ارسال پیام سالم بودن آیتالله خامنهای بعد از حادثه تروریستی به امام خمینی از پشت تریبون نماز جمعه توسط وزیر شعار

ساعدنیوز: وزیر شعار: «از قبل میدانستم که امام خمینی، نماز جمعه تهران را از طریق رادیو گوش میکردند. سریعاً در جایگاه قرار گرفتم و سهبار این جمله را تکرار کردم: ریاست محترم جمهوری، به خطبههای خود ادامه میدهند. این سخن علاوهبر اینکه آرامش را به نمازگزاران برگرداند، در واقع به امام هم این پیام را رساند که آقا سالم هستند...»

به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری ساعدنیوز، روزهایی که بر ما میگذرد، تداعیگر سالروز انفجار بمب در دانشگاه تهران، به گاهِ ایراد خطبههای جمعه از سوی حضرت آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت است. بازخوانی این رویداد، میتواند نمادی از مقاومت تاریخی ملت ایران در برابر فشارهای استکبار، در دوره برقراری نظام اسلامی باشد. در مقال پی آمده سعی شده است به مدد پارهای روایتها و تحلیلها، این خوانش صورت پذیرد. امید آنکه تاریخپژوهان انقلاب اسلامی و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
انفجار به مثابه مقدمهای برای بمباران
در آغاز مقال، مناسب است بر کلیت رویداد انفجار در محل نمازجمعه تهران و نیز زمینهها و پیامدهای آن مروری اجمالی صورت گیرد. این امر موجب میشود تا روایتهای پی آمده، در بستری مناسب فهم گردد. در اینباره بر تارنمای «هابیلیان» شرحی کوتاه آمده است که میتواند مقصود ما را برآورده کند:
«در زمانی که رژیم بعث، مردم را از رفتن به نماز جمعه بر حذر میداشت و به بمباران و موشکباران تهدید میکرد، منافقان نیز بیکار ننشسته و با یک طرح از قبل تعیین شده و هماهنگ با رژیم عراق، نماز جمعه تهران را در24 اسفند 1363 به خاک و خون کشیدند. در این جنایت، 14 نفر شهید و 88 نفر مجروح شدند. مقام معظم رهبری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای که در آن زمان در مقام ریاست جمهوری و امامت جمعه تهران در حال ایراد خطبههای نماز بودند، پس از انفجار بمب، با صلابت و بدون هیچ گونه تزلزلی به خطبههایش ادامه دادند و این امر موجب تقویت روحیه ضداستکباری نمازگزاران و امت شهید پرور ایران گردید. روزنامه کیهان در 25/12/63 نوشت: بر اثر انفجار یک بمب دستی در محل برگزاری نماز جمعه تهران که در ساعت 12:29 روز گذشته صورت گرفت، چند تن از نمازگزاران شهید و مجروح شدند. رژیم عراق که قبلاً اصابت موشکهای دور برد ایران به شهرهای کرکوک و بغداد را انفجار بمب توصیف کرده بود، در یک هماهنگی ناموفق با عوامل ضد انقلاب داخلی قصد داشت هنگام انفجار بمب در صفوف نمازگزاران در دانشگاه تهران، هواپیمایش را در ارتفاع بالا به حریم هوایی تهران اعزام داشته و ادعا کند که صدای انفجار ناشی از بمباران تهران بوده است! اما با تأخیر ورود هواپیمای عراقی به آسمان تهران و انفجار بمب، نیم ساعت قبل از آمدن هواپیماها، این توطئه تبلیغاتی با شکست مواجه شد و هواپیماهای عراقی نیز با آتش به موقع و قدرتمند پدافند هوایی متواری شدند. در این واقعه، عدهای مجروح و عدهای به شهادت رسیدند. سید محمد شاهمرادی، سید مجید محمدی، لطفعلی عرفانی، ابراهیم سیاهی عروجی، سید مهدی رضوینیا، محمد حاجی هاشمی، رجبعلی تلکانی، پرویز شعبانی، عباس رایگان، ذکریا فرجی بیگی، مهدی ابراهیمی، محمد غفاری، مجتبی توانگر دهقان، علی احمدپور فیروز آبادی و محسن ظهیری از جمله شهدا بودند. مجروحان واقعه نیز به بیمارستانهای مصطفی خمینی، فیروزگر، سمیه، سینا، امام خمینی و دکتر شریعتی منتقل شدند....»
