نه مهاجر، نه ایرانی! بیشناسنامهها هنوز در انتظار

ساعدنیوز: بیش از 230هزار نفر در سامانه فاقدین شناسنامه ثبتنام کردهاند

به گزارش سرویس جامعه ساعدنیوز به نقل از هفت صبح، نه نامی از آنها جایی ثبت شده، نه تاریخ تولدی. همانطور که به وقت تولد اسم و رسمشان را کسی نپرسیده، در زمان تسلیم شدن به مرگ هم روی هویتشان مُهر باطل شدن، زده نمیشود چون نیازی نیست از آماری حذف شوند. همه اینها یعنی یک عمر زندگی کردن بدون هویت. زندگی میان زمین و آسمان یا همان برزخ. از بیشناسنامهها که حرف به میان میآید همه ذهنها معطوف میشود به جنوب شرق کشور؛ سیستان و بلوچستان. اگرچه خراسان، گلستان، کرمان و آذربایجان غربی هم برخی از این مردمان را در خود پناه دادهاند.
آدمهایی که آمارهای غیررسمی تعدادشان را یکمیلیون نفر اعلام میکند. آمارهایی که از وجود 400هزار کودک در میانه بیشناسنامهها خبر میدهند. در تقسیمبندی این آمارها سهم سیستانوبلوچستان چیزی حدود 4هزار و 500 نفر است. سهمی که در میان آمارهای سالهای گذشته به چشم میخورد احتمال افزایش و کاهش آن دور از ذهن نیست.زاهدان، چابهار، دشتیاری، سراوان و هیرمند در این میان 65درصد پروندههای ثبتشده بدون شناسنامهها را به خود اختصاص داده. 300 پرونده ثبتشده هم مربوط به 14 شهرستان در سیستانوبلوچستاناند. اگرچه آمارها از تشکیل 8هزار پرونده در کشور خبر دادهاند؛ پرونده در باب افراد بیشناسنامه. آمارهایی که برمیگردند به سال 1401.
پدر تا پسر نامشان جایی ثبت نیست
بچگی «سعید» با خیابان «پیربخش» گره خورد تا همین یازدهسالگی. «ما بیشناسنامهایم. درس خواندن حق ما نبود.» پدر تا پسر نامشان جایی ثبت نیست. نه یارانه دارند نه ردی از نامشان در فهرست کمیته امداد و بهزیستی است. زیر نور برق دزدی یکی از همین خانهها دنیا میآیند، زندگی میکنند و میمیرند. سرنوشت پسرها شبیه پدرهاست؛ نسل در نسل و پشتبهپشت. «سعید» از وقتی قد انداخت، سرنوشتش را در آجر روی آجر چیدن و ملات دادن به خورد دیوار دید، مثل تمام روزهای پدر.
حامد چندسالی است کفاشی میکند و برای همین زیروبم کفشها را خوب میشناسد. چرخ زندگی «حامد» دَهساله و خانواده هشتنفرهاش با پلاستیکهایی که پدر جمع میکند و کفشهایی که او وصلهپینه میکند، میگذرد. «اینجا همه بچهها کار میکنند.» دوست دارد معلم شود. عاشق گچ و تختهسیاه است. از رد گچ روی تخته لذت میبرد. «حامد» یکبار روز از حیاط مدرسهای زل زده به کلاس درس و در دنیای کودکیاش رویای نشستن روی نیمکتهای فلزی را در سرش بافته، رویایی که منتهی میشود به گچ کشیدن روی تخته سیاه.
هزینه بالای شناسنامهدار شدن
«هزینه بالای شناسنامهدار شدن هم در بیشناسنامه ماندن اهالی بیتاثیر نبود.» به باور «ادهم» یکی از ساکنان «دلگان» شناسنامهدار شدن در میان اهالی اهمیت یافته بود، اما پروسه سخت بود، بهخصوص برای روستانشینان دورافتاده. روستاهایی که اغلب در میان اعضای یک خانواده یک فرد باسواد هم وجود نداشت. در مقابل هزینه رفتوآمد برای پیگیری شناسنامه هم مبلغ گزافی برای خانواده به حساب میآمد. به باور «ادهم» همین مسئله باعث شد تا عملا بسیاری از خانوادهها از گرفتن شناسنامه جا بمانند: «همین عوامل باعث شد بیشتر خانوادهها دیگر سراغ پروسه گرفتن شناسنامه نروند.»
صحبت از بیشناسنامهها که به میان میآید اغلب گمانشان به مهاجران میرود؛ اهالی که روزگاری از افغانستان یا پاکستان راهی ایران شدهاند، در جستوجوی زندگی بهتر. «ادهم» معتقد است نمیتوان صددرصد رد یا قبول کرد که اغلب بیشناسنامهها مهاجر یا ایرانیاند. هممرزی با پاکستان بسیاری را از آن سوی مرز به ایران کشانده. افرادی که یا کار بهانهای شده برای آمدنشان به ایران یا تازه کردن دیدار با فامیل و آشنایانی که از همان ابتدا ایران بودند.
