درخشش مریم مومن در فیلم سونسوز، بازی به زبان ترکی در دل طبیعت یکی از جذابیتای این فیلم است + تیزر و خلاصه داستان

ساعدنیوز: فیلم سونسوز نخستین ساخته سینمایی رضا جمالی یک فیلم به زبان ترکی است. فیلمی که یکی از معدود آثار جشنواره فجر است که به زبان محلی تولید شده است. در این مطلب نگاهی به متن و حاشیه این فیلم میاندازیم.

خلاصه داستان فیلم سونسوز
فیلم سونسوز اولین ساخته سینمایی رضا جمالی، فیلمی به زبان ترکی است که موضوع جالبی را روایت میکند؛ نازایی زنان در روستا. سلمان عباسی تهیهکننده «سونسوز» است که داستان روستایی را روایت میکند که 20 سال است در آن کودکی متولد نشده و مردان، زنان را مقصر میدانند. کاظم، فیلمسازی پیر، 20 سال پیش مستندی درباره نازایی زنان روستا ساخت که خود زنان آن را دزدیده و از بین بردند. اکنون، پس از دو دهه، کاظم متوجه میشود که مشکل از مردان بوده و تصمیم میگیرد با ساخت فیلمی جدید، حقیقت را آشکار کند. اما در این مسیر با مشکلاتی مواجه میشود…
نقد و بررسی فوری فیلم سونسوز
این نقد و نوشتهها، نظر کوتاه ولی دستاولِ منتقدان و نویسندگان سینمایی است؛ شاید بعدها همه چیز تغییر کند! در ضمن، انتشار آنها -لزوما- به معنای تایید فیلیموشات نیست
احسان ناظمبکایی
یک فیلم جمع و جور بومی با فضای دل انگیز و البته سوژه ای عجیب که طنازانه پرداخت شده. روایت توقف زاد و ولد در روستایی دورافتاده که نام فیلم هم برآمده از آن است. سبک روایت فیلم را هم باید از برگ های برنده آن دانست. اینکه چند پیرمرد در حال ساخت مستندی درباره عقیمی در روستایشان هستند زاویه دید نویی محسوب می شود. شاید اگر از زاویه دیگری به آن پرداخته می شد شاهد فیلمی تلخ یا حتی معمایی بودیم. همین تغییر زاویه دید سرخوشی و خنده جالبی ساخته است. اینکه چند مرد و پیرمرد از مراحل درمانی و آزمایشات خود فیلم بگیرند و درددل کنند فضای سالن را پرخنده کرده بود. در واقع چنین موضوع چالش برانگیزی توسط خود روستاییان به سخره گرفته می شد. فیلم در فضای بومی و گویش آذری پیش می رود و برای همین زیرنویس فارسی در جای جای آن وجود دارد که شاید برای مخاطب غیرآذری سخت باشد. سون سوز از جمله فیلم های تجربی است که بخش مهمی از سینمای اجتماعی و هویتی ما را می سازند.
3 نکته از فیلم:
درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود
زیبایی در سادگی و صداقت است
گاهی به دردهایت بخند
سعیده نیکاختر
یک فیلم کمدی موقعیت که بازیگران غیرستاره دارد ولی مخاطب دوستشان دارد. یک عده پیرمرد در یک روستای دورافتاده در حوالی اردبیل میخواهند فیلمی درباره خودشان بسازند. همه فیلم به زبان ترکی است و تنها بازیگر معروف فیلم مریم مومن است که او هم ترکی صحبت میکند. مشکل همه اهالی روستا عقیم بودنشان است و سونسوز هم دقیقا به همین معناست. حسن فیلم نمایش قابهای زیبای طبیعت اردبیل است و جدی نگرفتن فیلم توسط بازیگرانش. فیلم شعار نمیدهد. با اینکه نیمی از دیالوگها نریشن است. پیرمردهای فیلمساز داخل فیلم، اینقدر برایشان فیلم ساختن تفریح بزرگی است که خودشان هم به مشکل خودشان میخندند بیآنکه احساس قدرتنمایی داشته باشند که مثلا دارند کار بزرگی انجام میدهند.