این صدای انفجاری که رخ داد، مربوط به یک حرکت منافقانه بود...
آغازین واکنش به انفجار بمب در محل اقامه نمازجمعه تهران، از سوی حضرت آیتالله خامنهای خطیب این مراسم انجام شد. ایشان که با علم به احتمال اقدامات تروریستی و به رغم بنای خویش در عدم ایراد خطبهها در دو جمعه پیاپی، در این آیین حضور یافته بودند، دقایقی پس از این جنایت و در ادامه سخنان خویش چنین اظهار داشتند:
«همانطور که از شعارهای شما برادران عزیز هم فهمیده میشود، این صدای انفجاری که رخ داد، مربوط به یک حرکت منافقانه رذالت آمیزی بود که در بحبوحه جنگ این مردم، عوامل و مزدوران خائن استکبار جهانی، در نماز جمعه این بمب دستی را گذارده بودند... چقدر خباثت میخواهد و چقدر نامردی میخواهد که یک عده انسان نمازگزار را بدون هیچ گونه خصومت شخصی، اینگونه انسان در معرض تهدید قرار دهد، البته این طوری که برادران اینجا به من گفتند، ظاهراً خسارات و تلفات زیادی وجود نداشته و انشاءالله که این جور باشد و یقین بدانند که هرچه خسارت هم به وجود بیاید، مردم در مقابله با استکبار جهانی، با صدام، با منافقین، با ایادی مزدور استکبار داخلی، دشمنتر و دشمنی آنها آشتی ناپذیرتر میشود. این را همه ملت ایران با همه وجودشان و از اعماق قلبشان باور میکنند و پیداست که امت حزبالله و آن کسانی که این همه در خدمت انقلاب و در مواقع حساس انقلاب حضور داشتند، از این چیزها هم هیچ گونه واهمهای ندارند....»
ما به اینجا آمدیم، بهر شهادت آمدیم
شاید بتوان گزارش حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر ناطق نوری وزیر کشور وقت در 25 اسفند 63 را نخستین گزارش رسمی از واقعه انفجار در نمازجمعه تهران به فاصله یک روز پس از آن دانست. در بخشی از مصاحبه وی، در اینباره آمده است:
«صدام از قبل تهدید کرده بود نماز جمعه شهرهای تهران، تبریز و اصفهان را مورد حمله قرار خواهد داد و نمازگزاران با علم و آگاهی از چنین تهدیدی، روز جمعه پر شورتر از همیشه در صفوف نماز جمعه حاضر بودند و از سوی دیگر امام جمعه محترم تهران آقای خامنهای رئیسجمهوری، با احتمال خطر شرکت کردند، چراکه ایشان معمولاً دو هفته پی در پی تشریف نمیآوردند، ولی به رغم تهدیدات صدام، ایشان تشریف آوردند و این پیوند و هماهنگی مردم با مسئولان را میرساند که در همه صحنهها مانند جنگ، در کنار هم هستند. ما میبینیم از طرفی شهید مظلوم بهشتی یا رئیسجمهور ما شهید رجایی، در کنار مردم کوچه و بازار به شهادت میرسند و نکته دوم این است که انسان هماهنگی بین ضد انقلاب و حکومت عفلقی عراق را در گذشته لمس و احساس میکرد. اما نه به این حد که روز جمعه احساس شد و این ارتباط تنگاتنگ بود که حکومت بغداد احتمال میداد که نمیتواند نماز جمعه را به وسیله موشک یا بمباران بزند، چراکه هم پدافند هوشیارانه عمل میکند و هم نیروی هوایی حضور فعال دارد و به این ترتیب احتمال موفقیت نمیداد و روی این اصل، با مزدوران داخلی و ضد انقلاب، عمل رذیلانه انفجار روز جمعه را هماهنگ کرد و ضد انقلاب، روز جمعه بمبی را در میان نمازگزاران عاشق که احتمال خطر را میدادند، منفجر کردند که 14 نفر را به شهادت رساندند و 88 نفر را مجروح کردند. از این 88 نفر، در حدود 40 نفر مجروح سرپایی بودند و بقیه هم بستری شدند. جالب اینکه به رغم هماهنگی ضد انقلاب داخل و بغداد، دیدیم که مردم نه تنها صحنه را ترک نکردند، بلکه با شور و هیجان فوقالعاده و با شعاری که میدادند: ما به اینجا آمدیم، بهر شهادت آمدیم، ما را منقلب کردند و شاید در طول تاریخ سابقه نداشته باشد، در اجتماعی هزاران نفر جمع شده باشند و انفجاری به این عظمت رخ دهد، این تعداد انسان را شهید و مجروح کند، اما مردم بمانند و خطیب خطبه را ادامه دهد و سخنرانی ادامه یابد!...»