آداب و رسوم شناسنامهدار شدن
چند صباحی است شناسنامهدار شدن اهالی مرزنشین جزو برنامههای مسئولان استان شده است. هرچند شناسنامهدار شدن این اهالی آداب و رسوم خاص خودش را دارد. «ادهم» از بررسی ابتدایی و تحقیقات محلی برای گرفتن شناسنامه اهالی این روستاها میگوید: «در مرحله اول راستیآزمایی میشود. افراد متقاضی شناسنامه باید مورد تایید شورا، دهیار و … باشند. بعد از این مرحله نوبت به ثبت احوال میرسد تا سکونت فرد تایید شود.
همه این مراحل که تکبهتک طی شد فرد صاحب هویت ایرانی میشود.» پدر و مادر خانواده که صاحب شناسنامه شوند، پروسه شناسنامهدار شدن فرزندان تسهیل میشود. «ادهم» از تشکیل پرونده برای فرزندان خانوادهها میگوید:« روند شناسنامهدار شدن فرزندان راحتتر از پدر و مادرهاست. هرچند دادن آزمایش DNA هم از الزامات این پروسه است. شرط لازمی که همه هزینه آن با خانواده متقاضی شناسنامه است.»
مجلس پای کار بیشناسنامهها آمد
بیهویت بودن بخشی از جامعه تا جایی است که دی ماه 1403 خبر آمد بررسی آخرین وضعیت افراد فاقد شناسنامه و ارائه خدمات به این دسته از افراد، موضوعی است که در جلسه ویژه نمایندگان مجلس با مدیران ثبت احوال مورد بحث و گفتوگو قرار میگیرد. در همان برهه بود که هاشم کارگر، رئیس سازمان ثبت احوال اعلام کرد؛«5 استان، سیستان و بلوچستان، خراسان، گلستان، کرمان و آذربایجان غربی بیشترین آمار افراد بیشناسنامه را در سطح کشور دارند.»، به همین دلیل اعضای کمیسیون قضایی و حقوقی با دعوت از مدیران ثبت احوال 2 استان خراسان رضوی و سیستان و بلوچستان دست به بررسی موانع رفع این مشکل زدند.»
البته عثمان سالاری، نایب رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس هم به این مسئله واکنش نشان داده و گفته بود:«مقرر شده سامانهای که برای پیگیری وضعیت تابعیت افراد در ثبت احوال پیش از این فعال بوده، دوباره راهاندازی شود تا افراد بتوانند مدارک مستند خود را برای اثبات تابعیت ارائه کنند.» سالاری بر این باور بود که قانون اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از مادر ایرانی که تصویبش به سال 1398 برمیگردد در برخی استانها به درستی اجرا نشده. او تاکید کرده بود؛ باید به افراد ممنوعالخدمات، خدمات ارائه شود و هیچکس نمیتواند به بهانههای مختلف این افراد را از حقوق اجتماعی محروم کند.
راهاندازی سامانهای برای اثبات یک ادعا
تقویم ورق خورده و حالا در روزهای ابتدایی 1404 هاشم کارگر، رئیس سازمان ثبت احوال کشور میگوید؛ هیچ مانعی برای ابراز ادعای افراد برای ایرانی بودن نداریم و همه این ادعاها بررسی میشود. بنابر گفتههای کارگر، فاقدین شناسنامه افرادیاند که ادعای ایرانی بودن دارند، اما مدارک هویتی ندارند و درصدد هستند که این مدارک را دریافت کنند. رئیس سازمان ثبتاحوال کشور مدعی است در یکی، دو سال اخیر، اقدامات گستردهای در حوزه شناسایی افراد فاقد شناسنامه انجام شده. او به سال 1402 اشاره میکند، برههای که سامانهای راهاندازی شد تا کسانی که مدعی ایرانی بودن داشتند مدارکشان را برای رسیدگی بارگذاری کنند. او گفته؛ برخی آمدند و درخواست دادند: «اصولاً همه درخواستها را بررسی کردیم، برخی نیز جزو اتباع بودند و به این درخواستها پاسخ داده شد.»
تابعیت دادن به همین راحتی نیست
به اعتقاد رئیس سازمان ثبت احوال کشور، هیچجای دنیا با یک ادعا تابعیت داده نمیشود:«وقتی میخواهیم به فردی بگوییم تو ایرانی هستی و به او مدارک هویتی بدهیم، باید با حساسیت ویژهای جلو برویم که خطایی در کار ایجاد نشود؛ هم حق غیرمجازی برای کسی ایجاد نکنیم و هم حق کسی را از بین نبریم.» کارگر از ارتباطش با دستگاههای مربوطه هم گفته:«دستگاههای مربوطه واقعا درصددند اقدامات و همکاریهای لازم در این زمینه را انجام دهند بعد از اینکه محرز شد به سمت سازمان ثبت احوال بیاید، سازمان ثبت احوال نیز کارهای اداری لازم را انجام میدهد و برای فرد مدارک هویتی صادر میکند.» بنابرنظر او در حال حاضر مشکل خاصی در این زمینه وجود ندارد اما فرآیندی است که پیچیدگیهای خاص خودش را دارد و به همین راحتیها نیست.