همین خودش موجب خندیدن مکرر مخاطب داخل سالن میشود. ضمن اینکه گویش ترکی هم کمک بزرگی به طنز آن کرده است. زبان ترکی پر از ضرب المثلها و اشعار طنزگونه است که معادل فارسی ندارد و فقط خود ترک ها متوجه منظورش میشوند. قابل ذکر است که ترک ها همیشه و همه جا هوای هم زبانهایشان را دارند. فیلم با آنکه درباره مساله جنسی افراد است اما اصلا شوخی جنسی ندارد و وارد حریم خصوصی آدمهایش نمیشود. شاید اگر همین مضمون را بازیگران جوان و خوش سیما بازی میکردند اینقدر جذاب و دوست داشتنی نمیشد. نهایتا فیلم جمع و جور و ساده و کم هزینه است و بسیار شبیه فیلمهای تجربی ساخته شده که به درد نمایش تلویزیونی عصر جمعه میخورد. در پایان مشکلی از اهالی روستا حل نمیشود اما دست کم چند قاب خوش رنگ دیدهایم و چند ساعتی با اهالی روستا خندیدهایم.
3 نکته از فیلم:
کارگردان خوب از نابازیگرها بازی گرفته
فیلم چرا اینقدر نریشن داشت؟
زنده باد آذربایجان
علی نعیمی
فیلم سونسوز شاید یکی از آن آثار است که بیشتر از هرچیز، به نوعی ارتباط با مخاطب برقرار میکند تا داستانی بزرگ و پیچیده را روایت کند. داستان فیلم ساده است؛ عدهای از پیرمردهای یک روستای دورافتاده در حوالی اردبیل میخواهند فیلمی بسازند. آنها به زندگی و مشکلاتشان مینگرند، به چیزی که شاید در ظاهر مسئله بزرگی نباشد، اما بهنوعی در جهان خودشان اهمیت دارد. مسئلهای که به نظر میرسد همه روستاییها را تحت تأثیر قرار داده: عقیمی و ناتوانی در تولید مثل.
اما نکته جذاب فیلم این است که داستانش نه به شکل جدی و غمانگیز، بلکه به شیوهای آرام و بیمبالغه روایت میشود. برخلاف بسیاری از فیلمها که به قصد رساندن پیام یا هدف خاصی ساخته میشوند، سونسوز بیشتر از آنکه بخواهد چیزی را بگوید، به سادگی زندگی را در قالبی کمدی و با نگاه انسانی به نمایش میگذارد. به طوری که در نهایت نه از پیام فیلم، بلکه از نوع نگاه به آنچه که در زندگیاش برایش مهم است، احساس رضایت خواهی کرد.
تمام بازیگران فیلم از افراد غیرستارهای هستند که شاید هیچگاه جزو محبوبترین چهرههای سینما نباشند، اما آنها شخصیتهایی با قلبی بزرگ هستند که فضای فیلم را به شدت ملموس و صمیمی میکنند. البته نباید از این هم غافل شویم که یکی از بازیگران مشهور، مریم مومن هم در فیلم حضور دارد که به طور طبیعی به زبان ترکی صحبت میکند. ترکی که در آن ضربالمثلهای طنزآمیز و اشعار محلی رنگ و بوی خاصی به دیالوگها دادهاند.
چه چیزی در این فیلم جذابتر از همه است؟ شاید عدم جدیت بیش از حد بازیگران و نوع بیپرواییشان در برابر این که فیلمی در دست ساخت دارند. این فیلمسازان روستایی حتی به مشکل خودشان میخندند و هرگز به خودشان اجازه نمیدهند که احساس کنند در حال انجام کار بزرگی هستند. این روحیه، باعث میشود که مخاطب در تمام مدت به راحتی بخندد و با فیلم ارتباط برقرار کند، بهویژه که زبان ترکی با لهجه و ویژگیهای خاصش، لایهای از طنز را به فیلم افزوده است.
مضامین فیلم در عین آنکه به موضوعات جنسی پرداختهاند، اما نه تنها از هرگونه شوخی یا تحقیر پرهیز میکنند، بلکه به نوعی مرزهای حریم خصوصی شخصیتها را نیز در نظر میگیرند. بیآنکه وارد مسائل شخصی و حساس بشوند، بیهیچ پردهپوشی و دور از هرگونه اغراق، تماشاگر را با خود به دنیای ساده و بیواسطه خود میبرند.