حیرت جهانیان از نمایش اقتدار ملی در نمازجمعه تهران
آنان که در 24 اسفند 1363، شاهد برگزاری نمازجمعه تهران بودند، هر یک در بازگویی خاطرات خویش از آن روز، حیرت و اعجاب خود از پایمردی نمازگزاران و امام آنان را به تاریخ سپردهاند. به عنوان نمونه زندهیاد حبیبالله عسکراولادی، در توصیف این رخداد خاطرنشان کرده است:
«روز 24 اسفند 63، یکی از روزهای به یاد ماندنی تاریخ اسلام و ایران است. وسط خطبههای نمازجمعه تهران، بمبی توسط منافقین کوردل و جنایتکار منفجر شد و تعدادی از نمازگزاران در دم به شهادت رسیدند، اما مردم و امامجمعه حضرت آیتالله خامنهای، نظم و انضباط این آیین عبادی سیاسی را حفظ کردند و نگذاشتند مراسم بههم بخورد. شجاعت امامجمعه از یک طرف و ایستادگی مردم و نمازگزاران از سوی دیگر، حیرت جهانیان را برانگیخت و نمایشی از قدرت و اقتدار ملی را به نمایش گذاشت. بعدها امام خمینی (رضوان الله علیه) در یک سخنرانی، از این شجاعت و ایستادگی تجلیل کردند. هدف دشمن از این شرارت این بود که روحیه امید و مقاومت را در مردم بشکند و فضایی از رعب و وحشت بیافریند. دشمن نه تنها به هدف خود نرسید، بلکه این حادثه به صورت نمادی از مقاومت و ایستادگی درآمد....»
فریاد برآوردم: ریاست محترم جمهوری به خطبههای خود ادامه خواهند داد!
برای آنان که تصاویر مربوط به انفجار در نمازجمعه تهران را مشاهده کردهاند، علاوه بر استقامت مردم و خطیب، نقش زندهیاد محمود مرتضایی فر در تداوم مراسم آن روز، بس مهم و در خور توجه مینماید. آن مرحوم در واپسین سالیان حیات، طی مصاحبهای به بیان مشاهدات خود از آن فاجعه پرداخت. بخشهایی از این گفتوشنود، به قرار ذیل است:
«آخرین جمعه سال 63 بود. صدام روز پنجشنبه اعلام کرده بود، فردا نمازجمعه تهران را منفجر میکنیم و این بین مردم پیچیده بود. برخلاف معمول که جمعه آخر سال به علت گرفتاریهای روزهای پایانی سال، کمی خلوتتر است، جمعیت موج میزد! مردم عاشق و انقلابی تهران، بدون توجه به تهدیدات صدام، کودکان خردسال خود را نیز به همراه آورده بودند. این نمازجمعه نیز مانند دیگر نمازهای جمعه با حضور پرشور و انقلابی مردم، در ساعت مقرر با قرائت قرآن آغاز شد و مردم در صفوفی منظم نشسته بودند، با این تفاوت که به این مسئله علم داشتند که ممکن است شهید شوند. رهبر انقلاب اسلامی که خطیب نمازجمعه تاریخی سال 63 بودند، در حال ایراد خطبهها بودند که انفجار صورت گرفت. من یک لحظه به اشتباه فکر کردم که منافقان ایشان را هدف قرار دادهاند که خوشبختانه اینطور نبود. موج و حرارت انفجار به جایگاه هم رسید، ولی خوشبختانه به ایشان آسیبی نرسید. با وجود اینکه صدای انفجار بسیار بلند بود و بر تمام فضای دانشگاه اثر گذاشته بود، اما ایشان مکان سخنرانی را ترک نکردند. ایشان در عین حال اصرار داشتند به صحبت خود ادامه دهند. من هم میترسیدم که مبادا حادثه ادامه داشته باشد و ایشان هدف سوءقصد قرار گیرند. نمازگزاران با صلابت هرچه بیشتر و بدون هیچ وحشتی، با مشتهای گره کرده، شعار الله اکبر را سر میدادند. از ایشان خواهش کردم اندکی کنار