172نفر شناسنامهدار شدند
به گواه آخرین آمارها 230هزار نفر در سامانه شناسایی فاقدین شناسنامه ثبتنام کردند، هرچند رئیس سازمان ثبت احوال کشور بخشی از آمار را مربوط به اتباع میداند. آمارهای ثبت احوال سهم سیستان و بلوچستان را هزار و 694 پرونده میدانند که برابر ماده 45 قانون ثبتاحوال به آنها رسیدگی شده. همین اعداد و ارقام وقتی به شناسنامهدار شدهها میرسند از صدور شناسنامه برای 172نفر خبر میدهند اگرچه 238 پرونده هم در شوراهای تامین منتظر تصمیم فرمانداراناند برای تعیینتکلیف شدن.
شناسنامهدار شدن و ترس از خدمت سربازی
«ترس از خدمت سربازی خیلیها را بیشناسنامه گذاشت.» بیش از چهار دهه از آن روزها میگذرد؛ از دورانی که نه خبری از آب بود، نه برق، نه تلفن و نه آموزش و بهداشت. نبود امکانات زندگی را بر مدار دیگری در این مناطق میچرخاند. دورانی که نبود امکانات حداقلی زندگی باعث شده بود نیاز به شناسنامه در این مناطق احساس نشود. «منصور» یکی از اهالی دشتیاری آن روزهای روستاهای منطقه بلوچستان را خوب به خاطر دارد: «حداقل امکانات را تنها میتوانستی در مراکز دهستان ببینی.» «منصور» شروع خدماترسانی به این مناطق را مربوط به دو دهه قبل میداند: «قرار شد به ساکنان این مناطق شناسنامه بدهند، اما ترس از خدمت سربازی باعث شد خانوادهها از گرفتن شناسنامه ممانعت کنند.»
شناسنامهدار شدن برایشان مترادف بود با خدمت سربازی. به گفته «منصور» اهالی فکر میکردند تنها کاربرد شناسنامه، خدمت سربازی است و بس. به مرور تسهیلاتی چون بیمه، یارانه، سهام عدالت و … به میان آمدند تا غیبت شناسنامهها را به رخ اهالی بکشند. تب رغبت به شناسنامهدار شدن در میان اهالی بالا گرفت، اما در مقابل موانع شناسنامهدار شدن بیش از گذشته شده بود. این شهروند ساکن دشتیاری از دخیلشدن ثبتاحوال، شورای تامین و… برای گرفتن شناسنامه میگوید: «نهادهای امنیتی و نظارتی هم باعث شدند روند تسهیل گرفتن شناسنامه کُند شود.» پروسه گرفتن شناسنامه طولانی و سخت شده بود و هممرز بودن با پاکستان هم به این مسئله دامن میزد.
یک هزار و 694 نفر سیستان و بلوچستانی در صف تعیین هویت
علی رحمتی، مدیر کل ثبت احوال استان سیستان و بلوچستان دیماه 1403 گفته بود؛ هزار و 694 پرونده فاقدین شناسنامه این استان برای تابعیت ایرانی در دست بررسی و اقدام است. هرچند به گفته رحمتی 172 جلد شناسنامه صادر شده:«هشت هزار و 121 نفر در استان سیستان و بلوچستان منع خدمات سجلی هستند. تاکنون برای هزار و 592 نفر نیز به دستور مقام قضایی منع خدماتی سجلی صورت گرفتهاند.» مدیر کل ثبت احوال استان سیستان و بلوچستان مدعی است، افرادی که مدعی پدر ایرانی و فاقد شناسنامهاند میتوانند با تشکیل پرونده، تقاضای بررسی تعیین هویت کنند و پس از بررسیهای لازم و مثبت بودن نتایج استعلامات برای این افراد مطابق قانون شناسنامه صادر میشوند.
دشتیاری در صدر فاقدین شناسنامه
طبق نرخ آمار جمعیتی، شهرستان دشتیاری بیشترین فاقد شناسنامه را در خود جای داده. بنابر آمارهای شوراهای بخش مرکزی حدود 2هزار نفر از 500 خانوار، فاقد شناسنامه فقط در بخش مرکزی این شهرستان روزگار میگذرانند. ساجد جوهر، عضو شورای بخش مرکزی شهرستان دشتیاری است. به گفته جوهر حدود 200 پرونده در ثبت احوال شهرستان دشتیاری تشکیل و هنوز در دست بررسی است. اگرچه بنابر گفتههای این عضو شورای شهر برخی پروندهها گاها پروسه 10ساله را پشتسر میگذارند تا خانوادهای شناسنامهدار شود. شاید برای همین است که برخی از آنها از گرفتن شناسنامه دلسرد میشوند و انصراف میدهند از هویتدار شدن.