این فیلم اگرچه در نهایت هیچ مشکلی را از روستاییها حل نمیکند، اما لحظاتی از زندگی آنها را با رنگها و احساسات خاصی برایمان به نمایش میگذارد. چیزی که در یادها میماند، شاید بیشتر تجربه بودن در کنار این آدمهاست تا هر چیز دیگری. این فیلم با سینمای انسانی کیارستمی شباهتهایی دارد، جایی که داستان به موضوعات پیچیدهتر از آنچه که به چشم میآید میپردازد، اما در عین حال بیهیچ تلاش برای توضیح دادن چیزی، آن را میزند.
در نهایت، سونسوز نه تنها یادآور سینمای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دهه شصت است، بلکه بازگشتی به مفهومی ساده و صادقانه از زندگی، خنده، و هنر است که شاید هیچگاه نمیخواهیم از آن جدا شویم.
3 نکته از فیلم:
کاراکتر مسلم
طبیعت بکر روستا
جمع حرفهای فیلمسازان پیر روستا
رضا حسینی
رضا جمالی یکی از فیلماولیهای جشنواره امسال است و همین موضوع و فرصت کشف استعدادی تازه در سینمای معلومالحال کشورمان برای خودش جذابیتی به شمار میرود؛ بهخصوص که فیلم سونسوز یک کمدی به زبان ترکی با ترکیبی از بازیگران غیرحرفهای (یا بهاصطلاح نادرستش نابازیگر) است که خلاصه داستانی کنجکاویبرانگیز و پرپتانسیل دارد: بیست سال است که در یک روستا کودکی متولد نشده و بهطور طبیعی در جامعه مردسالار و سنتی آن، زنان مقصر قلمداد میشوند. در این بین فیلمساز سالخوردهای به نام کاظم چرایی این وضعیت را سوژه فیلم جدیدش قرار میدهد و به سراغ مردان روستا میرود چون فیلم قبلیاش درباره زنان روستا، سالها پیش توسط زنها ربوده و نابود شده است.
متاسفانه ایده خوب فیلم در همین حد باقی میماند و بهدرستی گسترش پیدا نمیکند. در واقع بخش اعظمی از فیلم به شوخیها و کمدی موقعیت حاصل از مصاحبههای بیپایان و تکراری با مردان روستا اختصاص یافته است. این وسط کمتر شوخی جالبی پیدا میشود که بتواند لبخندی – و نه بیشتر – از تماشاگر بگیرد. از بابت کارگردانی و تصویر هم فیلم در حد چند قاب کارتپستالی باقی میماند و معدود نماهای متوسط (مدیوم) فیلم هم عاری از دلیل زیباییشناسانه و بیشتر ناشی از محدودیت فضای لوکیشن فیلم به نظر میرسند؛ اشتباهی که با انتخاب یک تدوینگر مجرب میتوانست برطرف شود.
با وجود اینها، فیلم به لحاظ تماتیک دو جنبه دارد که آن را بهروز کردهاند و جزو معدود امتیازهای فیلم به شمار میروند که البته اهمیت مضاعفی دارند. یکی حضور خانم دکتری جوان و آزمایش گرفتن از مردان که در نهایت باعث میشود ورق به نفع زنان این جامعه کوچک برگردد و حالا این مردان باشند که تحت فشار قرار میگیرند و ترس از جدایی و تنهایی را تجربه میکنند؛ و موضوع دیگر به عملکرد گروه فیلمساز در این جامعه مربوط میشود که بهدرستی و تلخی قابل تعمیم به وضعیت هنرمندان فیلمساز کشورمان است؛ فیلمسازان مستقلی که پس از غلبه بر تمام مشکلات ریز و درشت فیلمسازی باید با فرهنگی ضدسینما مقابله کنند و در نهایت شاهد دزدیده شدن ثمره تمام تلاشهایشان باشند.
3 نکته از فیلم:
ایده خوبی که در شکل فعلی مناسب فیلم کوتاه است
پتانسیل تماتیک خوب فیلمنامه برای حفظ امیدواری به کارهای آتی نویسندهاش (که البته باید به دیالوگنویسی درستوحسابی هم بیاندیشد)
فقدان استراتژی امیدوارکننده در زمینه کارگردانی
احسان طهماسبی
شکی در این نیست که بخش قابل توجهی از مقبولیت فیلم در میان مخاطبان، متأثر از جغرافیای اردبیل و نمایش قابهای چشمنواز و طبیعت جذاب آن منطقه است. در واقع، بهرهگیری تیم سازنده از تصاویر کارت پستالی، به نوعی مستندی توریستی از سوسنسوز ساخته که تا بتواند با این اهرم مخاطب را تا پایان با فیلم همراه کند و لحظات مفرحی برای تماشاگر بسازد؛ هرچند که طنازیهای پیرمردهای فیلم نیز پیشبرنده و تماشایی است. از سوی دیگر در دل سکانسهای سونسوز میتوان به عمق دلباختگی رضا جمالی (نویسنده و کارگردان فیلم) به سینما پی برد. او در عین حال که محو جذابیتهای طبیعت بکر منطقه محل فیلمبرداری شده و به خوبی توانسته با سوژه خود ارتباط برقرار کند و کمدی را از دل یک فاجعه بیرون کشد، از نمایش عمق شیفتگی شخصیتهای اصلی خود به سینما غافل نشده و روح سینه فیلی را در رگهای فیلم جاری کرده است.
