لحظات آخر صف یاران اباعبدالله ملحق شد یکی از شخصیت های کربلاست که مشابه او را چه در دوران دفاع مقدس و چه در جنگ سوریه و وقایع و جنگ های دیگر دیده ایم. پیش از این در گزارشی به سرگذشت «حر انقلاب» شهید شاهرخ ضرغام پرداختیم، او که پس از سال ها زندگی در گرداب گناه و معصیت با پیروزی انقلاب اسلامی و جانش در برابر نفس مسیحایی امام قرار گرفت و متحول شد. جنگ او را به جبهه های دفاع مقدس کشاند تا آنکه به شهادت رسید.
مجید قربانخانی را به واسطه کار در مغازه نان بربری داییش «مجید بربری» صدا می زدند، خیلی از پسران جوان محله یافت آباد چه پیش از شهادت او و چه حالا که به عنوان «حر مدافعان حرم» معروف شده مجید را خوب می شناسند، پسر شر و شور متولد سال 1369 که شیطنت داشت، بازوهایش را خالکوبی کرده بود، قلدری می کرد و خیلی اهل نماز نبود، اما سرشت پاک او در روز هایی که حرم عمه سادات در خطر هجوم تکفیری ها قرار گرفت از غبار معصیت پاک شد و از او مجید دیگری ساخت. مجید با همه اشتباهات و اشکالاتی که داشت ویژگی های خوبش مثل دستگیری از فقرا و زیر بار ظلم نرفتن او را رستگار کرد، با همین روحیه ظلم ستیزی وقتی فهمید تکفیری ها به حرم حضرت زینب (س) جسارت کردند دلش طاقت نیاورد، با هر ترفندی که بود خودش را بین مدافعان حرم جا کرد و به سوریه رفت و در همان اعزام اول در سال 1394 در خان طومان سوریه به شهادت رسید. پیکر مجید سه سال در سرزمین سوریه به عنوان شهید مفقودالاثر باقی ماند تا اینکه 31 فروردین سال 1398 تفحص شد و به کشور بازگشت. مراسم وداع و تشییع او باشکوه در تهران و در محله یافت آباد برگزار شد تا ثابت کند برای آزادگی و آزاده شدن راه و زمان هست.

علت برخی لقب‌های نسبت داده شده به شهید مجید قربانخانی


لقب هایی است که در فضای مجازی به مجید داده اند مجید سوزوکی که به دلیل شباهت نام شهید قربانخانی با مجید فیلم اخراجی ها رویش گذاشته اند. اما مجید بربری، دایی های پدرش نانوایی بربری دارند، مجید عصرها که از سرکار برمی گشت، پشت دخل بربری فروشی می رفت و نان دست مردم می داد. یکی می گفت مجید دو تا نان بده، آن یکی می گفت مجید چهار تا هم به من بده. سه تا هم به من و. . . همین طور شد که در محله نامش را مجید بربری گذاشتند. وگرنه کار و بار مجید چیز دیگری بود.

گفته ی شهید مجید قربانخانی شب قبل از عملیات


شب آخر همرزمش می گوید: مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار که خالکوبی روی دستت است. مجید می گوید: تا فردا این خالکوبی یا خاک می شود و یا اینکه پاک می شود؛ و پاک شد. آن زمان که مسعود ده نمکی بر روی پرده نقره ای سینما مجید سوزوکی را به نمایش گذاشت، شاید باورمان نمی شد امروز هم در حقیقت مجیدی وجود داشته باشد که با غیرت و بامرام باشد. اهل دل و دست و دلباز، لوتی و بامرام که عاقبتش شبیه مجید سوزوکی به شهادت ختم شود. همه با مجید سوزوکی خندیدیم، ناراحت شدیم و بعد در پایان قصه گریه کردیم. و شجاعت مجید را احسنت گفتیم و برایش دست زدیم. و حالا امروز بعد از چند سال داداش مجیدی هست نه شبیه و یا کپی مجید سوزوکی قصه اخراجی ها اما شباهت هایی داشت که پلان آخر زندگی اش را به شهادت ختم کرد. شاید در قصه ده نمکی مجید سوزوکی یک تفاوتی با بقیه ی همردیفانش داشت ، یک گوهری در وجودش بود که این گوهر باعث انتخاب شدنش توسط معبود شد.

 

 منبع خبر