جایگاه بیایند تا من مردم را به آرامش دعوت کنم. البته هدف دیگری هم داشتم. از قبل میدانستم امام خمینی (ره)، تمامی نمازهای جمعه تهران را بهطور مستقیم از طریق رادیو گوش میکردند و اگر مشکلی هم بود، تذکر میدادند. آن روز هم که این اتفاق افتاد، احساس کردم الان امام گمان میکنند که حتماً برای حضرت آیتالله خامنهای اتفاقی افتاده است. سریعاً در جایگاه قرار گرفتم و سهبار این جمله را بیان کردم که لطفاً توجه کنید، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، هماکنون به خطبههای عالمانهخود ادامه میدهند. این سخن علاوهبر اینکه آرامش را به نمازگزاران برگرداند، در واقع به امام (ره) هم این پیام را رساندم که آقا سالم هستند. نکته خیلی جالب در این خصوص این بود که چنین حادثهای حتی در صدای آقا هم تأثیری برجای نگذاشت و ایشان با صلابت همیشگی و با همان عظمت، ادامه خطبهها را ایراد کردند، به نحوی که ظاهراً هیچ اتفاقی نیفتاده است. مردم هم از جای خود تکان نخوردند و نمازجمعه برگزار شد. در این حادثه 14 نفر به شهادت رسیدند. بعدها خانوادهشان گفتند، برخی از آنها صبح به بهشت زهرا رفته بودند و از مجروحان در بیمارستان عیادت کرده بودند و با غسل شهادت به نماز آمده بودند....»
قطعات بدن نمازگزاران به اطراف پرتاب شد
فضلالله فرخ، از اعضای دیرین ستاد برگزاری نمازجمعه تهران به شمار میرود. او هنگام انفجار، در نزدیکی جایگاه نشسته و شاهد ماوقع بوده است. وی در بازگویی خاطرات خود از این حادثه، نکات پی آمده را از نظر دور نداشته است:
«در آن دوران مردم از راه دور میآمدند تا در نماز جمعه تهران شرکت کنند. حتی رزمندگان پیش از اعزام و بعد از برگشت به نماز جمعه میآمدند تا با همرزمان خودشان ملاقاتی داشته باشند. شور و هیجان خاصی در نماز جمعه تهران وجود داشت. همین شور و هیجان انقلابی سبب شده بود که دشمن همواره به فکر آسیب رساندن به نماز جمعه تهران باشد. روزی که این اتفاق افتاد، بنده خود در پشت جایگاه نشسته بودم. آن روز مقام معظم رهبری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای خطیب و امام جمعه تهران بودند که ناگهان وسط یکی از خطبهها صدای مهیبی بلند شد! چون صدام تهدید کرده بود نماز جمعه تهران را خواهد زد، ابتدا تصور کردم نماز جمعه مورد هدف موشک عراقیها قرار گرفته، اما وقتی به آسمان نگاه کردم، دیدم قطعاتی از آسمان پایین میآید. ابتدا خوشحال شدم و فکر کردم قطعات هواپیمای عراقی است که توسط پدافند ایرانی مورد هدف قرار گرفته و منهدم شده است، اما وقتی زمین را نگاه کردم، دیدم قطعات ابدان شهدای نمازگزار است که از شدت انفجار به آسمان و اطراف پرت شده است! متأسفانه قطعات زیادی از بدنهای مطهر شهدا، روی سقف و درختان افتاده بود و بیش از ده تن از نمازگزاران، در این ماجرا شهید و بیش از 80 نفر مجروح شدند. از مهمترین عجایبی که میتوان در این حادثه مهم مشاهده کرد، این بود که نه تنها نماز جمعه تعطیل نشد و نمازگزاران فرار نکردند، بلکه نمازگزاران بدنهای پاره پاره شهدا را جمع کردند و با شجاعت ایستادند و شعار حسین