2 نکته از فیلم:
اشاره طنازانه به موضوع ممیزی و سانسور در سینما
شوخی با تلخیها که سالهاست خط مشی ما ایرانیها در مواجه با مشکلات بوده
سید احسان عمادی
ترکیبی غریب از سینمای مستندوار کیارستمی با دنیای جنونآمیز «کوستاریستا» که غافلگیری مهم جشنواره امسال را ساخته است. یک فیلم در فیلم جسورانه که با یادآوری «کلوزآپ»، خیلی جاها مرز بین مستند و داستانی را به هم میریزد تا قصه جادوییاش درباره مشکل نازایی زوجهای میانسال و سالخورده یک روستا در اردبیل را تعریف کند. آن هم از زاویهدید مستندسازی که برخلاف تجربه ناکام 20 سال قبلش، این بار تصمیم گرفته کنار زنان روستا بایستد و اشکال را متوجه مردها بداند. رضا جمالی در مقام نویسنده، کارگردان، مجری طرح و یکی از سرمایهگذاران فیلم، در اولین تجربه بلندش سنگ بزرگی برداشته که در اجرا به خوبی از عهده آن برآمده، هرچند قصه و فیلمنامه به قدرت کارگردانی پیش نمیرود؛ بعد از معرفی موقعیت اولیه، آشنایی با دشواریهای مستندسازی درباره چنین موضوعی با چنان آدمهایی و شروع مصاحبهها، روایت در دقایقی درجا میزند و با تکرار زیاد گفتوگوها، کمی خستهکننده به نظر میرسد، تا دوباره پیچ تازهای ایجاد شود و ماشین داستان با این هل به حرکت بیفتد. الگویی که شاید هر 15-10 دقیقه یک بار، باز هم تکرار میشود که درنتیجهاش، ریتم کند شده و روایت برای مدتی از نفس میافتد.
نکته بدیع فیلم اما جنس کمدی آن است. طنزی که نه با شوخیهای جنسی –آن هم با وجودی که موضوع اثر امکانش را به راحتی به دست میداد- شکل گرفته نه با رفتن به سراغ مناسبات سیاسی و پدیدههای اجتماعی و نه حتی با اغراق در موقعیتهای غریب و نامتعارف. عمده خندههایی که در سالن از تماشاچیان میشنویم ناشی از فرم تصویری فیلم است؛ نوع قاببندیها و حرکات دوربین، میزانسنهای شلوغ، نقشآفرینیهای شیرین بازیگران، فاصلهگذاریهای سینمایی و تماشای روزمرگیهای خردهریز زندگی روستایی از دریچهای که انتظارش را نداریم. فیلمساز حتی المانهایی بهظاهر تکراری مثل پنهان کردن چهره سوژه مصاحبهشونده پشت شیشه را به سادگی رها نکرده و با ادامه دادنش از آن شوخیهای تازهای ساخته است. شیطنت و سرخوشیای که تا آخر از آن دست برنمیدارد و با یک پایانبندی غیرمنتظره، هم چرخه ناکامی هنرمند قصهاش را کامل میکند هم به شکلی رندانه به نام فیلم –که معنای «بیانتها» نیز میدهد- پیوند میخورد.
3 نکته از فیلم:
بازی درخشان حمدالله سلیمی، که بدون او سونسوز خیلی کم داشت
نریشن فیلم که به جای پر کردن جاهای خالی، چیزی به طنز و سرخوشی آن اضافه کرده
ادای دینهای کارگردان به کیارستمی؛ از دیالوگهای روی مینیبوس در حال حرکت در جادههای روستایی تا خانهای که یادآور «زیر درختان زیتون» است
بازیگران و عوامل فیلم سونسوز
فیلم سونسوز کمدیای به زبان ترکی در استان اردبیل تولید شده و بازیگرانی چون مریم مومن، حمدالله سلیمی، بهروز اللهوردیزاده، صفت آهاری و ناصر محبی در آن ایفای نقش کردهاند.
عوامل فیلم عبارتند از؛ مدیر فیلمبرداری: عبدالله شکری، مدیر صدابرداری: رضا حیدری، مدیرصحنه و لباس: رسول علیزاده، تدوین: امیر اطمینان و هما ولیزاده، صداگذاری: حسین قورچیان، طراح گریم: رحیم پرواسی، مدیر تولید: مقداد اکبری، برنامهریز و دستیار اول کارگردان: امین راک، منشی صحنه: مینا عباس زاده و عکاس: وحید یوسف خانی.
حاشیههای فیلم
تمام این فیلم به زبان آذری است.
تجربه نمایش آثار تماما آذری در جشنواره فجر که طی سالیان اخیر به فیلمهایی چون «او» (خانه) و «آتابای» مربوط است، نشان میدهد که در صورت پرداخت درست و داستانگو بودن اثر، استقبال خوبی از این آثار به عمل میآید.
تنها بازیگر چهره فیلم مریم مومن است که او هم در این فیلم به زبان آذری صحبت میکند.
رضا جمالی از محصولات انجمن سینمای جوانان است که در مرکز اردبیل فعالیت داشته و تاکنون چندین فیلم کوتاه ساخته که «عروسی مسلم» یکی از آنهاست.
حرفهای عوامل فیلم در نشست خبری جشنواره فیلم فجر
رضا جمالی | نویسنده و کارگردان: روایت فیلم طوری است که میخواستم قصه باورپذیری به مخاطب ارائه دهم برای همین این سمت آمدم. دوست داشتم در مرز داستانگویی و مستند روایت داشته باشم و به این موضوع در فیلمهای کوتاهی که داشتم نیز توجه کردهام. موضوع فیلم پیرامون روایتهایی است که از یک اتفاق شنیدم و برایم جذاب بود. فردی بهخاطر اینکه همسرش بچهدار نمیشد تصمیم گرفت دوباره ازدواج کند و زن دوم گرفت و از آن زن هم بچهدار نشد. این ایده در ذهن من شکل گرفت که چقدر میتواند موقعیت حساس و نمایشی باشد. در سال 1390 بر حسب این موضوع فیلم کوتاهی ساختم و داستان آن را نوشتم و بعد آن را بسط دادم. در فرم و ساختار آن باید به دنبال دنیایی میگشتم که ما بهازای بیرونی داشته باشد؛ بنابراین موضوع را پرورش دادم. پس از ساخت فیلم کوتاه این مسئله همچنان ذهن مرا درگیر کرد. ازآنجاکه فیلم کوتاه مخاطب محدودتری دارد فکر کردم میتواند این موضوع تبدیل به یک فیلمنامه بلند شود. دلیلی که سعی کردم به سمت مستند بروم چنین روستاهایی بوده که مردان آن بهخاطر اینکه نمیتوانستند به دکتر مراجعه کنند ازایندست اتفاقات برایشان زیاد افتاده است.