حسین شعار ما، شهادت افتخار ما و الله اکبر را سر دادند، بدون اینکه کمترین تزلزلی در وجود نمازگزاران ایجاد شود. مقام معظم رهبری نیز با شجاعت تمام و روحیه قوی، خطبههای نماز جمعه را ادامه دادند. اگر همین اقدام تروریستی در جمع یا مکان دیگری رخ میداد، قطعاً جمعیت حاضر فرار میکردند و متفرق میشدند. در دوران پیامبر اکرم (ص)، زمانی که صدای لهو و لعب گروه تجاری که وارد مدینه میشدند به گوش میرسید، مردمی که مشغول شنیدن خطبه پیامبر اکرم بودند، وقتی میفهمیدند که عدهای از تجار وارد شهر شده، نماز جمعه و خطبهها را رها کرده و میرفتند و پیامبر را تنها میگذاشتند، به حدی که درباره این رفتار آیه نازل میشود. اما در نماز جمعه تهران تعدادی از نمازگزاران شهید و مجروح میشوند، اما با وجود این امر، حتی یک نفر از نمازگزاران فرار و صحنه را خالی نکردند. حتی هفته بعد، نماز جمعه شلوغتر از دیگر ایام برگزار شد!...»
چند و، چون انتقال مواد منفجره به داخل دانشگاه تهران
فرخ همچنین در باب چگونگی انتقال مواد منفجره به داخل محل برگزاری نمازجمعه و ترفند تروریستها در عادی جلوه دادن آن نیز توضیحاتی ارائه کرده است:
«منافقین بارها برای انفجار در نمازجمعه تهران اقدام کرده بودند، اما هنگام ورود با بازرسیهای دقیق و مراقبتهای شدید روبهرو میشدند و برای همین هرگز نتوانستند بمب یا نارنجکی وارد محوطه نماز کنند. برای همین آنان با هماهنگی اربابانشان، زیراندازی را که در آن بمب تعبیه شده بود، تهیه و آن را وارد محوطه نماز جمعه تهران کردند. در آن زمان، چون هوا سرد بود، نمازگزاران با خود زیرانداز یا سجادهای به همراه میآوردند تا روی آن بنشینند و نماز بخوانند. برای همین منافقان نیز تصمیم گرفته بودند تا با استفاده از زیرانداز، مواد منفجره را در صحن نماز جمعه جاسازی کنند. آنان این زیرانداز را تا داخل زمین چمن دانشگاه تهران آورده بودند، اما به دلیل وجود گیتهای بازرسی و دقتی که انتظامات ستاد در بازرسی داشتند، نتوانسته بودند آن مواد منفجره را بیش از این جلو بیاورند. برای همین آن زیرانداز را در همان فضای باز زمین چمن پهن میکنند و خود نیز روی آن مینشینند، اما بعد از اندک زمانی بلند شده و به محلی که این مأموریت تروریستی در آنجا کنترل میشد، میروند تا این برنامه شوم را عملیاتی سازند. گفتنی است آیتالله محمد محمدی ری شهری وزیر اطلاعات وقت نیز در جلد سوم کتاب خاطرات خود - که به همت مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است- به شرح ماجرای انفجار نماز جمعه تهران میپردازد و میگوید دو نفر به نامهای مصطفی لطفی و خالد وزیری، عاملان این فاجعه بودند. برخلاف آنچه بیشتر برداشت میشد، این ترور که منجر به شهادت چندین نمازگزار شد، کار مجاهدین خلق (منافقین) بوده، به گفته آیتالله ری شهری این اقدام کار عوامل عراق و حزب بعث بوده است. این افراد پس از بازگشت به عراق، 800 هزار تومان پاداش گرفته بودند! بار دوم که برای ایجاد انفجار دیگری به تهران میآیند، در اول اردیبهشت 1364 دستگیر میشوند....»
سایر اخبار سیاسی را از دست ندهید