به نظرم اگر اثری تولید میشود و قصهای روایت میشود باید به فرهنگ آن احترام بگذاریم. زبان فرهنگ است و نمیتوانید آن را نادیده بگیرید. اگر زبانش را بگیرید، اصالت آن اثر را نیز از آن گرفتهاید. فیلم باید لحن خوب داشته باشد و مخاطب را جذب کند. فکر میکنم آن ارتباط برقرار شد. من متکی به روان بودن و باورپذیر بودن داستان هستم. در فیلمسازی ساده گرفتم و تجربه کردم و همان مسیر و جریان فیلمهای کوتاهم را ادامه میدهم. ما هرچقدر این تنوع سینمایی و قومیت را ادامه دهیم سینمای ما غنیتر خواهد شد. سینمای ما به فیلم و قصه خوب و روایت متفاوت نیاز دارد. احساس میکنم در این فیلم بلند هم بازخوردهای عالی گرفتم. امیدوارم از این جریان در سینمای ایران حمایت کنیم. چرا که هرچه به این سمت برویم سینمای ایران جذابتر و زیباتر میشود. فیلمهای آذریزبان مخاطب خود را دارد و مخاطب دوست دارد از فرهنگ خود در سینمای ایران ببیند و از آن بهخوبی استقبال میکند. همین امر رقابت خوبی میان فیلمسازان شکل میدهد و جریانساز میشود. فیلمهای کوتاهم را جسورانه میسازم چون برگشت سرمایه در آن مطرح نیست دوست دارم موضوعی که برایش دغدغه دارم را بسازم و عکسالعملها را درباره آن بدانم. دوست دارم فیلمهایم سهگانه شوند و بعد از «پیرمردها نمیمیرند» و «سونسوز» فیلم دیگری در همین راستا بسازم. فیلمهایی با این موضوعات نگاه متفاوتی به زندگی و سینما دارند. همیشه از فیلمهای کوتاهم تأثیر گرفتهام. قصه فیلم ایجاب میکرد به سمت زبان آذری برویم. برخی از بازیگران تئاتری بودند و برخی در تلویزیون اردبیل کار کرده بودند. مریم مومنی در نقش دکتر، اردبیلی است و مشکل زبان را نداشت و لهجه را در بازیهایش کنترل میکرد و بسیار باهوش بود. به این دلیل سعی کردیم از نابازیگران استفاده کنیم که پیدا کردن بازیگر مسن در شهرستان محدود بود. انتخاب تک تک بازیگران همانند بازیگران اصلی برایم مهم بودند.
سلمان عباسی | تهیهکننده: این فیلم حاصل تلاش تمام همکاران در این فیلم است. بیشترین دغدغهام در فرهنگ و سنت کار کردن با موضوعاتی از این دست بود. در وهله اول از صدا و تصویر سعی کردیم بومیسازی کنیم، بنابراین به فرهنگ و جغرافیای منطقه و همچنین اصالت آن در داستان وفادار بودیم و انتخاب زبان آذری نیز از همین رو بود.
عبدالله شکری | مدیر فیلمبرداری: با کارگردان به این نتیجه رسیدیم که دو دوربین استفاده کنیم که یکی از آنها دوربین خود کارگردان باشد و در نور و قاببندی تلاشمان این بود که این منطقه را بشناسیم. طبیعت این منطقه را میشناختیم و تلاش کردیم از جذابیتهای بصری آن استفاده کنیم.
رسول علیزاده | طراح صحنه و لباس: این فیلم را دوست دارم و با آن لحظه به لحظه زندگی کردم. من در این منطقه زندگی میکنم و تک تک لوکیشنها برای فیلمبرداری طبق فیلم دستکاری شده بود. دوست داشتم هیچ کس را در این فیلم بد نبینیم چرا که همه خوبند و ما باید زاویهمان را پیدا کنیم. چنین فیلمهایی در سینمای ما کم است و امیدوارم بیشتر شود. امسال در فضای شهری هم کار دارم ولی این کار را در فضای روستایی بسیار دوست دارم.
علی مغازهای | آهنگساز: وقتی فیلم را دیدم بسیار لذت بردم و احساس کردم با فیلمی طرف هستم که اگر یک فیلمساز خارجی ساخته بود همه از آن تعریف میکردند. از من خواسته شد بدون بودجه برای این فیلم کار کنم. تخصص من در موسیقی اقوام است. این فیلم از دید من فراتر از سرگرمکنندگی بود و بحثهای فلسفی در آن میدیدم. در فیلم افرادی که در جست و جوی رسیدن به زایش، زندگی و کار و فرزند آوریشان بودند. این فیلم برای من تجربه بسیار ارزشمندی بود. امیدوارم سه گانه بودن آن با همین کیفیت پیش برود.
ناصر محبی | بازیگر: برنامه خندوانه در مسیر موفقیت من بسیار تاثیرگذار بود و بیشتر اتفاقات خوب برای من بعد از خندوانه افتاد که برای همین از رامبد جوان تشکر میکنم. در پیش تولید این فیلم به من گفته شد نقش اکبر در فیلم نقش بسیار مهمی است؛ روی آن فکر کردم و توانستم نقش را نزدیک به کاراکتر دربیاورم، چرا که نباید برای اهالی روستا دوست داشتنی به نظر میآمد. اکبر در فیلم بسیار تنها و مظلوم بود. اولین فیلم سینمایی زندگیم را با رضا جمالی شروع کردم که امیدوارم این همکاری و دوستی را ادامه دهیم.
پوستر فیلم سونسوز
منبع: فیلیموشات